فیلم روز ♦ سینمای ایران

نویسنده
کامبیز رحیمی

‏اکبر خواجویی را بیشتر از سینما با مجموعه های تلویزیونی اش می شناسیم. او در دهه هفتاد با ساختن مجموعه ‏پدرسالار یکشنبه شب ها تماشاگران بسیاری را پای گیرنده های خود نشاند. محیا بعد از 9 سال تازه ترین ساخته ‏سینمایی اوست. فیلمی که می تواند در این هجمه فیلمفارسی و آثار ناموزون خود را اندازه متوسط حفظ کند.‏

khajavi1.jpg

‎ ‎محیا‎ ‎

کارگردان، نویسنده و تهیه کننده: علی اکبر خواجویی. مدیر فیلمبرداری: محسن ذوالانوار. طراح صحنه و لباس: شهرام ‏قدیری فر. بازیگران: شهاب حسینی،الهام حمیدی، آزیتا حاجیان، مریم بوبانی.‏

دختری به نام محیا بر سر راه جاوید پیدا می شود که به او دل می بندد، اما جاوید برای رسیدن به محیا با مشکلاتی ‏روبرو می شود که خارج از تصور اوست و او را در شرایطی غیرقابل باور قرار می دهد. محیا در غسالخانه به شغل ‏مرده شویی اشتغال دارد و این مسئله کمی جاوید را در زندگی مشترک با او دچار تردید می کند. ‏

‎ ‎شرط عاشقی‎ ‎

بسیاری از کارگردان های سینما در جهان بخصوص هالیوود کار خود را از تلویزیون آغاز کرده اند و به همین دلیل بعد ‏از ساختن فیلم های سینمایی خود چون نبض تماشاگر عام را در دست داشته اند به دریافت جوایز اسکار نیز نائل آمده ‏اند.‏

اکبر خواجویی فیلمسازی را از تلویزیون شروع کرده و در این رسانه تجربه های بسیاری را اندوخته است. او در ‏مجموعه پدر سالارتجربه همکاری با تعداد پرشمار بازیگران را از سر گذراند و در دیگر سریال هایش نیز کوشید ‏متناسب با نیاز های روز داستان هایی را تعریف کند که البته هیچ کدام به موفقیت پدرسالار نرسید.‏

خواجویی آنچنان که در این عرصه مطرح شد نتوانست در سینما موفق باشد. سیرک بزرگ و خانه ابری عمده فیلم های ‏او در سینما بوده اند که نه در گیشه و نه منتقدان اعتباری را برایش به همراه نیاوردند. خواجویی که چند سالی پشت سر ‏هم سریال ساخت مدت ها بود از این عرصه نیز دوری می کرد تا اینکه فیلمنامه محیا را نوشت و با تهیه کنندگی خود آن ‏را ساخت. گویی محیا برای او محکی تازه بود تا توانایی های خود را در جلب مخاطب یاد آوری کند و بر همین اساس ‏بود که همزمان با نمایش آن مشغول تولید یک مجموعه پر بازیگر در سیما شد.‏

khajavi2.jpg

فیلم محیا موتور محرک خوبی برای روایت یک داستان دارد. محیا و خانواده اش نسل به نسل در مرده شور خانه کار ‏می کنند. جاوید که پسری پولدار است عاشق او می شود و محیا برایش شرطی را تعیین می کند. جاوید باید شش مرده را ‏بشوید تا به وصال محیا برسد.‏

تا اینجا همه چیز خوب پیش می رود و گره افکنی فیلمساز مناسب و جذاب است. برای اینکه بار درام کار نیز بیشتر ‏تقویت شود پای یک رقیب عشقی برای جاوید به داستان باز می شود که حتی وی را تهدید به قتل می کند.‏

جاوید شرط محیا را می پذیرد. اما از این پس کش و قوس هایی که جاوید و محیا با یکدیگر دارند کا را به ورطه ‏ملودرام های معمول و کلیشه ای می کشاند. جنس دیالوگ ها از حالت معمولی خارج می شود و هرگاه محیا،جاوید را ‏می بیند گویی دائم می خواهد او را نصیحت کند. از همین رو بازی بازیگران نیز تغییر می کند. بازی هایی که بسیار ‏روان و قابل بحث است جای خود را به تصنع و تکرار می دهد. البته در این میان شهاب حسینی تا اندازه زیادی خود را ‏از مهلکه می رهاند اما الهام حمیدی نمی تواند آنگونه که باید گلیم خود را از آب بیرون بکشد. حسینی در این فیلم بر ‏خلاف سایر بازی هایش حضوری کنترل شده تر دارد. او در ابراز احساسات چندان زیاده روی نمی کند و همین باعث ‏می شود تماشاگر کمتر از حضورش دلزده شود.‏

خواجویی در ابتدای درام خود شرایطی چالش برانگیز را برای جاوید تدارک می بیند. شرایطی که هم می تواند شرایط ‏کشمکش درونی را به همراه داشته باشد و هم کشمکشی بیرونی را. اما چون گوشه چشم فیلمساز که خود تهیه کننده هم ‏بوده به گیشه است ترجیح می دهد قبای مخاطب عام تر را بچسبد و از کشمکش های درونی جاوید صرف نظر می کند. ‏البته این چشم پوشی کامل نیست. به همین دلیل است که کار هرگاه به این سمت می رود دستخوش ملال می شود.‏

کارگردان می دانسته کشمکش های درونی جاوید فضا را برای تماشاگر سنگین می کند و این امکان وجود دارد که بیننده ‏تاب شنیدن داستان را از کف بدهد. بنابراین مسیری بینابین را انتخاب می کند. این مسیر بینابین در روایت بیشتر به ‏سمت درگیری های جاوید با رقیب عشقی اش و محیا در می لطد و کار را از آن یک دستی لازم خارج می کند.‏

محیا فیلم متوسطی است. چیزی به تماشاگرش نمی دهد اما او را ناراضی هم از سالن بیرون نمی فرستد. البته بعید به ‏نظر می رسد که فیلمساز منظوری غیر از این نیز مدنظر داشته است.‏