زخمی شدی؟
برو بالاتر
زیر ماشین رفتی؟
برو بالاتر
مورد تجاوز اراذل و اوباش قرار گرفتی؟
برو بالاتر
زیر قطار رفتی؟
برو بالاتر
از هلیکوپتر سقوط کردی وسط دره؟
برو بالاتر
پس چی شده؟
با زنم داشتم تو خیابون می‌رفتم که مورد ابراز محبت سه تا بسیجی قرار گرفتم. واقعا لطف کردن، واقعا محبت کردن، نزدیک بود جفت مون بمیریم، زنم مونده بیمارستان، ولی من مرخص شدم…
سردار نقدی: “امر به معروف یک نوع ابراز محبت است و از طرف خدا برعهده بسیجیان قرار گرفته است.”
سه نفر اسیدپاش
یکی اسید پاشید
یه کراوات بخاطر اسیدپاشی متهم شد
دو تا پلیس بخاطر دستگیری یه کراوات ترفیع و پاداش گرفتن
سه نفر بخاطر حرف زدن درباره اسیدپاشی دستگیر شدن
چهار نفر که آبپاشی می‌کردن دستگیر نشدن
اون کله گنده به ریش خودش و روی همه مون خندید
به گزارش ایرنا سه نفر بخاطر تظاهر به اسید پاشی توسط پاشیدن آب در مشهد دستگیر شدند.
خاتمی این ور، خاتمی اون ور
نوشته بود خاتمی گفته: “سیاسی کردن حجاب باعث ظهور بدحجابی به عنوان یک اعتراض سیاسی می‌شود.» به خودم گفتم این احمد خاتمی همیشه هم حرف‌های احمقانه نمی‌زنه. بعد فکر کردم مگه می‌شه احمد خاتمی همیشه حرف‌های احمقانه نزنه؟ بعد فکر کردم که چرا اینقدر بدبین‌ام؟ بالاخره اینم آدمه، ممکنه گاهی هم حرف‌های خوب بزنه. به خودم گفتم ممکنه عاقلانه فکر کرده باشه و به این نتیجه رسیده باشه که سیاسی کردن حجاب، کلا کار غلطیه، فکر کردم ممکنه عقلش به کار افتاده باشه. بعد به خودم جواب دادم: آدمی مثل احمد خاتمی عقلش کجا بود که کار بیافته؟ بعد از خودم خجالت کشیدم، فکر کردم شاید احمد خاتمی بعد از مدتی دیدن نتیجه کارهای خودش و همفکرانش به اشتباه خودش پی برده باشه. بعد دوباره جمله‌اش رو خوندم، دیدم کلا نظر احمد خاتمی با این حرف تغییر کرده. به یکی از دوستانم گفتم “ببین! احمد خاتمی اخیرا خیلی برخورد منطقی کرده. واقعا من خوشحالم.” بهم نگاه کرد و گفت: “اون دیوونه که منطق نمی‌دونه چیه. مثلا چی گفته که فکر کردی نظرش منطقی شده؟” گفتم: “خاتمی گفته که سیاسی کردن حجاب باعث ظهور بدحجابی به عنوان یک اعتراض سیاسی می‌شود.” گفت: کدوم خاتمی گفته؟ تازه یادم افتاد خیلی وقته از محمد خاتمی هیچ خبری نخوندم. برادر من! آقای روزنامه نگار! لطفا وقتی نقل قول می‌کنید اسم کوچک رو هم بنویسید که آدم الکی خوشبین نشه.
مسیر مذاکرات
این مسیر مذاکراتتون تو حلقم. علی لاریجانی راس ساعت یازده و ربع صبح دیروز گفته “مذاکرات مسیر رو به پیشرفتی است.” البته گاها دیده شده که علی لاریجانی نظراتی هم داده که بکلی اشتباه نیست، بلکه فقط ۹۸ درصد اشتباهه.
شنبه صبح: ساعت هشت و هفده دقیقه تماس می‌گیرند و به علی لاریجانی می‌گویند مذاکرات رو به پیشرفته و ما تصمیم گرفتیم از آمریکایی‌ها امتیاز بگیریم، چون اونها تصمیم قطعی دارند که با ایران توافق کنند. نیم ساعت بعد علی لاریجانی می‌گه: “ما تقریبا هیچ امیدی برای رسیدن به توافق با آمریکایی‌ها نداریم، مذاکرات در بن بست است.”
یکشنبه صبح: ساعت یازده و نیم با علی لاریجانی تماس می‌گیرند و به او خبر می‌دهند که اروپایی‌ها تصمیم گرفتند که بخشی از تحریم‌ها را لغو کنند، نیم ساعت بعد علی لاریجانی می‌گه: “آمریکایی‌ها زیاده خواهی‌هایی دارند می‌کنند، ما هیچ نیازی نه به رابطه با آمریکا داریم نه به رابطه با اروپا، ما خودمان هستیم و مستقل و سرافراز باقی می‌مانیم.”
دو شنبه صبح: ساعت نه و هفده دقیقه به علی لاریجانی خبر می‌دهند که آمریکایی‌ها عصبانی شدند و با اروپا توافق کردند که بی خیال مذاکره شوند، برای همین از صبح آقا پروستاتش عود کرده و اسلام در خطر قطعی قرار دارد، ای که دستت می‌رسد کاری بکن و این حرف‌ها، نیم ساعت بعد علی لاریجانی می‌گه: “مذاکرات مسیر رو به پیشرفتی دارد و الحمد الله ما در بازی برد برد پیروز می‌شویم.”
ضدانقلاب داخلی، ضدانقلاب خارجی
اگر این کارهایی که ضدانقلاب می‌کند، خداوند می‌کرد الآن نصف بشریت از گمراهی نجات یافته بود. مثلا همین ضدانقلاب که باعث شده زنان در ایران حجاب‌شان سی و پنج سال است، روز به روز بهتر از دیروز، هی گرهش شل تر شود و اندازه‌اش کوچکتر، یا همین ضد انقلاب داخلی سی و پنج سال است که باعث شده همه مسئولان مملکت دزدی کنند و اختلاس کنند، یا همین ضدانقلاب داخلی که باعث شده پسرهای مملکت موهای‌شان سیخ سیخ بشود و چکمه دخترهای مملکت پر بشود از دکمه و میخ، یا همین ضدانقلاب داخلی که باعث شده سینمای کشور بشود فتنه و جاسوسی، همه اشعار شاعران بشود پر از عشوه و بی ناموسی و همه رمان‌های کشور بشود کلنل‌های مخالف چاپلوسی، یا همین ضدانقلاب داخلی که هی توطئه می‌کنند در فیسبوک و تویتر، و محتوای غیراخلاقی می‌سازند در تانگو و وایبر، یا همین ضدانقلاب داخلی که از قیمت شیرمرغ تا کلیه آدمیزاد، قیمت پورشه و دکترای تقلبی برای برادران بی سواد را هی ببرند بالاتر.
اصلا همین ضدانقلاب داخلی بود که باعث شد آمریکا علیه مصدق کودتا کند، مدرس توسط رضاشاه کشته شود، انقلاب مشروطه توسط تقی زاده و ملکم خان پرنس رفورماتور منحرف شود، آغامحمدخان قاجار کرمان را بگیرد، مغول‌ها به ایران حمله کنند و دولت ساسانیان سقوط کند. اصلا همین ضدانقلاب داخلی بود که باعث شد اسکندر مقدونی هر روز فندک به دستش بگیرد و تخت جمشید را فرت و فرت آتش بزند و خاکه‌هایش را پف پف فوت کند، اصلا همین ضدانقلاب داخلی بود که باعث شد شمر بزند امام حسین را شهید کند، ابراهیم را وسوسه کند که سر پسرش را ببرد، بین هابیل و قابیل دعوا راه بیاندازد و سیب دندان زده را که از دست استیوجابز افتاده بود به خاک، بدهد دست حوا و شوهرش را هم آدم حساب نکند، اصلا همین ضدانقلاب داخلی بود که با توطئه دکتر حسابی منحرف و علی نیری جاسوس و استفن هاوکینگ ملحد زرررررپ انفجار بیگ بنگ را علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی راه انداخت… کلا قبل از آن که چیزی نبود، وگرنه می‌گفتم که بقیه‌اش هم توسط ضدانقلاب داخلی انجام شد.
دادستان قزوین گفته: “تجمعات برگزارشده برای مرتضی پاشایی توسط افراد ضدانقلاب داخلی و خارجی سازماندهی شده بود.” من که لزومی نمی‌بینم توضیح بیشتری بدهم، ولی یکی را روز قیامت بردند جهنم، گفت: “چرا جهنم، من که همیشه آدم خوبی بودم”، بعد برایش توضیح دادند که مشکل چیست و چرا بخاطر وضو نداشتن مدتها نمازش باطل شده و باید به جهنم برود. فکری کرد و مظلومانه گفت: “حالا نمی‌شه یه کاریش بکنید، من واقعا حدس نمی‌زدم یه … ناقابل این همه مهم باشه.” حالا واقعا قضیه اینقدر مهمه؟
دو نفر به یه نفر، چه خبره؟
جمعیت شهر تهران در سال ۱۳۹۳، روزها ۱۲.۵ میلیون نفر می‌شود، شب که شد چهار میلیون نفر می‌روند شهرها و شهرک‌های اطراف جیش بوس لالا و ۸.۵ میلیون نفر باقی می‌مانند در تهران و گرفتار گشت‌های شبانه بسیج و ایست بزن بغل بازرسی برادران گمنام و بدنام سردار نقدی می شوند. از این ۸.۵ میلیون نفر، ۲۵ درصدشان زیر چهارده سال دارند و ۵ درصدشان بالای ۶۴ سال، که طبیعتا موضوع هدایت رزمندگان تا بن خشتک مسلح بسیج نیستند، یعنی ۲.۵ میلیون نفر از جمعیت تهران کلا موضوع فعالیت‌های ایثارگرانه بسیج نیستند. می‌ماند ۶ میلیون نفر زن و مرد که بین ۱۵ تا ۶۴ سال سن دارند و چون سن دارند، زندگی می‌کنند و علیرغم هوای آلوده نفس می‌کشند و چون نفس می‌کشند برای نظام جمهوری اسلامی خطرناک اند.
سردار احمد ذوالقدر همین دیروز گفته که “تهران دو میلیون بسیجی دارد.” یعنی اگر فرض کنیم دو میلیون بسیجی با خلاف‌های مردم تهران مبارزه کنند، می‌شود تلاش دو میلیون بسیجی برای کنترل چهار میلیون نفر آدم. یعنی هر بسیجی باید دو نفر را کنترل کند. جان من! به این وضع چه می‌گویند؟ کشوری که در پایتختش برای کنترل هر دو نفر از مردم یک شبه نظامی در خیابان ولوست، غیر از حکومت نظامی اسمش چیست؟ آن وقت به برادران بسیجی توصیه کردند که وقتی برای امر به معروف و نهی از منکر می‌روید تنها نمانید، قوه مقننه و قضائیه هم اعلام کردند که از اقدامات افراد برای نهی از منکر و امر به معروف حمایت می‌کنیم. آخر دعوای یک نفر با دونفر هم نیاز به حمایت دارد؟ یعنی واقعا شجاعت و دلیری در حد تیم ملی اسپارتاکوس و زاپاتا.