روزنامه ها در مقابل سانسور بایستند

نویسنده

isa_saharkhiz_b.jpg

آرش بهمنی

با عیسی سحرخیز در مورد وضعیت روزنامه نگاری و روزنامه نگاران در دولت جدید به گفت و گو نشسته ایم. صحبت های مدیرمسئول ماهنامه آفتاب که به تازگی حکم زندان او صادر شده است و قصد اعتراض به حکم صادره را نیز ندارد، خواندنی است.

آقای سحرخیز اخیرا سازمان گزارشگران بدون مرز بیانیه ای در ارتباط با وضع روزنامه نگاران در ایران منتشر کرد. فکر می کنید این بیانیه تا چه حد با واقعیت های امروز مطبوعات ایران مطابق است؟

آنچه که بر مطبوعات و روزنامه نگاران ایران در یک سال ونیم گذشته رفت این بود که با پایان دولت خاتمی و حاکمیت دوگانه، که باعث می شد دولت و بخصوص مجلس ششم از مطبوعات حمایت و گزارش هایی در مورد نقض حقوق مطبوعات منتشر کنند ـ حتی اگر این گزارشات به رهبری مربوط می شد ـ حزب پادگانی بر سرکار آمد که به مقابله به روزنامه نگاران و مطبوعات پرداخت. یعنی درواقع همان باند سعید امامی و جریان پشت پرده اطلاعاتی ـ امنیتی کارها را به دست گرفتند و حاکمیت یکدست را غالب کردند و همان وضعیت گذشته بار دیگر تکرار شد. یعنی حالا قوه قضاییه نوعی نرمش در رفتار با مطبوعات نشان می دهد و وظیفه برخورد با روزنامه نگاران و مطبوعات به دولت سپرده شده که این کار را توسط دو وزارت خانه خود یعنی ارشاد و اطلاعات انجام می دهد.

یعنی دولت امروز چگونه عمل می کند؟

ببینید در حال حاضر بر اساس سیاست خودی و غیرخودی عمل می کنند، و به بعضی از رفتارها لباس قانون می پوشانند. مثلا اعلام می کنند ما به مطبوعات سوبسید کاغذ نمی دهیم. اما در عمل به کسانی که به آنها اعتقاد ندارند و قصد محدود کردن آنها در عرصه مطبوعات و کتاب را دارند، کاغذ ارزان قیمت نمی دهند. مثلا فکر کنید مردم را از نان سوبسید دار محروم کنند. با این روش، جریان روشنفکر و دگراندیش را حذف می کنند و کل پول را به انحای مختلف در اختیار دوستان خود قرار می دهند. آنها از این طریق سعی می کنند جو سانسور و اختناق را بر عرصه مطبوعات حاکم و مطبوعات مستقل و منتقد را ورشکسته و ازصحنه حذف کنند.

نقش نهادهایی چون انجمن صنفی را در برخورد با چنین مسایلی چگونه ارزیابی می کنید؟

جریان برآمده از حزب پادگانی در مقابل انجمن صنفی روزنامه نگاران و انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، انجمن روزنامه نگاران مسلمان را تاسیس کرد. در این انجمن مسلمانان کسانی هستند که در سطح وزیر یا معاون وزیر ایفای نقش می کنند. طبیعتا جریانی که با هدف برخورد با نهاد مورد قبول روزنامه نگاران و اهالی مطبوعات شکل گرفته، بعد از به قدرت رسیدن، برخوردها بااین نهادها را تشدید خواهد کرد. مثلا می بینید که در مورد انتخابات انجمن صنفی حاضر نیستند انتخابات را بپذیرند و یا در مورد دیگر نهادها سعی می کنند پروانه آن ها را ندهند یا جلوی کارشان را بگیرند و هزار نوع کارشکنی می کنند. یعنی به هر شکل شده سعی می کنند فعالیت این نهادها به رسمیت نشناسند و آنها را تحت فشار قرار دهند. بازجویی از روزنامه نگاران اعزامی به هلند از سوی انجمن صنفی نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. قبلا هم روزنامه نگاران مختلفی به کشورهای مختلفی سفر کرده بودند و مشکلی هم پیش نیامده بود. ضمن اینکه برخی از روزنامه نگاران اعلام کردند که پیش از سفر با وزارت اطلاعات هماهنگی های لازم را انجام داده بودند. در واقع می خواهند همان بلایی را که بر سر خبرگزاری جمهوری اسلامی و روزنامه ایران آوردند و بازی را که بر سر آن ها انجام دادند، همان را در مورد این نهادها هم اجرا کنند. مثلا اعلام می کنند هیچ خبرگزاریی نباید باشد جز خبرگزاری های دولتی. یعنی اینها با نام انجمن صنفی مشکل ندارند، با انتخابات آن مشکل دارند.

مطبوعات برای شکستن این جو سانسوری که شما اشاره می کنید، چه کاری می توانند بکنند؟

تا سیاست، سیاست بقا باشد و حاضر به باج دهی باشند و کوتاه بیایند، جریان همین است، و روز به روز هم جریان محدودتر خواهد شد. شما دیدید که روزنامه شرق را هم تعطیل کردند، یعنی حتی حاضر به تحمل این حد از آزادی نیز نبودند. به نظر من ـ در عین حالی که نمی خواهم نقش مثبت این روزنامه را منکر شوم ـ اگر مطبوعات بیایند و دسته جمعی اعلام کنند دیگر چاپ نمی کنیم، همان کاری که گروهی از مطبوعات در قزوین انجام دادند، اگر تمام مدیران مسئول این روزنامه ها اعلام کنند به دلیل فضای رعب و وحشت وسانسور و خودسانسوری امکان چاپ روزنامه آزاد و مستقل وجود ندارد و ما منتشر نمی کنیم، آن موقع حاکمیت به دلیل هزینه سنگینی که باید بپردازد مجبور می شود بخشی از فشارها را کم کند، هر روز مدیران را به دادگاه نکشد، هر روز دستورهای مختلف ندهد که چه تیتری بزنید و چه تیتری نزنید، چه مطلبی را چاپ کنید و چه مطلبی را چاپ نکنید و این فشارها کم خواهد شد. اما اگر بخواهند زیر هر فشاری سر خم کنند، شاهد وضعیتی که در یک سال و نیم گذشته دیدیم، خواهیم بود. روز به روز نیز وضع بدتر خواهد شد. به این معنا که فضای سانسور و خودسانسوری بیشتر می شود، خفقان بالا می گیرد و هر هفته هیات نظارت یا یک نشریه را می بندد یا….

یعنی شما وضعیت آینده مطبوعات ایران را به هیچ وجه روشن نمی بینید؟

ما در کوهستان پربرفی قرار گرفته ایم که مدام بهمن های بزرگ در آن به وقوع می پیوندد؛ هر روز نیز این بهمن ها بزرگ تر می شود و مانند آوار بر سر مطبوعات و روزنامه نگاران ایران خراب می شود و آن ها را خفه می کند.

البته بسیاری از مسئولان مطبوعات را به بی انصافی در قبال دولت و تخریب دولت متهم می کنند. دلیل این امر را چیست؟

زیرا شخص اول مملکت نمی خواهد به ملت پاسخگو باشد. می دانید که دستور توقیف فله ای مطبوعات را شخص آقای خامنه ای صادر کرد. ولی حتی این حد بسیار پایین از آزادی مطبوعات را که با سانسور و خودسانسوری شدید همراه است را نیز نمی پذیرد. هر چه قدر فرد خود را در موضع قدرت ببیند، در جایگاه نقدپذیری کمتری قرار دارد؛ و به دلیل اینکه هر روز توانایی وی کمتر می شود، و آقای احمدی نژاد که برخاسته از اراده شخص آقای خامنه ای است، هر روز خرابکاری های بیشتری انجام می دهد، در نتیجه فضای سانسور و خودسانسوری باید به بالاترین حد و نقد دولت و حاکمیت باید به کمترین حد خود برسد. یعنی مطبوعات حتی اگر بخواهند در حد فضای پیش از دوم خرداد نیز کار کنند، مورد پذیرش قرار نمی گیرد. در واقع الگوی اینها، الگوی شاه است. فقط باید خبرهای دربار و روابط عمومی وزارت خانه ها، بدون کم و زیاد کردن چاپ شود. اگر مطبوعات این کار را انجام دهند یعنی روزنامه نگاری ایده آل را انجام داده اند. در غیر این صورت و حتی در صورت وجود یک انتقاد کوچک، این افراد طرد خواهند شد. این مساله تنها به روزنامه نگاران نیز مربوط نمی شود. چند روز پیش من آقای بهمن آرمان، از 50 نفر اقتصاددانی که به نقد سیاست های اقتصادی دولت پرداختند را دیدم. ایشان می گفتند دچار مشکلات متعدد شده اند. بحث مختص به روزنامه نگاران نیست، بلکه هر کسی که به نقد سیاست ها بپردازد دچار مشکل می شود. آن هم در حالیکه به نظر من روزنامه نگاران از بی خطاترین و کم اشتباه ترین قشرهای این مملکت هستند. یعنی اگر یک آمار علمی گرفته شود من مطمئنم یک به صد خطاها و جرم هایی را که روحانیت در بیست و هفت سال گذشته در این کشور انجام داده، روزنامه نگاران نکرده اند.