نگاهی به فیلم حوض نقاشی ساخته مازیار میری
معرفی سبک درقالب ملودرام
کارگردان: مازیار میری، تهیه کننده: منوچهر محمدی، محصول: حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی فیلمنامه: حامد محمدی، دستیار اول کارگردان: مریم هژیروند، مدیر تولید: مجید کریمی، موسیقی: سعید انصاری، فیلمبرداری: محمد آلادپوش، طراح صحنه و لباس: آتوسا قلمفرسایی، طراح چهره پردازی: مهرداد میرکیانی، تدوین: محمدرضا مویینی.
بازیگران:
شهاب حسینی، نگار جواهریان، فرشته صدرعرفایی، سپهراد فرزامی، سیامک احصائی، الهام کردا، محمدمهدی احدی، هلیا کریمی و مهسا مهجور.
خلاصه داستان: رضا ومریم دوجوانی هستند که ازکم توانایی ذهنی رنج می برند. آن دو در کارخانه بسته بندی دارو مشغول به کارهستند. آنها صاحب فرزندی به نام امیرعلی می شوند که بسیارباهوش است. حضورامیرعلی به مهمترین بخش زندگی این زوج تبدیل می گردد. زمان می گذرد وامیرعلی که شناخت بیشتری نسبت به جامعه ومحیط پیرامونش پیدا کرده است انتظارات متفاوتی ازوالدین خود دارد، اما رضا ومریم دربرآوردن نیازهای اوناتوانند. همین امرباعث رفتن امیرعلی ازخانه می شود. این اتفاق باعث بروز مشکلات فراوانی برای رضا ومریم می شود.
ملودرام یکی ازپرمخاطب ترین ژانرهای سینمایی به شمارمی آید که درسراسردنیا سوژه ها وقصه های بیشماری براساس چنین قالبی به تصویرکشیده می شوند. اصلی ترین خصلت وویژگی چنین ژانری برانگیختن احساسات مخاطب وهمراه کردن اوبا کاراکترهای قصه ازطریق چنین تمهیدی ست. مازیارمیری برای ساخت جدیدترین فیلمش به سراغ چنین ژانری رفته است. جهان داستانی “ حوض نقاشی ” برمبنای قصه وشخصیت هایی شکل می گیرد که همگی آنها نمایانگرساختاری ملودرام است. نویسنده برای القای مفهوم مرکزی قصه اش دوجهان داستانی را به موازات هم به پیش می برد. روایت اول داستان زندگی رضا ومریم زوجی ست که به دلیل ناتوانی ذهنی توان برآوردن نیازهای پسرشان امیرعلی را ندارند. روایت دوم داستان زندگی خانم معلم امیرعلی ست که به دلیل بیکارشدن ومنفعل بودن همسرش مجبوراست تمامی مسئولیت های زندگی را خود به دوش بکشد. تقابل این دوجهان است که خط روایی حوض نقاشی را سروسامان می دهد وبه پیش می برد. براین اساس نویسنده قراردادهای دنیایی را با مخاطب می گذارد که امروزه کمترفردی درجامعه با چنین نگرش وقراردادهایی زندگی می کند. درواقع رضا ومریم به دلیل ناتوانی شان درک بالایی ازمناسبات اجتماعی وپرتنش جامعه امروزی ندارند، آنها جهان وزندگی را اززاویه دید خودشان می نگرند ودربرخورد با پدیده های پیرامونشان برداشتهای کاملا متقاوتی با انسان های اطراف خود دارند. نویسنده برای نشان دادن چنین تفاوتی با هوشمندی لحظات ودیالوگ هایی را درزمانهای گوناگون اثرطراحی کرده است. نمونه بارزچنین لحظه ای برخورد رضا با همسایه است که معنی مورد نظرنویسنده دردیالوگ رضا مستتراست. “چرا کبوترهای شما سهم غذای مورچه ها را می خورند؟” با انتخاب چنین لحظات وگفتارهایی ست که نویسنده جهان خاص ومتفاوت رضا ومریم را برای مخاطب تصویرمی کند. درحوزه کارگردانی هم میری ازهمان المان ها وعناصر سازنده فیلمنامه اش سود می برد. وی دکوپاژش رابراساس درون مایه هراتفاق وگره ای که درداستان رخ می دهد بنا نهاده است. زوایای دوربین، اندازه قاب، نوع رنگ درقاب تصویر، ترکیب بندی ها، بازی بازیگران و… همگی براساس اتفاقات فرعی اثرچیدمان وهدایت شده اند. میری بیش ازآنکه معنای ضمنی اثرش را درقالب واژه ها وگفتاربه مخاطب منتقل کند ازنشانه های تصویری استفاده می کند. نمونه بارز چنین انتخابی سکانس مواجه امیرعلی با همسرخانم معلم است. درسکانس فوق میری هوشمندانه ازالمان - های تصویری برای نمایان ساختن تضاد میان امیرعلی وشخصیت مقابلش استفاده می کند. درست در زمانی که مخاطب انتظاررد وبدل شدن گفتگومیان این دوشخصیت را دارد، کارگردان خط روایی قصه را به خیابان می برد. نکته دیگراستفاده تصویری ازالمان حوض درخانه رضا ومریم است. حوض درطول روایت کارکرد معنایی متفاوتی پیدا می کند وبه نمادی اززندگی این زوج تبدیل می گردد. برگزیدن چنین تمهیدی کمتردرسینمای ایران رخ داده است. درواقع میری ازنقش خود به عنوان کارگردان در” حوض نقاشی “ کاسته است. اوبه مخاطب این مجال را می دهد که درمواجهه با قاب های گوناگون اثربرداشت آزادانه خود را داشته باشد. دوربین هم دراثرچنین نقشی به خود می گیرد وتنها به ناظری بی طرف تبدیل می گردد. چنین روندی تا فصل پایانی اثرادامه می یابد. درفصل پایانی زمانی که امیرعلی به خانه بازمی گردد رضا ومریم درخواب هستند. تصویرورود امیرعلی به صدای هیاهوی شهروآژیرپیوند می خورد وداستان به اتمام می رسد. میری با طراحی چنین پایان بندی خلاقانه ای ذهن مخاطب را برای برداشت آزادانه اش فراهم می آورد. حوزه بازی ازهارمونی وهماهنگی چشمگیری برخورداراست. شهاب حسینی درنقش رضا یکی ازبه یاد ماندنی ترین بازی کارنامه کاری اش را به جا می گذارد. یکی ازمهمترین ویژگی های بازی حسینی درحوض نقاشی استفاده مناسب اوازامکانات بدنی ست. تغییرات جزئی وتأثیرگذاری که اوبه سرانگشتان دست ومهره های گردن داده است تصویری ازکاراکتررضا به تصویرمی کشد که تا آخرین قاب بندی اثربرای مخاطب باورپذیروتکان دهنده است. نگارجواهریان هم درنقش مریم به خوبی ازعهده به تصویرکشیدن شخصیت درآمده است. جواهریان بخش اعظم ویژگیهای کاراکتررا درنوع نگاه کردن مریم به جهان اطرافش طراحی کرده است. ” حوض نقاشی “ با تمام عناصرقوی وپرکششی که درخود دارد بازهم می توانست به فیلمی منسجم ترتبدیل گردد. درفصل میانی، اثردرخط روایی وتدوین دچارریتم کندی می شود که البته این نقصان با نقش آفرینی حسینی وجواهریان کمرنگ ترمی شود. به نظرمی رسد دیگرمیری درششمین تجربه کارگردانی خود دغدغه ها وسبک کاری خود را به سینمای ایران معرفی کرده است ووی درمسیری گام برمی دارد که آینده ایی پرباردرانتظاراین فیلمسازجوان است.