چهارشنبه‌سوری

رضا مرادی غیاث آبادی
رضا مرادی غیاث آبادی

چارشنبه‌سوری آیینی است که ایرانیان از دیرباز در شب ماقبل آخرین چهارشنبه سال برگزار می‌کنند. این آیین که با آتش‌افروزی توأمان است، ظاهرا با آیین‌های خانه‌تکانی و پاکیزگی پایان سال و سوزاندن خاروخاشاک و شاخه‌های هرس‌شده درختان در پیوند است. نمونه‌های مشابه این آیین در سرزمین‌هایی از چین تا اروپای‌مرکزی (و به‌خصوص در رومانی) دیده شده است. قدمت برگزاری چارشنبه‌سوری را نمی‌توان با قاطعیت مشخص کرد. استناد به این نکته که به دلیل نبود روزهای هفته در ایران باستان، جشن چارشنبه‌سوری نمی‌تواند پیشینه‌ زیادی داشته باشد، نظر قابل قبولی نیست. چرا که اسناد نویافته، نظریه نبودن روزهای هفته در ایران باستان را با قاطعیت رد می‌کند. نخست اینکه شمار هفت‌گانه روزهای هفته، در زمان‌های بسیار دور از اهله‌ هفت‌روزه ماه برگرفته شده و از آنجا که گاهشماری قمری ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین شکل گاهشماری است و تشخیص اهله‌ ماه، آسان‌ترین و سریع‌ترین شیوه درک گذر زمان است؛ بی‌گمان جوامع بشری از گذشته‌های دور و بدون آموختن از یکدیگر، به آن پی برده و از آن بهره گرفته‌اند.

دوم اینکه در شاهنامه فردوسی بیشتر از 120بار واژه هفته به‌کار رفته است. از آنجا که شاهنامه فردوسی را ترجمان وفادار داستان‌ها و بازگویه‌های دوران باستان می‌دانند، بعید است که فردوسی بدون اینکه چنین مفهومی در متون مبنا به‌کار رفته باشد، تا این اندازه از آن بهره برگیرد. سوم اینکه متون مانوی، کاربرد فراگیر و گسترده روزهای هفته را تایید می‌کنند. در نوشتارهای مانوی یافت‌شده در “تورفان” و نیز در “موگ‌تاگ” از روزهای یکشنبه و دوشنبه با نام‌های “مهر روز/ خور روز” و “ماه ‌روز” یاد شده و این دو، روزهای روزه‌داری مانویان دانسته شده است. البته در متون مانوی، همراه با روزهای هفته، از نام‌های سی‌گانه برای روزهای ماه نیز استفاده می‌شده است و همچنین می‌دانیم که روز دوشنبه، روز مقدس و تعطیل مانویان بوده است. پنجم اینکه متون و منابع کهن چینی نیز کاربرد هفته در ایران باستان و حتی نام روزهای آن را گزارش کرده‌اند.

در یک متن نجومی کهن بودایی که در سال 759 میلادی از سانسکریت به چینی ترجمه شده و “یانگ چینگ فنگ” در سال 764 میلادی حاشیه‌ای بر آن بازنوشته است؛ از نام روزهای هفته در زبان چینی و معادل آنها با روزهای هفته در فارسی‌میانه و سغدی یاد کرده است. در این متن، نام ایرانی روزهای هفته که از یکشنبه آغاز می‌شوند، این‌گونه بازگو شده است: یوشمبت (روز تعطیل)، دوشمبت، سه‌شمبت، چرشمبت، پنج‌شمبت، شش‌شمبت، شمبت. در همان متن، معادل سغدی (در ورارودان/ آسیای‌میانه) این نام‌ها این‌گونه با مبدا یکشنبه باز آمده است: مهرروز (خورشید روز)، ماه ‌روز، بهرام‌روز، تیرروز، اورمزدروز، ناهیدروز و جیان‌‌روز (کیوان‌روز). همان‌گونه که دیده می‌شود این نام‌ها از نام هفت اختر سیار آسمان، یعنی خورشید و ماه و پنج ستاره روان (سیاره) شناخته‌شده آن زمان برگرفته شده است. به این ترتیب دانسته می‌آید که روزهای هفته، همراه با نام‌هایی ویژه، در گاهشماری‌های ایران باستان کاربرد داشته و حتی تعطیلی روز یکشنبه در تقویم میلادی از روز تعطیل ایرانی برگرفته شده است. می‌دانیم که نام روز یکشنبه در هر دو آنها به یک معناست و Sun day دقیقا به معنای “خورشید روز” است. اما در دوره ساسانی و همراه با دیگر تحریف‌های بیشمار آنان از آیین و فرهنگ ایران باستان، روزهای هفته‌ را نیز از گاهشماری خود حذف می‌کنند و تنها نام روزهای ماه را به‌کار می‌گیرند. البته نام‌های سی‌گانه روزهای ماه، در همه تقویم‌های ایرانی به‌کار می‌رفته و خاص تقویم ساسانی نبوده است.

هرچند اسناد کافی از دیرینگی چارشنبه‌سوری در دست نیست، اما اشاره‌هایی کوتاه که در تاریخ بخارای نرشخی و نیز در داستان نبرد بهرام چوبینه با پسر ساوه‌شاه در شاهنامه فردوسی باز آمده است و فردوسی حتی از واژه چارشنبه نیز بهره ‌برده است. نشان‌دهنده دیرینگی بسیار آن است. اما به دلیل کمبود منابع نمی‌توان قدمت قطعی آن را مشخص کرد. برگزار نشدن چارشنبه‌سوری توسط زرتشتیان نیز دلیل تازگی آن نمی‌تواند بود. چرا که بسیاری از آیین‌ها و جشن‌های ایرانی (همچون چارشنبه‌سوری، نوروز، سیزده بدر و جشن سده) در سنت دینی و آثار و منابع مکتوب زرتشتیان پذیرفته نشده است و آنان در سالیان اخیر می‌کوشند تا همچون دیگر مردمان ایرانی این جشن‌ها را برگزار کنند و پاس بدارند. بررسی آداب و آیین‌های مردمی، روشنگر این نکته است که جشن چارشنبه‌سوری با جشن سده و نیز با آتش‌افروزی شب نوروز متفاوت و متمایز است و شکل دگرگونه شده آنها نیست. همه سنت‌ها، ترانه‌ها، باورها و مراسمی که مردمان نواحی گوناگون در این شب انجام می‌دهند، با وجود تفاوت‌هایی که با یکدیگر دارند، در یک ویژگی با هم همسانند: “راندن ناپاکی‌ها و بدی‌ها”. ترانه‌ها و باورهایی که به بلاگردانی، راندن چشم‌شور، گره‌گشایی، آجیل مشکل‌گشا، بخت‌گشایی دختران و امثال این می‌پردازند و همچنین سوزاندن شاخه‌های خشکیده و علف‌های هرز باغ‌ها و مزارع در نواحی روستایی، همگی نشان از پیوند این آیین با خانه‌تکانی، زدودن ناپاکی‌ها و آمادگی برای زایش دوباره گیتی است.

در برخی نواحی اروپایی همچون رومانی و بلغارستان نیز در نزدیک‌های بهار مراسمی در سوزاندن اشیای غیرلازم برگزار می‌شود. چارشنبه‌سوری ارتباطی با سده و آتش نوروزی ندارد و هر کدام آنها، جشن و مناسبت خاص خود را دارند. در بسیاری از نواحی ایران، هر سه جشنِ آتش نام‌ برده ‌شده برگزار می‌شود که نشانه مناسبت‌های گوناگون آنهاست. ایرانیان نه تنها چارشنبه، که هیچ روز و شبی را به خودی خود نحس و بد یوم نمی‌دانستند و هنوز هم نمی‌دانند. در باورهای ایرانی هر روز سال به یکی از ایزدان منتسب است و گرامی داشته می‌شده است. به ویژه روزهای پایانی سال که زمان بازگشت روان و فروهر درگذشتگان به‌شمار می‌آمده و آیین‌هایی بسیار زیبا و باشکوه در استقبال نمادین آنان برگزار می‌کرده‌اند. باورهایی که پیدایش چارشنبه‌سوری را در نحس بودن روز چهارشنبه می‌دانند، به فرهنگ‌های وارداتی دیگر وابسته است.

چارشنبه سوری ارتباط عمیقی با آب دارد و در این هنگام دختران از چشمه، آب به خانه می‌آورده‌اند. در بسیاری از جشن‌های ایرانی، آب و آتش در کنار یکدیگر و مکمل هم هستند. اما از سوی دیگر، از آنجا که چارشنبه‌سوری با پاکیزگی پایان سال در پیوند است، حضور آب جنبه کاربردی هم دارد. شکستن کوزه‌های آب علاوه بر نماد سال پرباران و حاصلخیز، کارکردی بهداشتی نیز دارد. می‌دانیم که جنس سفال کوزه آب با سفال‌های دیگر متفاوت است. سفالگران، کوزه آب را به‌گونه‌ای متخلخل برمی‌ساخته‌اند که موجب نفوذ اندکی آب به رویه بیرونی و تبخیر آن موجب خنکی آب درون کوزه شود. روزنه‌های کوزه در گذر سال انباشته از ذراتی می‌شده است که آن را برای سلامتی مفید نمی‌دانسته‌اند، در نتیجه آن را می‌شکسته و از کوزه تازه دیگری بهره می‌برده‌اند. آوردن آب به دست دختران منحصر به چارشنبه‌سوری نبوده و عموما بر این باور بوده‌اند که مظهر چشمه، خاستگاه آناهید است و تنها دختران اجازه نزدیک شدن به آن را دارند. این باور هنوز هم در بسیاری از روستاهای ایران روایی دارد. درباره اینکه چرا چارشنبه‌سوری در سه‌شنبه برگزار می‌شود، می‌توان گفت که مبدا شبانروز یک قرارداد است.

در زمان‌ها و نواحی گوناگون، گاه نیمه‌شب، گاه هنگام برآمدن خورشید، گاه هنگام نیمروز و گاه هنگام فروشدن خورشید را مبدأ و آغاز شبانروز می‌گرفته‌اند. این‌گونه رسوم هنوز هم در برخی نقاط ایران متداول است و برای نمونه در تاجیکستان و آسیای میانه همواره آغاز سال نو را از هنگام غروب خورشید در آخرین روز سال بر‌می‌شمارند و جشن می‌آرایند. برگزاری چارشنبه‌سوری در سه‌شنبه شب به روزگاری مربوط می‌شود که هنگام فروشدن خورشید، آغاز شبانروز و آغاز چارشنبه دانسته می‌شده است. امروزه نیز این باور همچنان پایدار مانده است و مثلا وقتی از “شب جمعه” سخن می‌رانند، در واقع “پنجشنبه شب” را در نظر دارند. برخلاف اعادی برخی کسان، پریدن از روی آتش عمل توهین‌آمیز به آتش نیست. آداب و رسوم مردمان، گوناگون است و ممکن است هر باوری از دید دیگران عملی نادرست دانسته شود. در نتیجه هنگامی می‌توان کاری را توهین‌آمیز خواند که مجری آن آهنگ توهین داشته باشد. هم‌میهنان ما هیچ‌کدام از این‌کار، چنین قصدی را ندارند و پریدن از روی آتش، به‌گونه‌ای نمادین برای زدودن و سوزاندن بدی‌های هر شخص انجام می‌شود و مردمان خواسته‌اند تا با این‌کار، آتش به آنان پاکی و تازگی هدیه کند. اما آنچه به گمان من نادرست‌تر است، کارهای ناهنجاری است که امروزه متداول شده و عملا چارشنبه‌سوری را به شب تباهی و آلودگی شهرها کشانده است. آیینی که نیاکان ما برای پاکیزگی زیست‌بوم خود انجام می‌داده‌اند، ما همان کار را برای تباهی و آلودگی آن انجام می‌دهیم. به ویژه که اخیرا کسانی کوشش کرده‌اند تا با توزیع مواد منفجره و ترغیب غیرمستقیم کودکان و نوجوانان به استفاده فراگیر از آن، آسیبی جدی به این جشن کهن و شادی‌بخش ایرانی وارد کنند. امروزه جشن چارشنبه‌سوری در گستره وسیعی برگزار می‌شود. از سوی باختر، در بخشی از کردستان که در بیرون از ایران امروزی واقع است و در سوی خاور، در استان سین‌کیانگ چین و سرزمین‌های ایرانی‌تبارِ یارکند، تاشقورغان و کاشغر با تفاوت‌هایی برگزار می‌شود. در پایان به این نکته هم اشاره کنم که آیین‌های چارشنبه سوری منحصر به آتش‌افروزی نیست؛ بلکه مراسم پیوسته دیگری همچون غذاهای دسته‌جمعی، سرودهای ویژه، قاشق‌زنی، فال‌گوش، بازی‌های گروهی و نمایش‌های سنتی هم دارد که امروزه به‌جای آن به سوزاندن لاستیک و انفجارهای مهیب و تباهی گذرهای شهر می‌پردازند. شیوه امروزی این جشن در شهرهای بزرگ هیچ ارتباطی با چارشنبه‌سوری نداشته و تنها نام آن را بر خود دارد.

 

منبع: شرق