مجتبی اشراقی
به دنبال افشای ماجرای دانشگاه زنجان ، یک دانشجوی دختر دانشگاه آزاد در تماس با روزآنلاین شرح رویداد مشابهی را که در مورد خود وی رخ داده است تشریح کرد.
این دانشجوی دختر دلیل بیان این ماجرا پس از گذشت قریب به یکسال و نیم از آن را، “یادآوری آن خاطره هولناک” پس از اطلاع از رسوایی اخلاقی معاون دانشگاه زنجان عنوان و از اینکه این فرد متجاوز در دانشگاه زنجان رسوا شده است ابراز خوشنودی کرد.
این دانشجوی دختر دانشگاه آزاد اسلامی یکی از واحدهای اصلی تهران که چندی است در مقطع کارشناسی رشته حقوق فارغ التحصیل شده است می گوید: “در ترم پایانی تحصیل ام در رشته حقوق به دلیل مشکلاتی که در ایام امتحان پیدا کردم در درس فقه نتوانستم مطالعه لازم را داشته باشم و با عدم آمادگی در سر جلسه امتحان حاضر شدم”.
وی افزود: “به دلیل فشردگی و تداخل امتحانات در آن روز در جلسه امتحان این درس به شدت دچار اضطراب شده بودم به نحوی که استاد مربوط که پیش از آن در سر جلسات درس به طور ضمنی سعی در برقراری رابطه با من داشت متوجه این موضوع شد و بالای سر من آمد و گفت نگران نباشم. وقتی من شرایط خود را برای او توضیح دادم شماره دفترش را داد و از من خواست که قبل از اعلام نمرات با او تماس بگیرم و قضیه را به او یادآوری کنم”.
این دختر دانشجو می گوید از آنجا که این استاد یک فرد روحانی… بود ابتدا نسبت به تماس با او تردید داشتم چرا که چندی پیش تر یک استاد روحانی دیگر که سن بالاتری هم داشت به دلیل پیشنهاد ازدواج موقت به دانشجویان از دانشگاه اخراج شده بود، اما از آنجا که وی شماره تماس دفترش در سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی (ساختمان اصلی دانشگاه در خیابان پاسداران که دفتر جاسبی نیز در آنجاست) را به من داد اطمینان کردم و برای اطلاع از نمره امتحانم با دفتر وی تماس گرفتم. وقتی توانستم با این استاد روحانی فقه تلفنی صحبت کنم او به من گفت که کمتر از یک نمره کم دارم و به این ترتیب در این درس مردود شده ام، قضیه را یادآوری کردم و او ضمن تایید سخنان من پیشنهاد داد تا به دفترش بروم تا چند پاسخ را در ورقه امتحانی ام بنویسم تا مشکل حل شود.
این دانشجو ادامه می دهد: “وقتی به ساختمان سازمان مرکزی دانشگاه آزاد رفتم و دفتر این روحانی را دیدم متوجه شدم که وی به عنوان یکی از معاونت های سازمان مرکزی دانشگاه آزاد مشغول به فعالیت است. با مسئول دفترش هماهنگ کردم و داخل اتاق وی شدم. این روحانی با روی گشاده من را پذیرفت و گفت که به هیچ وجه نگران نمره نباشم و این مساله اصولا اهمیتی ندارد”.
این دانشجوی دختر می افزاید: “در آن لحظات هرچقدر سعی می کردم مشکلات خودم را توضیح بدهم و از او بخواهم که ورقه امتحانی را به من نشان بدهد، این استاد روحانی دائما بحث هایی از عرفان و عشق را در علوم اسلامی مطرح می کرد، پس از مدتی هم کنار من نشست و ناگهان دستم را گرفت.بعد در حالیکه اضطراب و فشار زیاد باعث لرزش دستانم شده بود او با ذکر حدیثی از امام علی(ع) که تا آن زمان نشنیده بودم، تقاضای خود را از من مطرح کرد، در این لحظه من دست اش را کنار زدم و شروع به دویدن کردم و از در اتاق خارج شدم.”
این دختر دانشجو می گوید: “نکته ای که برای من جالب توجه بود اینکه چهره هراسان و فرار من از اتاق این مسئول دانشگاه آزاد به هیچ وجه توجه مسئول دفتر او را جلب نکرد و به نظر می رسید برای او مساله ای عادی باشد”.
این فارغ التحصیل رشته حقوق که هدفش از طرح این ماجرا را نه لزوما پیگیری فرد متهم بلکه اطلاع رسانی و تذکر نسبت به دلسوزان عنوان می کند ، ضمن توصیف وضعیت روحی خود پس از آن واقعه، ایام مزبوررا تلخ ترین روزهای زندگی خود برمی شمرد و می گوید که کابوس آن را همیشه با خود همراه خواهد داشت.
وی همچنین می گوید: “از آنجا که هیچ تشکل دانشجویی فعالی در دانشگاه ما نبود و به دلیل فضای به شدت بسته دانشگاه آزاد جرات نکردم این مساله را حتی با نزدیک ترین دوستانم درمیان بگذارم و تنها پس از اطمینان از فارغ التحصیلی به برخی از دوستان این مساله را گفتم. در دانشگاه ها مساله پیشنهادات جنسی توام با تهدیدهای آموزشی و انضباطی تقریبا رواج دارد، اما همچنان این سوال در ذهن من باقی است که برخی مسئولان و به ویژه روحانیون که سمتی دارند از چه حد اختیارات و چتر حمایتی در نظام اسلامی برخوردارند که بدون واهمه در محل دفاترشان اقدام به تعرض به نوامیس مردم می کنند؟”