ملی گرایی را بدتر از ارتداد می دانند

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» محمد علی دادخواه در مصاحبه با روز:

محمدعلی دادخواه در واکنش به حکم صادره از سوی دادگاه انقلاب علیه او به “روز” گفت خوشحال است که او را به اعدام محکوم نکرده اند.این وکیل دادگستری همچنین گفت که نماینده دادستان در دادگاه او را متهم به ملی گرایی کرده و ملی گرایی را بدتر از ارتداد دانسته است در حالیکه او به عنوان یک حقوق دان به فعالیت های ملی خود افتخار میکند.

همزمان خانواده کمال شریفی، فعال سیاسی کرد که درزندان میناب در اعتصاب غذا به سر می برد به “روز” گفتند که بیش از سه سال است این فعال سیاسی ممنوع الملاقات است و قاضی پرونده در پاسخ به نگرانی خانواده و اعتصاب غذای او گفته: “بگذارید بمیرد اجازه ملاقات نمیدهم و…”

اما کمال شریفی تنها زندانی سیاسی کرد نیست که دست به اعتصاب غذا زده است. النور خضری، کامران شیخی و سید ابراهیم سیدی سه زندانی دیگر کرد هم براساس گزارش  رسانه ها پس از انتقال از بند 350 زندان اوین به زندان رجایی شهر دست به اعتصاب غذا زده اند.

از وضعیت فعلی این سه زندانی سیاسی کرد خبری در دست نیست و اجلال قوامی، سخنگوی سازمان حقوق بشر کردستان به “روز” می گوید: “این سه نفر دست به اعتصاب زده بودند، اما ما در حال حاضر هیچ خبری از وضعیت فعلی آنها نداریم، نمیدانیم اعتصابشان ادامه دارد یا شکسته اند؛نمیدانیم وضعیت جسمی و سلامتی شان به چه صورتی است اما درحال پی گیری هستیم.”

 

دادخواه: حکم را نمی پذیرم

محمدعلی دادخواه، وکیل دادگستری و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر بشر به 9 سال حبس تعزیری، 10 سال محرومیت از تدریس در دانشگاهها، دهسال ممنوعیت از وکالت، شلاق و جزای نقدی محکوم شد.

این حقوقدان  در مصاحبه با “روز” اعلام کرد که این حکم با اصول، منطق، موازین و ضوابط قوانین داخلی و حقوق بین المللی هماهنگی ندارد و او این حکم را نمی پذیرد.

آقای دادخواه توضیح میدهد: دیروز در دادگاه حکم بدوی به من رسما ابلاغ شد اماحکم را ندادند و تنها گفتند می توانم از رویش بخوانم. براساس این حکم 8 سال زندان تعزیری به خاطر فعالیت در کانون مدافعان حقوق بشر، سخنگویی و تاسیس این کانون و یک سال حبس تعزیری هم با عنوان تبلیغ علیه نظام و تدوین کتاب نگرش و گزارش حقوق بشر در ایران به من داده اند. ده سال از تدریس در دانشگاهها محروم شده ام و ده سال هم وکالت را ممنوع کرده اند. دو مبلغ 300 هزار تومان و 400 هزار تومان هم جزای نقدی داده اند و 5 ضربه هم شلاق.

سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر می گوید که از حکم صادره خوشحال است از این جهت که به او حکم اعدام نداده اند.او توضیح میدهد: می گفتند اگر قانون را برداری هر چیزی امکان دارد الان می بینیم این حرف کاملا درست است و آقایان اصلا به قانون توجهی نمیکنند. کانون مدافعان حقوق بشر کاملا قانونی بود یکباره غیر قانونی اش می بینند. گویا تفکر آقایان تغییر کرده. نماینده دادستان در دادگاه به من گفت که کارهای شما ملی است. من هم گفتم من افتخار میکنم که کارهایم ملی باشد، من رئیس قسمت میراث فرهنگی کانون مدافعان حقوق بشر هستم. بعد نماینده دادستان گفت ملی گرایی بدتر از ارتداد است و…

آقای دادخواه می خواهد به حکم صادره اعتراض کند: “حتی اگر دادگاه بالاتر هم توجهی نکند اما من دلایل خودم را بر بی اعتبار بودن این حکم خواهم نوشت. من تحصیل کرده حقوق هستم و تا بالاترین مدارج علمی را طی کرده ام، به سرزمین ام علاقه مندم و هیچ کاری خلاف منافع و مصالح سرزمین ام نکرده ام. همیشه از کسانی انتقاد کرده ام که برخلاف مصالح و منافع سرزمین ما گام برداشته اند. این حکم را خلاف مصالح سرزمینم میدانم و نمی پذیرم.”

آقای دادخواه همچنین خبر میدهد که دو وکیل دیگر در پرونده او بوده اند که حکم انها نیز صادر شده. او می گوید: “در این پرونده سه وکیل را محاکمه کردند ؛ آقای مصطفی شیبانی به 5 سال حبس تعزیری و 10 ضربه شلاق محکوم شده و آقای محمد عظیمی به حبس تعلیقی محکوم شده است.”

 

محمد علی دادخواه 17 تیرماه 88 در دفتر کارش در تهران بازداشت و در روزنامه های حکومتی متهم به نگهداری مواد مخدر و اسلحه در دفتر وکالتش متهم شده بود. از او این درباره می پرسم؛می گوید که آقایان دیگر هیچ حرفی از اسلحه هم نزدند و خود مسکوت گذاشتند چون اصلا واقعیت نداشت.

 

سه سال ممنوع الملاقات

همزمان با انتشار خبرهایی مبنی بر انتقال کمال شریفی به بهداری زندان، خانواده او به “روز” گفتند که پی گیری هایشان هیچ نتیجه ای نداشته و به شدت نگران وضعیت فرزندشان هستند.

کمال شریفی، فعال سیاسی و روزنامه نگار کرد از 4 سال پیش در زندان به سر می برد و از سوی دادگاه انقلاب سقز به 30 سال حبس تعزیری در تبعید محکوم شده است.

بایزید شریفی، پدر این زندانی سیاسی به “روز” می گوید: هیچ خبری از کمال نداریم، از رسانه ها خبر اعتصابش را شنیدیم و نگران شدیم و به اداره اطلاعات رفتم راهم ندادند، به داگستری رفتم جوابی ندادند و به دادگاه انقلاب سقز رفتم. قاضی پرونده پسرم را دیدم و گفتم تنها 5 دقیقه به ما ملاقات بدهید ما از پسرمان بخواهیم اعتصابش را بشکند اما گفت “نه بگذارید او بمیرد”. خب ما چه باید بکنیم؟ اصلا جواب ما را نمیدهند اصلا خبر نداریم پسرم الان در چه وضعیتی است.

از آقای شریفی می پرسم آخرین بار فرزندش را چه زمانی ملاقات کرده؟ می گوید: کمال 4 سال است که در زندان به سر می برد؛در این مدت تنها سه سال پیش که از زندان سنندج او را به زندان سقز آوردند در مقابل زندان ده دقیقه ای او را دیدم بعد او را به میناب منتقل کردند و الان سه سال تمام است که اجازه ملاقات نمیدهند و می گویند قاضی حکم داده 30 سال زندان پسرم در تبعید و بدون ملاقات باشد. یعنی پسرم ممنوع الملاقات است و اجازه ملاقات نداریم. تنها هفته ای یکبار تلفن میکرد که الان یک ماه بیشتر است تلفن هم نزده و هیچ خبری از او نداریم تنها میدانیم که در اعتراض به اینکه با اشرار و قاچاقچیان در یک جا زندانی است دست به اعتصاب زده و امروز دقیقا 39 روز از اعتصابش می گذرد شنیده ایم که حالش اصلا خوب نیست اما چه می توانیم بکنیم؟

پدر کمال شریفی می افزاید: دیگر دست و پایمان را گم کرده ایم کسی نیست کمکی کند و بگوید چه باید بکنیم من 67 سال دارم، ناراحتی قلبی دارم. مادرش هم دیگر هوش و حواسی ندارد اصلا حرف هم نمی توانیم بزنیم هر کجا که می رویم یا راهمان نمیدهند یا جوابی نمیدهند، دادگاه انقلاب، اطلاعات، دادگستری، دیگر جایی نمانده که نرفته باشیم. آخر سر هم قاضی می گوید بگذارید بمیرد. آخر چرا؟ پسر دیگرم اعتراض کرد گفت چرا باید بمیرد مامور فرستادند و تهدید کردند که او را هم بازداشت می کنند خب ما دردمان را کجا ببریم؟

 

زندانیان بی ملاقاتی و بی مرخصی

از وضعیت النور خضری، کامران شیخی و سید ابراهیم سیدی، سه زندانی کرد نیز خبری در دست نیست. این سه زندانی که تا یک ماه پیش در بند 350 زندان اوین به سر می بردند، بدون ملاقات و بدون مرخصی  از حقوق قانونی زندانیان محروم هستند. این سه فعال زندانی کرد به همراه چند زندانی کرد دیگر به زندان رجایی شهر منتقل شده اند و در اندرزگاه 6 این زندان هستند.

وقتی این سه زندانی در بند 350 زندان اوین بودند، به علت اینکه کسی سراغی از انها نمی گرفت، توسط دیگر زندانیان سیاسی حمایت می شدند و آنها وسایل خود را با این سه زندانی تقسیم میکردند.

براساس گزارش ها این سه زندانی به همراه چند زندانی کرد دیگر اکنون در رجایی شهر در بندی هستند که از نظر بهداشتی و امکانات وضعیت بدی داردو جمعیت زیادی را در خود جا داده و زندانیان همه روی زمین می خوابند.بیشتر روزها آب قطع است و حمام و اب گرم هم ندارند. اصل تفکیک جرائم در باره این زندانیان رعایت نشده و مسئولان زندان رجایی شهر علیرغم اعتصاب حاضر نشده اند آنها را به بند زندانیان سیاسی در رجایی شهر ببرند.

اجلال قوامی، سخنگوی سازمان حقوق بشر کردستان در مورد وضعیت این سه زندانی کرد به “روز” می گوید: این سه نفر دست به اعتصاب غذا زده بودند و از طریق برخی هم بندی های آنها خبر اعتصابشان بیرون آمده اما اکنون نمیدانیم اعتصاب آنها ادامه دارد یا شکسته و در چه وضعیتی از نظر جسمانی و سلامتی هستند اما موضوع را پی گیری میکنیم.

او می افزاید: متاسفانه به خانواده های آنها هم دسترسی نداریم؛ خانواده ها هم متاسفانه دسترسی به ارتباطات و نهادهای حقوق بشر ندارند و نمیدانیم که حتی این افراد وکیل دارند یا نه. تا جایی که پی گیری کردیم  کسی وکالت آنها را نداشت؛ اینکه وکیل تسخیری دارند یا نه را نیز نمیدانیم.

به آقای قوامی می گویم که در زندان اوین و همچنین رجایی شهر برخی زندانیان سیاسی کرد هستند که نه ملاقاتی دارند و نه خانواده هایشان سراغ آنها میروند در این زمینه چه اقداماتی می کنید؟ می گوید: ما با این مشکل عمده طرف هستیم برخی خانواده ها نسبت به نهادهای حقوق بشری آگاهی ندارند که ارتباط بگیرند و درباره فرزندانشان صحبت کنند ممکن است تعداد زیادی از زندانیان باشند که ما اصلا خبر نداریم و تلاش میکنیم از طریق فعالان و دوستان مختلف در شهرهای مختلف این مسائل را پی گیری کنیم براساس اسامی افراد و طرق دیگر.

رمضان سعیدی، دیگر زندانی کرد است که بدون ملاقاتی و بدون مرخصی است. او نیز به زندان رجایی شهر منتقل شده و خانواده اش که ساکن ارومیه هستند، امکان رفت و آمد به رجایی شهر و ملاقات با او را ندارند.

براساس گزارش های رسیده به “روز” در میان زندانی های کرد در زندان رجایی شهر، یک زندانی به نام رمضان احمد کمال هم هست که اهل سوریه است  و  خانواده اش از سوریه نمی توانند به ملاقاتش بیایند، نکته قابل تامل در باره این کردسوری این است که موقع بازداشت در مرز ایران به خاطر شلیک مرزبانان ایرانی به شدت زخمی شده و به خاطر عدم رسیدگی،  دست و پایش فلج شده اند.

او در زندان رجایی شهر از ابتدایی ترین حقوق خود محروم است و مسوولان  زندان از اعزام او به بیمارستان و درمان او خودداری می کنند.