ارشاد یعنی ممیزی

نویسنده
حسین علیزاده

» حرف آخر


امروز بهترین اتفاقی که برای من افتاد این است که استاد علی اکبر شکارچی رفیق، برادر، هم‎قطار و هم‎سفر خودم را می‎بینم. ما خاطرات زیادی با هم داریم و چند دهه است که همکاری می‎کنیم. شاید اگر تا آخر عمرم این شانس را نداشتم که به لرستان بیایم، اما یک نفر را همیشه از این استان داشتیم که سمبل صداقت، عشق و… بود و اعضای گروه احترام خاصی برایش قائل بودند و سفیر خوبی برای لرستان بود. 
 ما تنها کشوری در دنیا هستیم که باید برای بودن موسیقی مبارزه کنیم. بخش زیادی از انرژی و نیروی ما برای بودن موسیقی صرف می‎شود که این جنگ سال‎هاست ادامه دارد. مفهوم واژه ارشاد از نظر من چیزی جز “ممیزی” نیست. هنرمند باید خودش مردم را ارشاد کند و نیازی به اداره ارشاد ندارد. 
 موسیقی ایران هنری است که از گذشته‎های دیرین وجود داشته و ما وارث آن هستیم. اگر هر بنای تاریخی در کشور حفاظت می‎شود ما هم مسوول هستیم که از هنر موسیقی ایرانی حفاظت کنیم برای اینکه قدمت این هنر از خیلی امکان تاریخی نیز بیشتر است. 
 بزرگانی مثل استاد شکارچی و… که مردم دوست‎شان دارند باید مجوز برگزاری برنامه داشته باشند نه اینکه یک کارمند ساده جلوی این کارها را بگیرد. ما در کشور عزیزمان ایران زندگی می‎کنیم که خوبی و بدی آن متوجه خودمان است. من بعضی اوقات به مسوولان می‎گویم شما چهار، پنج سال مسوولیت دارید ولی هنرمند تا ابد جایگاه دارد و هر وقت از دنیا برود تازه زنده می‎شود مثل استاد لطفی و مشکاتیان که چندی پیش از دنیا رفتند و الان نام‎شان بیشتر سر زبان‎هاست. 
 در هر صورت وظیفه داریم از تاریخ، فرهنگ و هنرمان دفاع کنیم و ای کاش به جایی برسیم که فقط برای حفظ غرور و منافع شخصی کار نکنیم. خوشبختانه موسیقی اصیل به پشتیبانی مردم ادامه دارد. 
 الان جوان‎های خوبی در حوزه موسیقی فعالیت می‎کنند اما متأسفانه برخی دنبال نوآوری نیستند و به فکر موسیقی خارجی هستند که نمونه بارز این ادعا خیلی از موسیقی‎های ما در حال حاضر تبدیل به عربی، ترکی و… شده است. حتی مدیحه سرایی نیز دچار این معضل شده و کپی می‎شود. جوانانی که امروز در این عرصه فعالیت می‎کنند از ما بهتر هستند ولی متأسفانه یک بی‎هویتی در نسل جدید ایجاد شده و باید جبران شود. 
در چند ماهی که مسوولیت هنرستان موسیقی را عهده‎دار بودم، حتی بودجه برای خرید یک مداد هم به ما نمی‎دادند البته ۷-۸ ماه بیشتر ما را تحمل نکردند ولی در این مدت والدین هنرجویان را جمع کردم و گفتم پول بدهید تا امکانات اینجا را تغییر دهیم و دیگر مثل زمان قدیم با گچ چیزی نوشته نشود. از هنرستان حقوق نمی‎گرفتم و حتی از جیب خودم نیز هزینه می‎کردم، چون رفته بودم آنجا را درست کنم البته از کسی هم دستور نمی‎گرفتم. اگر در هنرستان، موسیقی تدریس نشود، بهتر است، چون در بدو ورود هنرجو با کمبود امکانات تخریب می‎شود، او بعدها چگونه می‎خواهد هنرش را به نمایش بگذارد.

 

کلید سل بجای کلید معمولی

حسین علیزاده که این سخنان را در نشست تخصصی‎اش با هنرمندان لرستانی بر زبان آورد،پیشتر با انتقاد از ناامنی در برگزاری کنسرت‌های موسیقی و نحوه عملکرد مسئولین ادارات ارشاد درشهرستان‌ها گفته بود: “ای کاش آقای روحانی به جای کلید معمولی، کلید سل در دست داشت”.

با روی کارآمدن دولت “تدبیر و امید” اهالی موسیقی به بهبود وضعیت صدور مجوز کنسرت‌های موسیقی و آلبوم‌های جدید، امیدوار شدند. اما لغو کنسرت‌های موسیقی در شهرستان‌ها ازسر گرفته شد.تعدادی از این کنسرت‌ها به دلیل عدم صدور و یا تاخیر در صدور مجوز توسط ادارت ارشاد شهرستان‌ها، گروهی به دلیل مخالفت نهادهای دیگر مانند نیروی انتظامی وبرخی به دلیل “عدم رعایت طرح تفکیک جنسیتی” لغو شده است.