هرمنوتیک و خرقه

نویسنده
مازیار رادمنش

» در باره محمد مجتهد شبستری

کمتر از یک هفته پس از انتقادات هاشم آغاجری از “تقلید” و “برده داری” در اسلام و همچنین اشاره به تناقض در ‏سخنان آیت الله خمینی در خانه ی عبدالله نوری، محمد مجتهد شبستری در اصفهان به انتقاد از خرافات دینی پرداخت و ‏محافظه کاران به بهانه سخنان این نظریه پرداز دینی، موجی جدید از حملات را علیه او سازماندهی کردند که تا امروز ‏ادامه داشته است.‏

محمد مجتهد شبستری روز دوشنبه 5 اسفندماه سال جاری طی سخنانی در دانشگاه صنعتی اصفهان با اشاره به احتمال ‏راه یافتن اوهام، تردید، ارتکاب گناه و عصیان در اندیشه و اعمال پیامبر اسلام، گفت: “پیامبر وظیفه شان فقط دعوت ‏مردم به سمت خدا بوده و در همین وظیفه خود عصمت داشته ‌اند و هیچگاه از این وظیفه غافل نشده‌اند. اما از نظر انجام ‏گناهان نمی توان عصمت برایشان در نظر گرفت.” شبستری برای اثبات سخنانش به وجود نقص در کتاب، سنت و ‏ادعیه امامان در عرض نیاز به درگاه الهی، اشاره کرده و افزود: “این نشان می دهد در خلوت خود دچار گناهان ‏بسیاری شده اند.” ‏

شبستری در ادامه گفت: “حالت دیگری را می توان فرض کرد که این عبادات، دروغین و برای متمایل کردن افکار ‏عمومی به خود بوده است. یا از خدا می خواهند که “خدایا مرا بهتر از آنچه مردم تصور می کنند قرار ده ” یعنی اینکه ‏بعضی که آنها را نور می دانند تصوری مبالغه آمیز است‎.‎‏” شبستری در ادامه افزود: “دین که می گویند از نزد خدا آمده ‏چیزی نیست به جز شیوه سلوک انسان ها در راه معنویت و از خود انسان شروع می شود و نقش خدا در دین فقط در حد ‏ارشاد برای بهتر سیر کردن این مسیر است‎.‎‏” شبستری ضمن اشاره به اینکه فقط می گوییم اگر ایشان علم به شیمی و ‏فیزیک داشته پس چرا اثر و کتابی در این راستا از خود به جا نگذاشته است؟، تصریح کرد: “من که تا به حال برداشت ‏علمی از قرآن ندیده ام، اگر شما دیده اید به ما هم نشان دهید‎.‎‏” ‏

سخنان اخیر شبستری را می توان در ادامه نظراتی دانست که او با کتاب “هرمنوتیک، کتاب و سنت” و عبدالکریم ‏سروش با “قبض و بسط تئوریک شریعت” مطرح کرد. این نواندیش اسلامگرا که برای نخستین بار مبحث هرمنوتیک ‏و تآویل را وارد گفتمان کتاب “قران” و سنت کرده، معتقد به تکامل معرفت دینی بر پایه آزادی های فردی است. هرچند ‏برادر او آیت الله محسن مجتهد شبستری به عنوان نماینده ولی فقیه، امام جمعه تبریز و از روحانیون با نفوذ است، اما ‏محمد مجتهد شبستری به دلیل تبیین و برداشتی که از مباحث دینی دارد مغضوب حکومت و حاکمان جمهوری اسلامی ‏بوده و هست. ‏

سخنان اخیر وی در رسانه های اصولگرایان هتاکی و جسارت به ساحت پیامبر اعظم و تمسخر عصمت پیامبر خوانده ‏شد و گمان می رود سخت گیری ها بر وی و نواندیشان دینی شدت یابد. محسن کدیور از نواندیشان دینی که درباره ‏زندگی و سیر سلوک مجتهد شبستری اندیشه و تحقیق کرده، درباره شبستری می گوید: “وی عالِمی است که به مشکل ‏تاریخی مسلمانان در مسئله فهم متن پی برده و برای نخستین بار در زبان فارسی و در حوزه شیعی موفق شده علم ‏هرمنوتیک را بشناساند و این روش تازه را در فهمِ متنِ کتاب و سنت بکار گیرد‎.‎‏”‏

‎ ‎محمد مجتهد شبستری کیست؟‎ ‎

محمد مجتهد شبستری سال 1315 در شبستر (آذربایجان شرقی) و در خانواده ای مذهبی متولد شد. دوران خردسالی را ‏در شبستر گذراند و سپس در 5‏‎ ‎سالگی به اتفاق خانواده برای سکونت به تبریز نقل مکان کرد. وی برادر بزرگتر آیت ‏الله محسن مجتهد شبستری نماینده ولی فقیه و امام جمعه فعلی تبریز است. پدرشان آیت الله حاج میرزا کاظم از ‏آخوندهای دوران پهلوی اول و علمای طراز اول تبریز بود که پس از پایان تحصیلات از حوزه نجف، مدتی در شبستر ‏و سپس ده سال آخر عمرش را مقیم تبریز شد. آنطور که محسن شبستری می گوید تا جد ششم خانواده شبستری همگی ‏آخوند بوده اند. ‏

دوران کودکی محمد در تبریز گذشت و در سال 1329 هنگامی که 14 سال داشت به دلیل پیشینه خانوادگی و علایقی ‏که به علوم دینی و علی الخصوص فلسفه داشت برای تحصیل در حوزه علمیه قم به این شهر کوچ کرد. دروس حوزوی ‏در آن ایام، به مانند امروز، شامل موضوعاتی مثل حقوق اسلا‌می با تاکید بر فقه، کلا‌م، عرفان و فلسفه بود. شبستری ‏جزو آن دسته از طلا‌بی بود که تمرکز یک سویه بر مباحث خشک فقهی را کافی ندانست و توجه خود را معطوف به ‏موضوعات فلسفی و عرفانی کرد. مباحثی که اکثر روحانیون بزرگ آن زمان بدانها رغبتی نداشتند. ضمن آنکه دو ‏مدرس برجسته و کاریزمای این دروس یعنی علا‌مه طباطبایی و آیت الله خمینی او را به تحصیل این دروس مشتاق تر ‏می کرد. ‏

دو سال بعد برادرش حسین به او پیوست گرچه در آینده ای نه چندان دور هر یک راهی را برگزید که با انتخاب دیگری ‏‏180 درجه تفاوت داشت. محمد مجتهد شبستری به مدت 18 سال در حوزه علمیه قم به تحصیل و تحقیق در فلسفه و ‏کلام اسلامی، فقه و اصول و تفسیر پرداخت و تحصیلات خود را در بالاترین سطوح حوزوی به پایان رساند. شبستری ‏در دوره ای در حوزه قم تحصیل کرد که چهره های بزرگی در آنجا مشغول تدریس علوم دینی بودند. در درس خارج ‏فقه و اصول سید حسین بروجردی، سید محمد محقق داماد، سید محمد رضا گلپایگانی، میرزا هاشم عاملی و روح الله ‏خمینی شرکت کرد. فلسفه و تفسیر را نزد علامه سید محمد حسین طباطبایی آموخت و اخلاق را نزد حسین فاطمی قمی ‏و شیخ عباس تهرانی فرا گرفت. شاید بی دلیل نیست که اغلب شاگردان آن دوره اگر در قید حیات باشند، از زمره ی ‏وزنه های حکومت به شمار می روند، هرچند که در این میان نخبگانی چون محمد مجتهد شبستری راه دیگری در پیش ‏گرفتند.‏

شبستری در پایان دهه ی 30 شمسی‏‎ ‎در تجربه و دغدغه ای مشترک با امام موسی صدر نخستین نشریه دینی را با ‏رویکرد ‏نمایاندن صورت عقلانی اسلام با‎ ‎نام ‏‎”‎درسهایی از مکتب اسلام‎”‎‏ منتشر کرد.‏‎ ‎وی در مدت تحصیل در قم جذب ‏افکار آیت الله خمینی شد. آنچه موجب جذب شبستری و دیگر طلا‌ب به آیت‌ الله خمینی می‌شد، جدای از تعالیم فلسفی و ‏عرفانی‌ اش، اندیشه سیاسی او مبتنی بر منحصر نبودن نظام اخلا‌قی اسلا‌م به روابط شخصی و خصوصی و استفاده از ‏آن در حکومت و شکل دولت بود. ‏

شبستری همسو با اندیشه سیاسی شیعه رایج در ایران دهه‌ های چهل و پنجاه شمسی، خود را با اندیشه روشنفکران دینی‌ ‏ای مثل آل ‌احمد، شریعتی و روحانیون سیاسی ‌ای همچون مرتضی مطهری نزدیک یافت و به انتقاد از رژیم پیشین دست ‏زد.‏‎ ‎در همان دوران مجتهد شبستری عضو هیئت تحریریه مجله مکتب اسلام، یکی از سه مجله برتر در حوزه اندیشه ‏اسلامی بود. برخی محققین زندگی شبستری را به چند دوره تقسیم کرده اند، کدیور درباره افکار شبستری در میان سال ‏های 30 تا 48 می نویسد: “در مرحله اول وی کمی با دیگر روحانیون متفاوت است، اهل قلم است، روزنامه و مجلّه ‏می خواند، حساسیت اجتماعی و سیاسی دارد، کتاب “جامعة انسانی اسلام” حاصل این مرحله است. او در این مرحله ‏اگرچه دردآشنا است، اما در چارچوب اندیشه سنتی به دنبال راه حل است‏‎.‎‏” ‏

‎ ‎سفر به آلمان؛ آشنایی با غرب و اندیشمندان اروپایی‎ ‎

در سال 1348 دو تن از مراجع تقلید شیعه و سید محمد بهشتی از وی دعوت کردند تا برای ادارۀ مرکز اسلامی ‏هامبورگ به آلمان برود. همان مرکزی که چند سال بعد، محمد خاتمی به جای او به ریاست آن گمارده شد‎.‎‏ شبستری این ‏دعوت را پذیرفت و به اتفاق خانواده به هامبورگ رفت. وی تا سال 1357 به مدت 9 سال مدیر مرکز اسلامی ‏هامبورگ [مرکز اسلا‌می مسجد امام علی] بود. شبستری در دوره اقامت در هامبورگ، از گفت‌ و گوهای اسلا‌م و ‏مسیحیت حمایت کرد و با گشودن مسجد به روی همه مسلمانان، بر دامنه نفوذ آن افزود. ‏

او زبان آلمانی را فرا گرفت و مطالعات خود در زمینه فلسفه غرب و کلا‌م مسیحی، به‌ ویژه کلا‌م پروتستانیزم را دنبال ‏و آثار متکلمانی چون پل تیلیخ، کارل بارث و کارل رانر و نیز اندیشه‌ های فیلسوفانی مثل امانوئل کانت، ویلهلم دیلتای و ‏هانس گئورگ گادامر را مطالعه کرد. او در این مدت بارها برای شرکت در کنفرانس‌های بین‌المللی فلسفی و سخنرانی ‏در آنها به کشورهای مختلف اروپایی، عربی و امریکا سفر کرد و با شخصیت‌های برجسته مسیحی، یهودی، بودایی و ‏مسلمان به گفت و گو نشست و درباره چالش‌های فلسفه جدید با الهیات ادیان بزرگ جهان تبادل نظر کرد. ‏

‎ ‎انقلاب و بازگشت به ایران‎ ‎

مجتهد شبستری اواخر سال 1356 با هدف استقرار دموکراسی در ایران و ورود به عرصه سیاسی-فرهنگی به ایران ‏بازگشت. مقالات فرهنگی سیاسی او در مجلات و روزنامه‌های آن دوران منتشر و سخنرانیهای او از صدا و سیما پخش ‏می‌ شد. به اعتقاد کدیور این دوران دومین مرحله از زندگی رو به تکامل شبستری بوده است؛ “در مرحله دوم (1348-‏‏57) او از نزدیک با غرب آشنا می شود، آلمانی می آموزد، با عالمان مسیحی وارد گفتگو می شود، و از طریق ‏مطالعاتی فشرده با آراء متالهان مسیحی از قبیل بولتمن و تیلیخ آشنا می شود و بالاخره با توجه به پیشینه تحصیلیش ‏هرمنوتیک را می یابد. از جمله در آراء شلایرماخر، دیلتای، هایدگر، گادامر و هیرش تأمّل می کند. اکنون به آستانه ‏مسئله رسیده است، مسئله فهم. او گمشده خود را یافته است‎.‎‏” ‏

در سال 1358 وی یک هفته نامه تئوریک به نام اندیشه‌ اسلامی را منتشر کرد. این مجله در بردارنده دیدگاه‌ های نوینی ‏درباره فهم اسلا‌م بود که انتشار آن بعد از 15 شماره به علت مشکلات مالی متوقف شد. این هفته نامه به تفصیل از روند ‏اوضاع سیاسی به صراحت انتقاد می‌ کرد. شبستری در اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملی [در سال 1359] پس ‏از انقلاب از آذربایجان شرقی به نمایندگی مجلس انتخاب شد. او در آن مجلس از جمله نمایندگان آزادی خواه بود که در ‏عین طرفداری از انقلاب منتقد روند اوضاع سیاسی بودند و آراء خود را بی پروا در مجلس بیان می‌کردند. ‏

مجتهد شبستری خیلی زود از سیاست کناره گرفت و ایدئولوژی جمهوری اسلا‌می و عملکرد دولت را با نگاهی محققانه ‏مورد بررسی و تامل قرار داد. تحول اندیشه او از باور به “اسلا‌م به‌عنوان راه‌ حل” به “فهمی آزاد اندیشانه از دین”، ‏نوعی تغییر پارادایم محسوب می شد که بسیاری از روشنفکران دینی و متفکران اصلا‌ح‌ طلبی که جزو حامیان سرسخت ‏آیت الله خمینی و جمهوری ‌اسلا‌می بودند را در بر می گرفت. وی پس از پایان دوره اول مجلس شورای اسلامی چون با ‏روند اوضاع سیاسی کشور موافق نبود از شرکت در دوره دوم انتخابات خودداری کرد. ‏

کدیور در این باره می گوید: “در مرحله سوم، شبستری در تهران “مجله اندیشه اسلامی” را منتشر می کند، نخستین ‏مجله تئوریک نواندیشی دینی پس از انقلاب. در کسوت نمایندگی مردم تهران به مجلس شورای اسلامی می رود. او در ‏این پندار است که “تفسیر جدیدی از اسلام” در ایران پیروز شده است، و به عنوان سفیر فرهنگی این تفسیرِ تازه به ‏اینجا و آنجا سفر می کند. اما خیلی زود در می یابد که این “تفسیر جدید از اسلام” در سیاستِ پس از انقلاب سهمی ‏ندارد، و اصولاً قدرت را با اندیشه سرِ آشتی نیست. نو اندیش دینی به حاشیه رانده می شود‏‎.‎‏” ‏

‎ ‎تدریس در دانشگاه‎ ‎

در همان سال‌ها وزارت علوم جمهوری اسلامی از وی دعوت کرد عضویت هیأت علمی دانشگاه تهران را بپذیرد. وی ‏با استقبال از این دعوت در گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشغول تدریس شد و سپس به ‏گروه ادیان و عرفان همان دانشکده انتقال یافت. در سالهای بعد وی به رتبه دانشیاری و سپس رتبه “استاد تمام”‏‎ ‎ارتقاء ‏یافت. شبستری سالهای متمادی در رشته‌های کلام تطبیقی، تاریخ ادیان تطبیقی و عرفان تطبیقی (یهودیت، مسیحیت، ‏اسلام، بودیسم و هندوئیسم) در دانشکده الهیات، در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری تدریس کرد. شبستری همچنین ‏راهنمائی و یا مشاوره ده‌ها رساله کارشناسی ارشد و دکتری در دروس تخصصی یاد شده را بر عهده داشته است. ‏

او در ساماندهی کنفرانس های بین‌المللی مربوط به گفت ‌و گوهای اسلا‌م و مسیحیت نقش داشت و از آغاز دهه هفتاد ‏شمسی با نگارش مقالا‌تی در روزنامه‌ها و مجلا‌ت، رویکردی نوین و انتقادی نسبت به دین را مطرح کرد. شبستری به ‏واسطه این فعالیت مطبوعاتی و نیز به خاطر ارائه مجموعه‌ ای از سخنرانی‌ های عمومی در دانشگاه‌ها و دیگر محافل ‏عمومی، نقش فعالی در تکوین گفتمان دینی و سیاسی جامعه ایفا کرده و به‌ عنوان یکی از برجسته‌ترین روشنفکران دینی ‏در ایران معاصر مطرح شد. مجتهد شبستری در سال 1376 کتاب “هرمنوتیک، کتاب و سنت” را منتشر کرد که پیش ‏تر بخشی از موضوعات آن را برای دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده الهیات تدریس کرده بود. ‏

با نشر این اثر چشم‌ انداز جدیدی برای پژوهشگران علوم دینی و خصوصاً دانشوران حوزۀ علمیه قم گشوده شد و آنان با ‏موضوعی بسیار مهم یعنی نسبت کتاب و سنت ــ که همیشه دو منبع اصلی علوم اسلامی بوده‌اند ــ با هرمنوتیک جدید ‏برای اولین‌بار، آشنا شدند. در سالهای بعد کتابها و مقالات متعددی در این باب نوشته شد. آراء وی نیز مورد مخالفت‌ها ‏و موافقت‌های زیاد قرار گرفت، امّا بالاخره هرمنوتیک جدید جای خود را در ادبیات دینی معاصر ایران باز کرد. وی ‏تحقیقات و مباحث خود را برای روشن‌ تر ساختن نظریاتی که مطرح کرده بود همچنان ادامه داد و در سالهای پسین ‏کتابهای “ایمان و آزادی”، “نقدی بر قرائت رسمی از دین” و “تأملاتی در قرائت انسانی از دین” را منتشر کرد که هر ‏کدام از آنها به گونه‌ ای به همان مسئله پرداخته‌اند.‏

‎ ‎وی در بیست سال اخیر ارتباط علمی و فلسفی خود با جهان غرب را همواره حفظ کرده و در سمینارها و کنفرانس‌ های ‏بین ‌المللی که به مباحث الهیات تطبیقی و یا گفتگوهای میان ادیان مرتبط است شرکت و در آنها سخنرانی کرده است. ‏

مجتهد شبستری در 5 سال گذشته بنا به دعوت دانشگاه وین (اتریش) و دانشگاه بن (آلمان) نظرات خود در باب نسبت ‏متون دینی اسلام با هرمنوتیک جدید و نسبت اسلام دموکراسی و حقوق بشر را برای دانشجویان رشته‌های اسلام‌ شناسی ‏و حقوق آن دانشگاه‌ها به صورت درس گفتارهای فشرده ‏‎(Vorlesung) ‎‏ تدریس کرده است. در خرداد 76 پس از روی ‏کار آمدن دولت خاتمی بالطبع وی جزو اصلاح طلبان محسوب شد، اما وی همچون عبدالکریم سروش، به ندرت وارد ‏مسائل روزمره سیاسی شده یا از اقدامات اصلا‌حی معینی حمایت کرده است. با وجود آنکه شبستری فاصله خود را با ‏مباحث مربوط به دکترین حکومتی جمهوری اسلامی حفظ و از نقد نمایندگان رسمی آن، احتراز کرده تا درگیر امور ‏حاشیه‌ای نشود، ولی بخش عمده ای از آثار او، در بستر گفتمان مذهبی و سیاسی ایران امروز، قابل درک و برداشت ‏سیاسی است. ‏

‎ ‎اندیشه مجتهد شبستری‎ ‎

استدلا‌ل‌های او در تایید بدون قید و شرط حقوق بشر و دموکراسی، بدون انتساب آنها به اسلا‌م، یا استخراج شان از ‏اسلا‌م و یا حتی محدود کردن شان به اسلا‌م، از آن جمله است. از نظر شبستری حقوق بشر و دموکراسی فرآورده ‌های ‏عقل بشری هستند که در گذار زمان پدیدار شده و رو به بسط دارند و نمی‌ بایست سراغ آنها را از کتاب و سنت گرفت. ‏فقیهی که در تلاش برای ارائه یک فتوای فقهی است، بالطبع می‌ باید از دانش تخصصی کافی نسبت به موضوع ‏برخوردار باشد، که این مستلزم اطلا‌ع از مجموعه دانش عصر و توجه به یافته ‌های علوم جدید است و صرف اتکا به ‏متون سنتی حقوقی کافی نیست. ‏

بنابراین، جست‌ و جوی احکام و قواعد حقوقی در کتاب و سنت کافی نخواهد بود و باید آن را از بافت خود خارج کرده ‏و به‌عنوان پاسخ ‌هایی برای مسائل معاصر به کار بریم. زیرا بسیاری از این دستورات، پاسخ به مسائل اجتماعی مطرح ‏در عهد پیامبر اسلا‌م بوده‌اند و به سادگی قابل تطبیق کامل بر وضعیت امروز نیستند. ‏‎به اعتقاد او حقوق بشر و ‏دموکراسی با اسلا‌م سازگار است، نه به خاطر آنکه تعلیم قرآن یا سنت نبوی است و یا از سوی فقه به رسمیت شناخته ‏شده، بلکه بدان جهت که این مفاهیم تفسیری معقول و امروزی از حاکمیت عادلا‌نه است و تحقق آنها به بشر کمک می‌کند ‏که شرایط سیاسی و اجتماعی‌ ای را فراهم آورد که موجب رشد ایمان آزادانه واقعی و نه واپس رفتن آن باشد. در نتیجه ‏دموکراسی و حقوق بشر، بهتر از هر نظام اسلا‌می ولی خودکامه دیگری، به اسلا‌م مدد می ‌رسانند‎.‎‏ ‏

شبستری در نوشته هایش به مفاهیمی چون آزادی و مسئولیت اشاره کرده و همچنین عدالت را ارزشی بنیادین می‌داند، ‏که هم معرف اندیشه اسلا‌می است و هم رعایت آن به‌ عنوان یک دستورالعمل ابدی و دائم العمر، از سوی خدا به بشر ‏تکلیف شده است. گرچه نمی‌توان از قرآن یک نظریه مشخص در مورد حکومت استخراج کرد و این بر عهده خرد ‏انسانی نهاده شده تا دائما به بازتفسیر مفهوم عدالت و حکومت عادلا‌نه بپردازد‎.‎‏ از نظر او متن وحیانی را به خودی خود ‏نباید کلا‌م جاودان خداوند تلقی کرد، بلکه این متن مادامی که برانگیز‌اننده تجربه دینی در مخاطب باشد، کلا‌م الهی است. ‏در نتیجه، این کلا‌م در زمان حاضر فقط نزد مخاطب آن وجود دارد و این تجربه دینی، همان ایمان است. ‌‏

ایمان از نظر شبستری نه اعتقاد و نه معرفت نسبت به چیزی است. اعتقادات مذهبی، عقاید، نظریه‌ها و امثال آن، می‌ ‏توانند ترجمان ایمان باشند، ولی خود ایمان نیستند. به گمان شبستری ایمان عبارت است از تصمیمی آگاهانه و مبتنی بر ‏آزادی درونی فرد برای اقبال به خدا. این به معنای آن نیست که یک بار تصمیمی گرفته شود که برای همه زمان ها ‏معتبر و ادامه دار باشد، بلکه این تصمیم می‌ بایست در مواجهه با شرایط متغیر زندگی، مرتبا از نو اتخاذ گردد. از نظر ‏او ایمان متکی است بر اراده آزاد، که خود یکی از ویژگی ‌های اصلی انسانیت است. او معتقد است که آزادی درونی ‏انسان می‌باید با آزادی بیرونی اش همراه باشد، زیرا نمی‌توان از بیرون مردم را وادار کرد که در درون خود عزم اقبال ‏به خدا کنند. ‏

شبستری همچنین با قرائت رسمی از دین مخالف است و در این باره می گوید به محض آنکه یک گروه دارای نفوذ ‏سیاسی و اجتماعی مدعی شود که توان تمییز میان حق ‌و باطل مذهبی را انحصارا در اختیار دارد و در نتیجه قرائتی ‏رسمی از دین را ارائه کند، آن دین تبدیل به یک ابزار می‌شود و گوهر خود، یعنی ایمان را از دست می‌دهد.‏‎ ‎از وی ‏مقالات متعددی به زبانهای آلمانی و عربی در مجله‌های تخصصی اروپایی و عربی منتشر شده است. صاحب‌ نظران ‏متعددی مقالات او را به آلمانی و انگلیسی و عربی و ترکی ترجمه و منتشر کرده و یا بر افکار او نقد نوشته‌ اند. ‏شبستری به زبان های آلمانی و عربی تسلط کامل دارد. ‏

‎ ‎بازنشستگی اجباری‎ ‎

در سال 85 با پیام احمدی نژاد مبنی بر اینکه دانشگاه ها باید از اساتید لیبرال و‎ ‎سکولار خالی شود، عدم امنیت پرسنل ‏دانشگاهی شدت گرفت. بدنبال آن موج بازنشسته کردن استادان دگراندیش دانشگاههای ایران راه افتاد با اینکه 19 سال ‏بیشتر از خدمت رسمی مجتهد شبستری در دانشگاه تهران سپری نشده بود و او تنها “استاد تمام” گروه ادیان وعرفان ‏دانشکدۀ الهیات دانشگاه تهران بود و گروه آموزشی نیز نیاز مبرم به حضور او را اعلام کرده بود وی را مشمول ‏بازنشستگی اجباری سنی کردند. ‏

کدیور درباره این دوران می نویسد: “مرحله چهارم (از 1362 تا 85) دوران پختگی شبستری است. کارش تدریس ‏کلام در دانشکده الهیات دانشگاه تهران است، تا 1385 که با 19 سال سابقه تدریس در دولتِ مهرورزان اجباراً ‏بازنشسته می شود.‏‎ ‎نواندیشی دینی و اصولاً اندیشه مستقل دیگر حتّی در دانشگاه هم تحمل نمی شود. با مقالات “علم و ‏دین” در کیهان فرهنگی طلایه تولد یک متفکر جدی در ایران احساس می شود. و بالاخره تأملات شبستری به بار می ‏نشیند و در 1375 کتاب “هرمنوتیک، کتاب و سنّت” به عنوان نخستین گام در بومی کردن هرمنوتیک در ایران و ‏اندیشه شیعی منتشر می شود. ‏

کتابی که بزودی به عنوان یکی از چند کتاب دوران ساز دو دهه اخیر ایران جای خود را در بین اهل نظر باز می کند. ‏سه کتاب دیگر شبستری “ایمان و آزادی”/ 1376، “نقدی برقرائت رسمی از دین”/1379 و “تأملاتی در قرائت انسانی ‏از دین”/1383 نیز در ترسیم قرائتی انسانی از دین و نقد قرائت رسمی از دین، از تأثیرگذارترین کتب دهه اخیر ایران ‏بوده اند “‏‎ ‎

پس از بازنشستگی، دو دانشگاه‌ از آلمان و اتریش جهت تدریس از وی دعوت به عمل آوردند ولی او به علت وضعیت ‏نامساعد مزاجی آن دعوت‌ها را نپذیرفت و بصورت صوتی تدریس را در این دانشگاه ها ادامه داد. در همان سال 85 ‏وی از لباس آخوندی به در آمد و آنچنان که کدیور درباره وی نوشته است: “او در یکی از سلوکهای معنوی خود در ‏سال 1385 درست در هفتاد سالگی، آرام و بی سر و صدا، خرقه و دستار بنهاد و حتّی به ظاهر نیز از همگنان دیروز ‏فاصله گرفت. هرچند او به منش و درون بیش از مدّعیان، روحانی و معنوی است و دغدغة اصلیش همچنان اصلاح فهم ‏دینی است‏‎.‎‏”‏‎ ‎

‎ ‎توقیف فصلنامه مدرسه‎ ‎

در سال 1386 آخرین نظریات وی در باب هرمنوتیک متون دینی اسلامی (قرآن) به صورت مقاله ای با عنوان “قرائت ‏نبوی از جهان” و یک مصاحبه با عنوان “هرمنوتیک، تفسیر دینی جهان” در شمارۀ 6 فصلنامۀ مدرسه منتشر شد که ‏واکنش های دامنه ‌داری را برانگیخت. برای اولین بار وی این نظر را مطرح کرد که قرآن کریم، “کلام نبوی” پیامبر ‏اسلام است و محصول وحی است و نه خود وحی، قرائتی است توحیدی از جهان در پرتو وحی. فصلنامه مدرسه 15 ‏آبان 86 به دلیل درج نظرات شبستری و به اتهام تبلیغ علیه نظام و ترویج الحاد لغو امتیاز و توقیف شد. ‏

پس از آن تا به اینک بحث ها و چالش های انگیخته شده پیرامون نظریه قرائت نبوی از جهان همچنان ادامه دارد. ‏نظرات مجتهد شبستری در باب این موضوع در مقالات “قرائت نبوی از جهان” در سایت اینترنتی دائرة ‌المعارف ‏بزرگ اسلامی منتشر شده و ادامۀ آنها نیز منتشر خواهد شد. مجتهد شبستری همچنین از آغاز تأسیس دائرة‌ المعارف ‏بزرگ اسلامی عضو شورای علمی این دائرة المعارف بوده است‎.‎‏ کدیور درباره دوره پنجم زندگی شبستری می نویسد: ‏‏”به نظر می رسد شبستری در تدارک آغاز پنجمین مرحله سلوک فکری خود است. او چندی است که در چند و چونِ ‏‏”مسئله بنیادی وحی” می اندیشد. اینکه لفظِ وحی را به چه میزان می توان به خداوند نسبت داد؟ و پیامبر(ص) در لفظ و ‏معنای وحی الهی به چه میزان دخیل است؟ این مسئله صبغه کلامی بیشتری دارد و مقدّم بر مسئله فهمِ متن است‏‎.‎‏”

‎ ‎خلاصه ای از زندگی مجتهد شبستری‎ ‎

محمد مجتهد شبستری، فیلسوف و دین پژوه‎
متولد 1315 شبستر‏‎
طلبه حوزه علمیه قم از سن 15 سالگی تا 33 سالگی‎
مدیر مرکز اسلامی هامبورگ در آلمان غربی از سال 1348 تا 57‏‎
آشنایی کامل بر زبان آلمانی و سنت مدرسی فلسفی و الهیات آلمان‏‎
عضو تحریریه نشریه مکتب اسلام اواخر دهه 30 تا 1348‏‎
سردبیر و مؤسس نشریه اندیشه اسلامی 1358-59‏‎
استاد کلام و الهیات دانشگاه تهران 1362 تا 1380
همکاری با مدرسه عالی الهیات سنت گابریل در اتریش از 1380

‎ ‎برخی از آثار تألیفی‎ ‎‏

هرمنوتیک، کتاب و سنت 1375
ایمان و آزادی 1376
فطرت خداجوی انسان در قرآن 1377
پژوهشهایی درباره وحی و قرآن (ترجمه)
نقدی بر قرائت رسمی از دین 1379
تأملاتی در قرائت انسانی از دین 1383‏
در جستجوگر گوگل به 1830 پاسخ در خصوص مجتهد شبستری با الفبای لاتین برخواهید خورد. مقالاتی در خصوص ‏اندیشه و زبان تازه مجتهد شبستری

‏1- ‏http://web.archive.org/web/20030226124152/http://kadivar.com/Htm/English/Reviews/reform.htm‏

‏2- ‏http://www.qantara.de/webcom/show_article.php/_c-575/_nr-3/_p-1/i.html‏

‏3- ‏http://www.answers.com/topic/mohammad-mojtahed-shabestari