نمایش روز♦ تئاتر ایران

نویسنده
جمشید کمالی

فرهاد آئیش از نام هایی در تئاتر محسوب می شد که تماشاگر با شنیدن آن بی دغدغه و با خیال راحت به تماشای هر ‏نمایشی می نشستند. نام آئیش استاندارد هایی به همراه داشت که بیننده می دانست این کارگردان هیچ گاه از آنها عدول ‏نمی کند. اما اجرای نمایش کرگدان معادلات را برهم زد…‏

kargadan1.jpg


‎ ‎کرگدن‎ ‎

کارگردان ومترجم: فرهاد آئیش. نویسنده: اوژن یونسکو. موسیقی متن: محمد فرشته نژاد. طراح صحنه و لباس: محسن ‏شاه ابراهیمی. بازیگران: مهدی هاشمی، شهاب حسینی، آتنه فقیه نصیری، رامین ناصر نصیر، مائده طهماسبی، صابر ‏ابر، احمد ساعتچیان.‏

شهری در ناکجا آباد. مردم در کافه مشغول صحبت با یکدیگرند که در می یابند تعدادی کرگدن در شهر آزادانه می ‏گردند. پس از این رخداد خطرناک تغییرات عجیبی در شهر رخ می دهد. آدم ها یک به یک تبدیل به کرگدن می شوند. ‏این اتفاق برای تمام مردم شهر رخ می دهد و تنها یک نفر باقی می ماند که در برابرآن مقاومت می کند. آن یک نفر تنها ‏ترین انسان روی زمین است.‏

‎ ‎تمسخر یونسکو‎ ‎

چند هفته قبل، زمانی که نمایش خرده جنایت های زن و شوهری نوشته اریک امانوئل اشمیت از شبکه چهار سیما پخش ‏شد واکنش های متفاوتی را میان علاقمندان به تئاتر بر انگیخت. کارگردان این نمایش با یک تلقی کاملاً اشتباه سراغ متن ‏اشمیت رفته بود و این شخص کسی نبود جز فرهاد آئیش…‏

هنوز این نمایش نقل محافل بود که کرگدن از راه رسید. آئیش این بار هم برای جلب مخاطب بیشتر سراغ بازیگرانی ‏رفته بود که برخی از آنها هیچ نسبتی با تئاتر ندارند. البته در این میان باید حضور دوباره مهدی هاشمی را بر صحنه ‏یک غنیمت دانست. نام فرهاد آئیش برای مخاطبان تئاتر در این سال ها به یک استاندارد بدل شده بود که مخاطب با ‏اطمینان به او می توانست وارد سالن شود و کارش را تماشا کند. اما حرکت های اخیر او تمام این معادلات را بر هم می ‏ریزد. شهاب حسینی تمام تلاش خود را می کند تا کارش در کنار بازیگران تئاتری نمایش کمتر دیده نشود، اما آتنه فقیه ‏نصیری به کل فضایی دیگر دارد و کار را به مسیری بیراهه می برد.‏

kargadan2.jpg


آئیش علاقمند به نوعی تئاتر سرگرم کننده است که تاکنون هم متن هایی متناسب با علائق خود یافته بود. اما چندی است ‏سراغ متن هایی می رود که هیچ تناسبی با این اجرا ها ندارند. متن کرگدن یونسکو از نمایشنامه های قدری است که به ‏هیچ وجه قابلیت تبدیل به یک کارناوال را ندارد. بارها گفته و نوشته شده که الیناسیون موجود در این متن ریشه های ‏اجتماعی و فلسفی دارد که آن را چندین گام از یک نمایشنامه صرف فراتر می برد. ‏

آئیش در این نمایش با چند مشکل اساسی رو به روست. اول اینکه نمی توان متنی سورئال را بر مبنای اجرایی رئالیستی ‏بر صحنه برد. کاری که آئیش در تمام لحظات نمایش بر آن تاسی می جوید و می کوشد با این اجرا تماشاگر عام را ‏راضی از سالن بیرون بفرستد. نظریه پردازان معتقدند که در بین گونه های مختلف اجرایی کارهای رئالیستی به دلیل ‏دوری از پیچیده گویی همواره برای تماشاگر عام جذاب بوده است. ‏

دوم چه کسی گفته که کرگدن متنی برای مخاطب عام است. خود یونسکو زمانی که آن را می نوشته با توجه به رمزگونه ‏های متن آن را برای علاقمندی نگاشته که چند پله از مخاطب عام صرف فاصله دارد. کرگدن به هیچ عنوان اثری ‏رئالیستی نیست.متون امریکایی بسیاری را می توان یافت که هدف آنها نشانه رفتن تماشاگر عام است و اگر کارگردانی ‏قصد می کند کاری کند که عموم مردم به دیدن آن بیایند می تواند آنها را انتخاب کند.‏

kargadan3.jpg


سوم؛ رجوع مستقیم به متن شیوه اجرایی را که یونسکو مد نظر داشته به کارگردان پیشنهاد می دهد. نمایش کرگدن ‏درباره تباهی انسانیت است. طبیعی است که فضای چنین اثری تارو سنگین باشد. محسن شاه ابراهیمی دکوری سرشار ‏از رنگ های شاد و متنوع برای این نمایش طراحی کرده است. این دکور حتی در بسیاری از صحنه های نمایش ‏تماشاگران را در خود فرو می برد و برای دقایقی حواس مخاطب را از بازی ها پرت می کند.‏

چهارم اینکه طنز موجود در نمایشنامه یونسکو طنزی تلخ است که هدفش نشاندن تلخندی بر لبان مخاطب است. نه اینکه ‏کارگردان فضایی را به وجود آورد که تماشاگر قهقهه بزند. این خنده تم اصلی نمایش را هم مخدوش می کند.‏

هریک از این دلایل به تنهایی می تواند موید این نکته باشد که فرهاد آئیش نتوانسته به روح اجرای نمایش کرگدن دست ‏یابد. اما آیا واقعا خود آئیش این مسائل را نمی دانسته؟ به طور حتم می دانسته. اما نباید این نکته را نیز از نظر ‏دورداشت که در شرایط سیاسی ایران آیا می توان متنی همچون کرگدن را جز اینچنین اجرا کرد؟ البته این مسئله ‏باراشتباه آئیش را کم نمی کند. ‏

این نمایش می تواند سندی باشد برای یک دوران که اگر کارگردانی بخواهد نمایشی حرفه ای و بر اساس متنی مورد ‏توجه را اجرا کند باید همه اجزا و ظرایف آن را بدل به حرکتی زمخت کند تا بتواند از سد ممیزی ها بگذرد. مرکز ‏هنرهای نمایشی با اجرای این نمایش یونسکو را ارج ننهاده، بلکه آشکارا قصد به سخره گرفتن او را داشته اند و چه ‏حیف که آئیش بازیگردان این حرکت شده است.‏