مبارزه غرب در جهت توقف برنامه هسته ای ایران هنوز کارگر واقع نشده است. شورای امنیت سازمان ملل هفته گذشته موعد جدیدی را برای تعلیق غنی سازی اورانیوم از سوی ایران مشخص کرد. در همین حال بازرسان سازمان ملل گزارش داده اند 2100 سانتریفیوژ فعال و یا در دست احداث در نیروگاه نطنز وجود دارد که این رقم بیش از سه برابر رقم سه ماه گذشته است. ایران در مسیر دستیابی به هدف اعلام شده خود، راه اندازی 3000 سانتریفیوژ فعال تا تابستان امسال، قرار دارد. اگر از نیروگاهی به وسعت نیروگاه نطنز برای تولید اورانیوم با غنای بالا استفاده شود، می توان ظرف یک سال سوخت مورد نیاز ساخت یک بمب را تهیه کرد. از سوی دیگر در حالیکه آخوندها علنا ً اقدامات شورای امنیت را نادیده می گیرند، در عمل نیز به گروگانگیری آمریکایی ها مبادرت ورزیده اند. تاکنون گزارش شده است پنج شهروند ایرانی ـ آمریکایی، از جمله هاله اسفندیاری محقق کانون وودرو ویلسون که از مراکز حمایت کننده گفتگو میان ایران و آمریکا است، بازداشت شده اند.
در حالیکه ایران همچنان ستیزه جویانه و خصمانه عمل می کند، دول غربی از جمله خود دولت بوش در مورد چگونگی عملکردشان به اختلاف رسیده اند. بنظر می رسد برخی از مقامات آمریکا، سفر اخیر دیک چنی معاون رئیس جمهوری آمریکا به یکی از ناوهای هواپیمابر شناور در خلیج فارس را سرمشق خود قرار داده اند. به گفته این مقامات، نمی توان حمله نظامی به تأسیسات هسته ای ایران را حذف کرد. برخی دیگر از مقامات بر گسترش روابط آغاز شده میان مقامات ایران و آمریکا در مورد مسائل عراق تأکید می کنند. این روابط روز دوشنبه با نشست سفرای دو کشور در بغداد ادامه خواهد یافت. محمد البرادعی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز به نوبه خود استدلال می کند که شورای امنیت صرفا ً باید بپذیرد که “حوادث از سه قطعنامه متفق الرأی و لازم الاجرای این شورا در خصوص توقف غنی سازی ایران پیشی گرفته اند” و شورای امنیت باید از تلاش های خود برای اجرای این قطعنامه ها دست بردارد.
بنظر نمی رسد هیچ یک از این گزینه ها کارگر واقع شود. حمله نظامی به ایران اقدامی خطرناک و احتمالا ً بیهوده خواهد بود. دولت بوش معتقد است، شروع مذاکرات گسترده تر استراتژیک با ایران به تعلیق غنی سازی توسط این کشور بستگی دارد. رژیم ایران نیز که دهه ها بدنبال چنین توجهی از سوی آمریکا بوده است، نباید این اقدام آمریکا را رفتاری خصمانه و غیرقانونی تلقی کند. در نهایت ما فقط می توانیم از جسارت آقای البرادعی، کارمند غیرمنتخب عرصه بین المللی که مأموریتش اجرای تصمیمات شورای امنیت است، در شگفت باشیم. البرادعی صرفا ً با وادار کردن شورای امنیت به مسکوت گذاشتن قطعنامه های لازم الاجرا، اقتدار این شورا را از بین می برد. اگر قرار باشد این چنین شود، هرگونه شانس ممانعت از دستیابی ایران به سلاح های اتمی از طریق دیپلماسی از بین خواهد رفت.
اما در هر حال گزینه بهتری جز ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت و تصویب قطعنامه دیگری در خصوص اعمال تحریم های سخت تر بر علیه ایران وجود ندارد. این همان اقدامی است که دولت بوش خواهان آن است. ایران در برابر فشارهای اقتصادی آسیب پذیر است. صنعت نفت این کشور به سرمایه گذاری خارجی وابسته است و سوخت اتومبیل هایی که شهرها را خفه کرده اند، اساسا ً بنزین وارداتی است. هنوز این احتمال وجود دارد که تحریم هایی که واقعا ً اقتصاد ایران را تحت فشار بگذارند و همچنین ارائه پیشنهاد ضمانت های گسترده امنیتی و تجاری به تبع تعلیق برنامه هسته ای ایران، موضع سخت این کشور را درهم بشکند. در صورتی که چنین اقدامی صورت نگیرد، تنها گزینه های باقیمانده تسلیم و یا جنگ خواهد بود.