در مجموعه مقالاتی که درهمین سایت به عنوان “موثر شویم” آمد، بحث برآن بود که چگونه می توان موثر شدو دررابطه تعاملی با داخل قرار گرفت و از حالت دنباله روی درآمد یا از موضع گیری برای ثبت در تاریخ خارج شد.
دوستانی را نظر بر این بود که ما پرنسیپ هایی داریم و نمی توانیم ازاین اصول کوتاه بیایم در نتیجه می بایددر موضع گیری، این اصول را رعایت کنیم.
سخن بر سر اصول نیست ـ اصول باید رعایت شوند ـ اما آیا این اصول فقط اعلام می شوند یا مجرایی برای انجام آن وجود خواهد داشت؟ چگونه می شود به این اصول دست یافت و آن را وصول کرداگر به خواهیم وارد حل مسئله شویم؟سئوال این است که برای نیروی دموکراسی خواهی که تعریف مشخصی ازخواسته های خویش دارد خارج و داخل چگونه تعریف می شود؟
آیا در حال حاضر خارج می تواند راهبر داخل شود؟ یا می تواند در حل راهبردی مسائل و روابط و کارها به داخل یاری رساند؟
با اولین نگاه می تواند متوجه شد که اعلام موضعی که با روابط قدرت دردرون حاکمیت توجه نداشته یاشد درحال حاضرموثر نیست. به عنوان نمونه درانتخابات اخیرموضعی که بتواند برشرایط جامعه تاثیر بگذارد کدام موضع وکدام نیرواست؟
مناسبات قدرت دردولت نفتی درایران به حدی است که می توان با توجه به درآمد نفت وتزریق نادرست آن به جامعه، درروند تحولات تاثیر گذار شد و هم امر دموکراسی را دچار تاخیر کرد وهم نیروی بیرون از حاکمیت را ضعیف نگاه داشت.
روند حمایتی و انتقادی
در این شرایط روش انتقادی ـ حمایتی برای بازکردن فضا کارسترگ دموکراسی خواهی است که آسان هم نیست. به عنوان مثال چه شیوه ای می توان درانتخابات ریاست جمهوری اخیر درپیش گرفت که بتوان مفیدتربود و درراستای توان جامعه ایران برای دموکراسی قدمی برداشت.آیا خارج ازکشورمی تواند به تنهایی موج ایجاد کند ورهبری را دردست بگیردوشعارومرحله تعیین کند؟ یا اینکه نیروی خارج از کشور می تواند بدون توجه به تحولات درون حکومت و توان جامعه وارد فضای انتخاباتی شود و مرحله به مرحله پیش رود.
واقعیت آن است که خارج ازکشوردرمرحله تعیین کنندگی نیست اما برخی ازفعالان برخواسته های خود اصراردارند وفقط بر حقانیت خویش توجه می کنند. ولی اگردقت کنند، ترس حکومت ازکاندیدا شدن خاتمی وهاشمی یا اجماع اصلاح طلبان است. چرا که حکومت هر نیروی بیرون حاکمیتی را می تواند رد صلاحیت کنند بدون اینکه هزینه زیادی بپردازد.
خلاصه اینکه این شرایط جامعه ما در حال حاضر است لذا متناسب با این واقعیت چه می توان کرد تا انتخابات برای دموکراسی خواهی فرصت شود؟ البته این به معنی آن نیست که انتخابات مرحله اساسی و تعیین کننده است، اما استفاده ازفرصت انتخاباتی یک فرصت است با امتیازهای محدود خود که می تواند گامی در راه دموکراسی و ایجاد فضای باز باشد. یا اینکه با رفتار درست برای حکومت، اگر به حداقل فضا تن ندهد،هزینه ایجاد کرد. با این روش می توان خارج از کشور را گام به گام به نیروی موثر واقعی در روند تحولات سیاسی وارد کرد. تا نظر دوستان چه باشد؟