مجری حزب‌اللهی تلویزیون و فریب زنان

نویسنده
نیما فرح آبادی

» فرزاد جمشیدی به شلاق محکوم شد

فرزاد جمشیدی، مجری حزب اللهی صدا و سیما که اجرای برنامه های ویژه مذهبی در تلویزیون و رادیو را بر عهده دارد، به علت فریب یک دختر و برقراری رابطه جنسی با او به شلاق محکوم شده است.

بر اساس گزارش رسانه ها، مجری معروف صدا و سیما که با شکایت دختری جوان به “زنای به عنف و با اکراه” متهم شده بود، پس از برگزاری جلسات دادگاه و اخذ اظهارات شاکی و دفاعیات متهم، در نهایت به جهت ایجاد شبهه برای دادگاه در موضوع اتهامی زنای به عنف و با اکراه و بر اساس مصداق قاعده درء و به استناد به مواد ۵۴ و ۱۷۷ قانون آیین‌دادرسی کیفری از اتهام زنای به عنف با شرایط احصان تبرئه شده است.

 شعبه ۷۸ دادگاه کیفری استان تهران‌، همچنین اعلام کرده است که متهم بر اساس احراز بزهکاری در ملاقات با شاکیه پیش از اجرای صیغه عقد موقت و با استناد به ماده ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی به تحمل ۸۰ ضربه شلاق تعزیری محکوم می‌شود.

 بر اساس اعلام دادگاه، رای صادره حضوری بوده و ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر خواهی در دیوان عالی کشور است.

اما وکیل فرزاد جمشیدی با این تاکید که موکلش از از ادعاهای شاکی پرونده تبرئه شده افزوده است که “درباره رابطه جنسی و حکم شلاق، ما تابع قانون هستیم و به این حکم هم طبق روال قانونی اعتراض می کنیم و هرچه پیش آید آن را می پذیریم”.

فرزاد جمشیدی مجری برنامه “ماه خدا”، از برنامه های صدا و سیما برای ماه رمضان، به حمایت از محمود احمدی نژاد، علی خامنه ای و اجرای برنامه های مذهبی مشهور است.

او در آخرین ماه رمضان به نقل یکی از فرماندهان نیروی انتظامی آرزو کرد که کاش اعضای این نیرو در زمان حضرت زهرا حضور داشتند و مانع شهادت وی می شدند. مهر در این ارتباط نوشت که فرزاد جمشیدی مجری برنامه سحرگاهی “ماه خدا”، سحرگاه گذشته پیش از دعای سحر، به تقدیر از نیروی انتظامی پرداخت.

وی در این برنامه گفت: “من یادم می آد یه سالی در سفر به مدینه مصطفی(ص) با یکی از فرماندهان نیروی انتظامی، همسفر بودم و شبانه ای در خلوت و در همسایگی با آرام گاه فریادهای خاموش- جنت بقیع- می شنیدم که به مادر سادات فاطمه ی زهرا(س) عرض می کرد: بانو! ای کاش وقتی اراذل در خانه ات را می شکستند بچه های نیروی انتظامی بودند اگه حضور داشتیم نمی‌ذاشتیم به شما بی احترامی کنند! نمی ذاشتیم همسرتان علی بن ابیطالب(ع) رو به مسجد بکشانند! نمی‌ذاشتیم محسنتان را سقط کنند.”

 

مجری متأهل و اغفال دختران

شاکی فرزاد جمشیدی در نخستین جلسه دادگاه که اوایل آبان برگزار شده بود گفت: “این مجری می گفت مجرد است و به من علاقه مند شده است اما مدتی بعد پدرم مجله ای را دید که در آن با این مجری و همسر و فرزندانش مصاحبه شده بود. بعد از آن بود که فهمیدم فریب خورده ام و همه حرف های این مرد دروغ است. به دنبال ثبت این شکایت این مجری به دادگاه احضار شد.”

پدر این دختر نیز در حاشیه برگزاری دادگاه به روزنامه خراسان گفت: “حدود ۲ سال قبل زمانی که این مجری در حال اجرای برنامه زنده بود دخترم از طریق شماره اعلام شده از تلویزیون پیامکی به این برنامه فرستاد. بعد از این ارتباط این مجری از دخترم می خواهد با او تماس بگیرد. بعد از اولین تماس او به دخترم می گوید صدایش شباهت زیادی به صدای نامزد سابقش دارد….بعد از سفر وی از دخترم خواست به استقبالش به فرودگاه برود. او وقتی دخترم را در فرودگاه دید با ظاهرسازی به زمین افتاد و خدا را شکر کرد و گفت: چهره دخترم هم شبیه چهره نامزد سابقش است. به این ترتیب طولی نکشید که از دخترم خواستگاری کرد و رابطه آن ها با یکدیگر ادامه پیدا کرد.”

او افزود: “در این بین یک روز او مدعی شد مشکلات شدید مالی دارد و در چنین وضعیتی دخترم از یک موسسه مالی ـ– اعتباری برایش صد میلیون تومان وام گرفت و حتی ۴۰ میلیون تومان هم سفته از دخترم گرفت. از سوی دیگر این مجری دخترم را همراه با خودش به مسافرت می برد و چند بار با او رابطه برقرار کرد.”

پدر دختر شاکی در ادامه گفت: “این ماجرا ادامه داشت تا اینکه مدتی قبل مجله ای را دیدم که در آن مصاحبه ای از او و همسر و فرزندانش چاپ شده بود. از دیدن این مصاحبه شوکه شدم. وقتی این مجری فهمید دستش برایمان رو شده است تهدید کرد که سفته ها را به اجرا می گذارد. آن زمان بود که ما از وی شکایت کردیم.”

 

از سفر حج شروع شد

خود این دختر نیز در مصاحبه جداگانه ای گفته است: “سال ۸۸ بود که این مجری گزارشی زنده از صحرای عرفات در یکی از شبکه‌های تلویزیون داشت. در ارتباط زنده با تلویزیون اعلام کرد که شماره موبایلش را از طریق زیرنویس اعلام کنند تا هرکس التماس دعا دارد، نامش را بر صحرای عرفات بنویسد. من هم مانند این همه افراد دیگری که آن روز با او تماس گرفتند، تماس گرفتم و گفتم که نام مرا هم بر خاک صحرای عرفات بنویسید. اما چون اسم و فامیلم کمی سخت بود، گفت که برایش پیامک بزنم و من هم زدم و دیگر مساله برایم در آن مقطع تمام شد. منتها از سه روز بعد تلفن‌ها و پیام‌های او تمامی نداشت. مدام پیام می‌داد که گفته بودی دعایت کنم در فلان‌جا دعایت کردم. یا اینکه شب‌ها تماس می‌گرفت و می‌گفت فلان برنامه‌ام فلان ساعت روی آنتن می‌رود، نگاه کنید، شب سوم بعد از اینکه برنامه‌اش تمام شد تماس گرفت و گفت نمی‌دانم چرا با شما تماس گرفتم، من معمولا عادت ندارم با کسی تماس بگیرم. ولی به شما زنگ زدم.”

او افزوده که “این رابطه ادامه داشت تا زمانی که فرزاد جمشیدی از مکه برگشت و آن موقع از من خواست که برای استقبال از او به فرودگاه مهرآباد بروم. به محض اینکه از گیت رد شد، کیف از دستش افتاد”.

به گفته شاکی، “سه الی چهار روز بعد از آمدن فرزاد جمشیدی از حج بود که دو بلیط کیش گرفته بود و گفت که برای اجرای یک برنامه به کیش می‌روم. من به برگزارکنندگان مراسم گفته‌ام که با خواهرزاده‌ام می‌آیم و برایت یک اتاق جدا در هتل در نظر گرفته‌اند. آن مقطع به او گفتم که اگر برای من جایی در نظر نگرفته‌اید، من کلید آپارتمان خودمان را از مادرم بگیرم و من به آنجا بروم. ولی او به من گفت که نه، برای تو اتاق مجزا گرفته‌اند.”

او گفته که “شب در کیش یک سوئیت برای ماندن پیدا کردیم که یک هال و یک اتاق خواب داشت. قرار شد من در اتاق بخوابم و او هم در هال. شب خواب بودم که دیدم او بالای سرم است و اتفاقی که نباید، افتاد.”

سایت بازتاب نیز با اشاره به این اتفاق نوشت: “در حالی که بخش های خبری صداوسیما با آب و تاب به رسوایی های اخلاقی واقعی و جعلی در مورد مجریان شبکه های ماهواره ای می پردازند، با وجود صدور حکم دادگاه درباره رسوایی اخلاقی مجری مشهور صداوسیما، همچنان به وی آنتن زنده، آن هم در برنامه های مذهبی داده می شود.”

به نوشته این سایت، “اغفال دختران جوان با استفاده از وجهه مذهبی فرد، اگر در یک مورد اتفاق می افتاد و مجرم اقدام به توبه می کرد، شاید قابل صرف نظر کردن بود. اما زمانی که این موضوع به چند مورد می رسد که دست کم سه مورد آن در محاکم قضایی در حال پیگیری است، دیگر نمی توان از آن صرف نظر کرد و همچنان این فرد را به عنوان سمبل مراسم دینی، در رسانه ملی طرح کرد، به ویژه آنکه این موضوع به چند مورد ضرب و جرح میان خانمهای قربانی این مجری در فرودگاه و منزل منجر گردیده است.”