ویژه نامه ♦ فروغ و سیاست

نویسنده

سمینار دو روزه فروغ فرخزاد در دانشگاه منچستر با حضور استادان دانشگاه های مختلف جهان با استقبال گسترده دوستداران ‏ادب پارسی روبرو شد و حواشی و نکته های قابل اشاره ای نیز داشت. روز اول سمینار به بحث درباره “فروغ و ایران”، ‏فروغ و ترجمه” و “فروغ و سینما” و روز دوم به بررسی شعر و زندگی شخصی فروغ اختصاص داشت. همکاران ما محمد ‏عبدی و محمد صفریان طی گزارش و گفت و گوهایی اختصاصی از این سمینار به بحث های جنجالی مطرح شده در این دو ‏روز و حواشی آن پرداخته اند. این مطالب تحت عنوان “ویژه نامه” تقدیم خوانند گان هنر روز می شود.‏

forogh_1.jpg

روز اول

‎ ‎کسی که مثل هیچ کس نیست‎ ‎

حدود چهل سال پس از مرگ فروغ فرخزاد، شاعر پرآوازه ایرانی در 32 سالگی، به همت موسسه “ایران هریتیج” و دانشگاه ‏منچستر، سمینار دو روزه ای در بررسی ابعاد شخصیتی و کاری این شاعر برجسته در شهر منچستر بریتانیا برگزار شد‎.‎

سخنرانان غالباً استادان زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه های مختلف دنیا از بریتانیا و آمریکا تا کانادا و ایران بودند و حضور ‏برای عموم علاقه مندان به شرط ثبت نام اولیه آزاد بود‎.‎

این سمینار دو روزه به زبان انگلیسی برگزار شد و تنها سخنران برنامه به زبان فارسی، دکتر سیروس شمیسا بود که ترجیح ‏داده بود به فارسی سخنرانی کند، اما پرسش های حضار را به انگلیسی پاسخ گفت‏‎.‎

برنامه با کمی تاخیر، با حرف های کوتاه نسرین رحیمیه و دومینیک پرویز بروکشاو که مدیریت برنامه را به عهده داشتند آغاز ‏شد و در همان ابتدا اعلام شد که پوران فرخزاد، خواهر فروغ که قرار بود در این سمینار شرکت داشته باشد، به دلیل بیماری و ‏گرفتار های خصوصی نتوانسته در این سمینار حاضر شود. پیام کوتاه وی قرائت شد و به دنبال آن فیلم مصاحبه بسیار کوتاهی ‏با وی درباره فروغ به نمایش درآمد‎.‎

پس از قرائت خلاصه ای از سخنرانی دکتر سیروس شمیسا به زبان انگلیسی، آقای شمیسا سخنرانی زیبا و نسبتاً مفصل اش را ‏آغاز کرد‎.‎

‎ ‎شمیسا فروغ را یک “نبیه” و پیشگو خواند که با نگاهی آپوکالیپتیک، آخرالزمان زودهنگامی را پیشگویی کرده است. وی گفت ‏فروغ ظاهراً مذهبی نبود، اما ممکن است در اعماق وجودش مایه های مذهبی داشته باشد‏‎.‎

شمیسا پیشگویی های فروغ را وقایع آخرالزمانی ای خواند که غالباً پس از مرگ او رخ داده اند. تنها شعر پیشگویانه او را که ‏خوش بینانه است، “کسی که مثل هیچ کس نیست” خواند و به بررسی مفهوم منتظر کسی بودن چه از دیدگاه مذهبی و چه ‏مارکسیستی پرداخت‏‎.‎

او شعر “دلم برای باغچه می سوزد” را یکی از مهم ترین شعرهای فروغ خواند که در آن باغچه جامعه ایران است و گفت: ‏‏”بحث فنی در سمبل های این شعر، هوش از سر هر معلم ادبیات می برد”. شمیسا اضافه کرد که در این شعر “فکر می کنم که ‏باغچه را می شود به بیمارستان برد” نوعی ارائه راهکار “اصلاحات” در زمانی است که هنوز هیچ کس درباره این واژه ‏حرف نمی زد‏‎. ‎

سخنرانی دکتر نیما مینا از دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی لندن[سواز]، به ترجمه های فروغ از زبان آلمانی اختصاص ‏داشت. دکتر مینا به سفر فروغ به ایتالیا و بعد آلمان اشاره کرد که در آنجا به کمک برادرش امیر، به یادگیری زبان آلمانی ‏مشغول شد و با کمک او به ترجمه کتاب “مرگ من روزی…” که در سال 2000 در ایران چاپ شده است و ترجمه هایی است ‏از اشعار شاعران آلمانی، پرداخت‎.‎

دکتر نیما نسخه ای از ترجمه یک مترجم به سفارش او را در کنار ترجمه ای از فروغ برای حضار کپی گرفته بود تا امکان ‏مقایسه فراهم شود‎.‎

در ادامه بحث ترجمه، سخنران بعدی، دکتر م. قانون پرور استاد دانشگاه تگزاس در آریزونا، به ضرورت درک ادبیات و دانش ‏گسترده مترجم اشاره کرد و مسلط بودن به دو زبان را برای ترجمه ادبی کافی ندانست‏‎.‎

دکتر قانون پرور فروغ را در میان شعرای معاصر، محبوب ترین در خارج از ایران نامید که برای مثال کتاب “تولدی دیگر” ‏او اولین بار در سال 1964 به چاپ رسید و صدها ترجمه از آن وجود دارد‎.‎

‎ ‎

آقای قانون پرور به هشت ترجمه از یک شعر فروغ اشاره کرد و به مقایسه آنها پرداخت‎.‎

وی در بخش پرسش و پاسخ با حضار گفت که کریم امامی یکی از مترجمان آثار فروغ اشاره کرده است که فروغ خودش به او ‏درباره ترجمه بخشی از شعرش گفته است که معنی دیگری را در نظر داشته و امامی به رغم قبول نداشتن آن معنا، مفهوم مورد ‏نظر شاعر را در ترجمه به کار برده است، اما به نظر آقای قانون پرور فروغ بعدها خود دچار درک غلط در تشریح شعر خود ‏شده است‎.‎

شعله ولپر به عنوان شاعر و مترجم از لس آنجلس، به بحث درباره ترجمه هایش از فروغ که با عنوان کتاب “گناه” به چاپ ‏رسیده پرداخت. وی ترجمه ادبیات ایران را در شرایطی که ایران به عنوان محور تروریسم و شرارت مطرح است، ضروری ‏دانست تا چهره دیگری از ایران به نمایش در بیاید‎.‎

پس از نمایش فیلم “خانه سیاه است”، بحث درباره این مستند فروغ آغاز شد. نسرین رحیمیه و مریم قربان کریمی به بحث ‏درباره فیلم و حواشی آن پرداختند. بحث درباره نقش گلستان در این فیلم بالا گرفت و مریم قربان کریمی که سخنران دوم بود ‏گفت که با استناد به عوامل فیلم، گلستان نقشی در آن نداشته است. دومینیک پرویز بروکشاو هم گفت: “دلیل این شایعات این ‏است که فرهنگ ما همیشه می خواهد زنان را جدی نگیرد”. این در حالی است که دکتر شمیسا، در سخنرانی خود رابطه گلستان ‏و فروغ را با استناد به گفت و گوی صدرالدین الهی با فروغ، رابطه مرید و مرادی خوانده بود‏‎.‎

شعرخوانی شعله ولپر از ترجمه هایش از فروغ، پایان بخش روز اول بود‎.‎

forogh_2.jpg

روز دوم

‎ ‎فروغ هنوز زنده است‎ ‎

همایون کاتوزیان، از دانشگاه سنت آنتونی آکسفورد، اولین سخنران روز دوم بود که بحث اش را به “گناه های فروغ” ‏اختصاص داد.‏

کاتوزیان فروغ را در جست و جوی “بهشت گمشده” و در میان خدا و شیطان نامید که بالاخره به جست و جوی خویشتن منتهی ‏شد و در نهایت به این جمله رسید: “من خوشحالم که بالاخره خودم را پیدا کردم.“‏

دکتر کاتوزیان به بررسی روابط زندگی شخصی فروغ پرداخت و به عکس العمل های منفی پدر فروغ به شعرهای او اشاره ‏کرد. او به نامه های فروغ استناد کرد و فریدون را نزدیک ترین برادر به او خواند.‏

‏ کامران تلطف از دانشگاه آریزونا سخنرانی اش را این گونه آغاز کرد: “من وقتی تحقیق درباره زندگی خصوصی فروغ را ‏شروع کردم، سوال هایی در این مورد داشتم که وقتی با 70 صفحه تحقیق تایپ شده برای سخنرانی می آمدم، این سوالاتم بیشتر ‏هم شده بود.“‏

تلطف در سخنرانی بحث انگیز خود نقش عمده و اساسی ابراهیم گلستان در زندگی فروغ را درست ندانست و گفت اگر قائل به ‏مردی در زندگی فروغ باشیم، او شوهرش پرویز شاپور است و نه ابراهیم گلستان.‏

تلطف به عشق فروغ در شانزده سالگی اش به پرویز شاپور و ازدواج زود هنگام آنها اشاره کرد و به تاثیر این رابطه ‏درشعرهای فروغ پرداخت.‏

او شعرهای فروغ را فمینیستی ندانست و گفت که برای تشریح شعر او ترمینولوژی فمینیسم، به کار نمی آید.‏

تلطف همچنین به قصه های کوتاه فروغ در مجله فردوسی اشاره کرد و به مضمون های آنها درباره ارتباط عاشقانه و سکس ‏پرداخت. ‏

لیلا رحیمی بهمنی از دانشگاه برلین که بر روی تشابهات شعر فروغ و سیلویا پلات به عنوان رساله دکترا کار کرده است، ‏متاسفانه سخنرانی اش را به این بحث جالب اختصاص نداد و به تشریح مفهوم “آینه” در شعر فروغ پرداخت.‏

رحیمی بهمنی آینه را در آثار او نوعی انعکاس خود خواند و این که نوشته های فروغ به آینه او تبدیل می شوند.‏

دکتر شمیسا در این جا وارد بحث شد و مثال آورد که “تمام روز در آینه گریه کردم” اینجا آینه یک استعاره است و سمبل نیست، ‏اما خانم رحیمی بهمنی وارد این بحث جذاب نشد و تنها گفت که آن را مجموعه ای از سمبل و استعاره می داند.‏

مارتا سیمیدچیوا، از دانشگاه یورک در تورنتو غایب بود و تنها مقاله اش توسط نسرین رحیمیه خوانده شد. مقاله سیمیدچیوا به ‏ارتباط فروغ با جامعه و زندگی و عشق اشاره داشت و مفهوم ازدواج را در فروغ “سنتی” خواند.‏

سخنران بعدی،ریوان سندلر از دانشگاه تورنتو به بحث درباره مفهوم عشق، خانواده و جنسیت در آثار فروغ پرداخت و او را ‏نوعی فیلسوف خواند.‏

وی گفت : “همه چیز برای او در حکم شعر بود و چیزی روی قلم نمی آمد جز شعر… شعر به زندگی او معنی می داد.“‏

پرسیس کریم از دانشگاه سن خوزه به تاثیر فروغ بر شاعران مهاجر ایرانی پرداخت. کریم از این امر به عنوان نوعی “فروغ ‏زدگی” نام برد و با اشاره به تجربیات شخصی خود و خانواده اش در رویایی با فروغ، به بررسی نمونه هایی از تاثیر فروغ بر ‏شعرایی نظیر شعله ولپر پرداخت و از او نیز دعوت کرد که که خود شعرش را بخواند.‏

بخش جذاب تر سخنرانی کریم به ارتباط عکس های شیرین نشاط با شعرهای فروغ اختصاص داشت و این که در مجموعه ‏عکس “زنان الله” کار شیرین نشاط، چطور از شعرهای فروغ استفاده شده و کسی اشاره ای به آن نمی کند. کریم دست را ‏عنصر مهمی در این مجموعه عکس و همچنین در شعرهای فروغ خواند.‏

سخنران بعدی، لیلی انور از پاریس، متاسفانه در سمینار حاضر نبود و دومینیک پرویز بروکشاو به عنوان آخرین سخنران، ‏راجع به مفهوم خانه و باغ در شعر فروغ سخن گفت، تا این سمینار دو روزه درباره این شاعر اسطوره شده ایران با این جمله ‏به پایان برسد: “ فروغ هنوز زنده است.” ‏

 

 

‎ ‎در حاشیه سمینار‎ ‎

‏ ‏

‏-‏‎ ‎عدم حضور سه سخنران از پیش اعلام شده که حتی نامشان در جدول روزانه برنامه های توزیع شده در روزهای سمینار هم ‏آمده بود، به کلیت آن لطمه زد.‏

‏- مهم ترین غایب سمینار، پوران فرخزاد بود که متاسفانه در سمینار حاضر نشد و علت آن “بیماری و گرفتاری های ‏شخصی”اعلام شد.‏

‏- عدم وجود یک بروشور جامع در معرفی سخنرانان و سوابق آنها، دیگر مشکل برگزاری این سمینار بود.‏

‏- برگزار کنندگان به دعوت از چهره های دانشگاهی و آکادمیک بسنده کرده بودند، در حالی که درباره مبحثی چون فروغ، ‏چهره های برجسته غیر دانشگاهی متخصص در این امر بسیارند.‏

‏- ویدئوی تهیه شده از پوران فرخزاد بسیار کوتاه و ناکافی بود و به طرز عجیبی نیمه تمام رها شد.‏

‏- جای خالی فیلم هایی که اخیرا درباره فروغ ساخته شده در این سمینار دیده می شد.‏

‏- بحث جالب پرسیس کریم درباره ارتباط شعرهای فروغ و آثار شیرین نشاط، به خاطر عدم نمایش عکس ها، کامل نشد. کریم ‏علت عدم نمایش عکس ها را “مشکلات تکنیکی” سالن اعلام کرد.‏

‏- سخنرانی درباره”خانه سیاه است” خالی از نگاهی سینمایی به نظر می رسید و مرجع اصلی سخنران نقد هوشنگ کاووسی بر ‏این فیلم بود.‏

‏- تنها مترجم فروغ که به سمینار دعوت شده بود، آنچنان که خود اذعان داشت ترجمه هایی کاملا متکی بر سلیقه شعری خود ‏انجام داده بود و معتقد بود که چون شاعر است باید شعرها را به گونه ای ترجمه کند که حس شعری اش باقی بماند، هرچند ‏کاملا وفادار به اصل نباشد.‏

‏- بسیاری از بحث های جنبی که بین حضار و سخنرانان در می گرفت، می توانست سرآغاز بحث های جالبی باشد که متاسفانه ‏پی گرفته نمی شد. برای مثال بحث سمبل یا استعاره در شعر فروغ که با اظهار نظر سیروس شمیسا آغاز شد- با این مثال ‏که”تمام روز در آینه گریه کردم” اینجا آینه یک استعاره است و سمبل نیست- از سوی سخنران بی پاسخ ماند و به چند مخالفت ‏ساده از سوی چند سخنران دیگر ختم شد. در حالی که بحث دکتر شمیسا اساساً بحث درستی بود که متاسفانه با ساده نگری یکی ‏از سخنرانان که گمان می کرد “در آینه گریه کردن” هیچ معنای دیگری جز ظاهرش ندارد، به تمسخر کشیده شد.‏

‏- دکتر قانون پرور که درباره ترجمه آثار فروغ حرف می زد به نکته جالبی درباره ترجمه کریم امامی از شعر فروغ اشاره ‏کرد. او گفت فروغ به امامی می گوید که درباره یکی از بخش های شعرش، منظورش چیز دیگری بوده و امامی بر خلاف ‏خواسته و دریافتش از آن شعر حرف خود شاعر را منظور کرده و ترجمه را تغییر داده، در حالی که به گمان دکتر قانون پور ‏همان برداشت ازشعر فروغ درست بوده و تحلیل بعدی فروغ اشتباه است.‏

‏- یکی از جالب ترین نکته های مطرح شده در این سمینار، نظر دکتر شمیسا درباره منفرد بودن نظریه فروغ درباره تغییرات ‏اجتماعی است. شمیسا می گوید در حالی که همه جناح ها و روشنفکران از نابود کردن “باغچه” حرف می زدند، او از “به ‏بیمارستان بردن باغچه” یاد می کرد.در واقع فروغ در دوره ای که واژه “اصلاحات” باب نشده بود، از اصلاح سیستم حرف ‏می زد.‏

‏-هرچند تاثیر فروغ بر شاعران خارج از کشور مورد اشاره قرار گرفت، اما جای خالی یک بحث گسترده درباره تاثیر فروغ بر ‏شاعران معاصر داخلی، خالی به نظر می رسید.‏

‏- دکتر شمیسا درباره فرم شعر فروغ گفت: “من که سی و پنج سال است معلم ادبیات هستم، در عروض و بلاغت این زن ‏حیرانم!“‏

‏- لیلا رحیمی بهمنی از دانشگاه برلین که از سخنرانان سمینار بود رساله دکترایی درباره تشابه شعرهای فروغ و سیلویا پلات ‏دارد، اما متاسفانه موضوع بحث او به چیز دیگری اختصاص داشت و این مقایسه جذاب ناگفته ماند.‏

‏ ‏