مراسم تحلیف ریاستجمهوری ایران فرصتی برای فرستادن پیام بود و حسن روحانی از این فرصت استفاده کرد. او خطاب به آمریکا گفت اگر انتظار پاسخ مناسب از طرف ایران را دارد نباید با زبان تحریم صحبت کند. او با دور کردن هر چه بیشتر خود از محمود احمدینژاد، رئیس جمهور پیشین ایران، قول دولت عقل و امید را داده است. او نسبت به ایده اعتدال کرنش نشان داد و از هیچ کشوری که منافع ایران را به خطر بیاندازد نام نبرد؛ کلمه دشمن به طور کل از واژگان او غایب بود. مقامات خارجی متعددی برای شرکت در این مراسم دعوت شده بودند اما از اروپا فقط خاویر سولانا این دعوت را پذیرفت.
آقای روحانی اصلاحطلب نیست. او یک میانهرو است که باب مذاکره میان تمام مراکز قدرت را باز گذاشته است – سپاه پاسداران، روحانیون و مجلس. به گفته تریتا پارسی، رئیس شورای ملی ایران و آمریکا، بالاتر از همه اینکه آقای روحانی اشتباه احمدینژاد را در به چالش کشیدن رهبر تکرار نمیکند. او در عین اینکه از ادبیات اصلاحطلبان در کمپین خود استفاده کرد اما وفاداری خود نسبت به رهبر را نیز ابراز داشت.
او وعده داده که برای بهبود روابط خارجی تلاش خواهد کرد و در اولین قدم محمد جواد ظریف را برای وزارت امورخارجه معرفی کرده است. ظریف، سفیر سابق ایران در سازمان ملل، در مذاکرات پنهانی با آمریکا حضور داشته و مورد علاقه دیپلماتهای آمریکایی است.
اینکه آقای روحانی موفق شود یا خیر فقط به مراکز قدرت رقیب در ایران ربط ندارد. یک جریان فکری در محافل سیاستگذاری آمریکایی و اروپایی وجود دارد که اضطرار ظهور یک اعتدالگرا در ایران را محصول فشارها و تحریمهای بینالمللی میداند.
شروع برداشتن تحریمها چیزی بیش از حرکت ایران به سمت حل مناقشه هستهای را میطلبد؛ نیاز به اراده سیاسی و هزینه کردن سرمایه سیاسی دارد. واکنش کاخ سفید با گفتن این حرف که اگر ایران پایبند مذاکرات باشد، در آمریکا همراهانی پیدا خواهد کرد خوب بود، اما باراک اوباما نیز باید با ستیزه گرایی کنگره کنار بیاید. با وجود این که کاخ سفید از لایحه تحریمهای مجلس علیه ایران خشنود نبود، اما زمان زیادی برای اصلاح آن صرف نکرد.
آقای روحانی یک بار کنار آمدن و شکست را تجربه کرده است. او به عنوان مذاکرهکننده هستهای در دولت خاتمی برای اولین بار قبول کرد تا غنیسازی اورانیوم متوقف شود و اجازه داد جامعه بینالمللی موشکافی بیشتری در برنامه هستهای این کشور کند. بار دیگر چنین انتظاری از ایران وجود دارد اما در تجربه قبلی این اقدام واکنش مناسبی به همراه نداشت و دولت بوش آن را با شکست مواجه کرد. امروز توقف کلی غنیسازی مورد بحث نیست اما آقای روحانی باید مراقب باشد بار دیگر متهم به نرمش با آمریکا
و عدم دریافت چیزی در مقابل نشود. درس موجود برای آقای اوباما نیز این است که برای بار دوم زیر پای آقای روحانی را خالی نکند.
وقتی به خاورمیانه نگاه میکنیم، راحت نیست که خوشبین باشیم. از همه جا آتش زبانه میکشد. سپاه پاسداران – به رغم اینکه آقای روحانی گفته ایران به دنبال کاهش درگیریهاست – دوشادوش رژیم سوریه میجنگد و با حزبالله ارتباط نزدیکی دارد. هنگام مذاکره باید از هر دو منظر نگاه کرد و همچنین باید توجه داشت که در صورت بروز جنگی دیگر در خلیج فارس، که میتواند با حمله به تاسیسات هستهای ایران صورت گیرد، همهچیز چقدر بدتر خواهد شد. اگر بشود با ایران به توافق رسید، باید از این فرصت استفاده کرد.
منبع: گاردین - 4 اوت