امروز دقیقا ۷۲ روز از درگذشت ریچارد نلسون فرای میگذرد. او هفتم فروردین امسال (۲۷ مارس ۲۰۱۴) در ۹۴ سالگی در آمریکا درگذشت و با وجود اینکه وصیت کرده بود بهعنوان یک “ایراندوست”در اصفهان دفن شود، ولی تا امروز تنها چیزی که در اینباره از مسوولان مربوطه شنیده شده، صدای سکوت بوده است. ۷۲روز از نگهداری پیکر ریچارد فرای در یک سردخانه در بوستون ماساچوست، نزدیک هاروارد میگذرد.
پیکر ایرانشناس برجسته آمریکایی در حالی در کشمکش انتقال یا عدم انتقال به ایران قرار دارد، که گره ناگشوده تدفین این ایرانشناس در اصفهان یا جایی غیر از آن ناگشوده است. طی هفتههای اخیر زمزمههایی مبنی بر احتمال سوزاندن جسد فرای شنیده میشود؛ با این حال این خبر هنوز به طور رسمی از طریق هیچ کانالی تایید نشده است. ظاهرا ریچارد فرای خود قبل از مرگ پیشبینی میکرد خانوادهاش بر سر اجرای وصیتش در ایران با چالش مواجه شوند.
او در تاریخ ۱۲اکتبر ۲۰۱۰، نامهای تحت عنوان “درباره مرگ و خاکسپاری” به دوست و همکارش افشین زند نوشته بود که در بخشهایی از نامه آمده است: “من جاسوس نیستم. ایرانیها مرا خوب میشناسند. سابقه من مشخص است. همهچیز از زمانی شروع شد که بهعنوان مدیر موسسه آسیا در دانشگاه پهلوی آن زمان (دانشگاه شیراز) فعالیت میکردم، موسسهای که توسط آرتور پوپ در نیویورک بنا شده بود. آن زمان زندگی من در شیراز و فعالیتم در ارتباط با آسیا و ایران، شناخت مرا از فرهنگ و تمدن این کشور بیشتر کرد و سالها زندگی در ایران، عشق مرا به این کشور فزونی بخشید. بههمیندلیل تصمیم گرفتم برای تکمیل عشقم به ایران، بعد از مرگم در ایران دفن شوم، اگرچه متولد سوئد هستم اما بیشتر از هرجای دیگر، به ایران احساس تعلق میکنم و فکر میکنم این حق زیادی نباشد. اصفهان، بیشتر از سایر شهرهای ایران، مورد علاقه من قرار گرفت؛ شهری که سالها پایتخت صفویه بود و سرشار از نمادهای ایرانی و اسلامی است.” در ادامه نامه آمده است: “درست زمان ریاستجمهوری خاتمی بود که درخواستم برای دفنشدن در کناره زایندهرود را دوباره مطرح کردم و ایشان نیز استقبال کردند و شهردار وقت اصفهان و استاندار آن زمان اصفهان نیز موافقت کردند که این اتفاق بعد از مرگم صورت گیرد. زمان رییسجمهوری احمدینژاد نیز، او حتی خانهای در اصفهان به من بخشید که این حق را به من داد تا آخر عمر در اصفهان زندگی کنم و من هشتم آگوست ۲۰۱۰ به اصفهان آمدم. اتهام اینکه برای سیا فعالیت میکردم و چیزهای دیگر شبیه این را قویا رد میکنم.”
طی دوماه گذشته گروههای زیادی خواهان انجام وصیتنامه فرای در ایران شدهاند. شخصیتهای سیاسی همچون علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی از دیگر افرادی بود که خواهان اجرای این وصیت و صدور اجازه دفن فرای شده بود. ۲۳۳ استاد ایرانی از دانشگاههای مختلف هم، ماه گذشته در نامهای خطاب به رییسجمهور خواستند تا به اجراییشدن وصیت “ریچارد فرای” - ایرانشناس آمریکایی - و دفن او در کنار زایندهرود اصفهان عمل کند.
در این نامه خطاب به حسن روحانی آمده است: “استاد ریچارد فرای، ایرانشناس مشهور و خدمتگزار صادق تاریخ و فرهنگ ایران که در ۶۰ سال گذشته، خدمات درخشانی در شناساندن فرهنگ و تاریخ ایران و بهخصوص نقش آن در بسط تمدن اسلامی داشته است، اخیرا به رحمت ایزدی پیوست. بنا به وصیت آن مرحوم، قرار است پیکر او در شهر اصفهان و در کنار زایندهرود به خاک سپرده شود.
کوششهای اینگونه افراد در چند دهه اخیر باعث شده که با وجود تبلیغات بسیار نامساعد رسانهها، مفهومی بهعنوان فرهنگ غنی ایرانی در جوامع غربی شکل گرفته و گسترش یابد، بهطوری که حتی سیاستمداران دنیای غرب نیز همواره با احترام فراوان از فرهنگ غنی ایران یاد میکنند.
جامعه دانشگاهی ایران با توجه به سال فرهنگ، از جنابعالی و دولت محترم انتظار دارد که نسبت به اجرای وصیتنامه استاد ریچارد فرای با احترام و تشریفاتی که شایسته آن خدمتگزار عزیز است، اقدام لازم انجام شود. طبیعی است که تعلل در این امر، نتایج ناگواری برای منافع ملی و سابقه فرهنگی کشور خواهد داشت.”
به اعتقاد چهرههای فرهنگی ایرانی با توجه به تلاشهای پروفسور فرای به فرهنگ و تمدن ایرانی باید به وصیتنامه فرای عمل شود و زمینهای برای دفن او در ایران فراهم شود؛ هرچند سیاسی نگاهکردن به وصیتنامه و انتقال پیکر فرای به ایران صورتمساله را تغییر داده است.
منبع: شرق، هفدهم خرداد