سایمون تیسدال
رئیس جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، یا بهتر بگوییم کسی که مانند شخصیت کارتونی بنام هی-من( قوی ترین مرد جهان) است، بی اعتنا به تمام تهدیدات ترور، روز گذشته وارد تهران شد. ایرانی ها گفتند که قضیه ترور، تبلیغات منفی است که توسط دشمنان شان صورت گرفته که البته این گفته می تواند درست باشد. از لحاظ تاریخی، روسیه هیچگاه احتیاج به کمک خارجی در مورد رهبرانش نداشته است. آنها بخوبی از عهده مشکلاتشان بر می آیند.
این هم حقیقت دارد که طی قرن ها، روابط ایران و روسیه به خون مردان والامقامشان آلوده شده است. در زمان جنگ روسیه و ناپلئون، ایران برای سرنگونی امپراطوری روسیه ابتدا به فرانسه و سپس به انگلستان رو آورد. در سال 1813، هردو کشور رویش را به زمین انداختند و با امضای قرارداد گلستان، سرزمین های قفقاز را رسما تصرف کرد. مشکلات روسیه با مسلمانان ساکن چچن و داغستان، از همان زمان آغاز شد.
درسال 1826، دو کشور بار دیگر وارد جنگ شدند و انگلستان بار دیگر از کمک به ایران سرباز زد. حاصل این جنگ نابرابر منجر به بسته شدن قرارداد ننگین ترکمانچای شد. ایران مجبور شد تا سرزمین های بیشتری را از دست بدهد و 20 میلیون روبل به عنوان غرامت جنگی بپردازد. طبق نوشته علی انصاری در کتاب اخیرش، رویارویی با ایران، این موضوع را که ایران در آن زمان همواره مورد خیانت و قدرت های بزرگ قرار گرفته و سرزمین هایش توسط آنها تصرف می شده، باعث شده است که به جانشینان شان هم بی اعتماد شود.
قلدری روسیه تا دوران مدرن هم ادامه داشت. در سال 1945، زمانی که انگستان و آمریکا توافق کردند به اشغال ایران پایان در زمان جنگ پایان بدهند، شوروی با بیرون بردن سربازانش از ایران، مخالف بود. ژوزف استالین، یه اشغال ایران ادامه داد تا اینکه فشار آمریکا او را از این کار منصرف کرد. حتی در زمان اشغال سفارت آمریکا در تهران که بدنبال انقلاب اسلامی در ایران در سال 1981-1979، اتفاق افتاد، یادآورد اتفاقی بود که در قرن نوزدهم در روابط ایران و روسیه افتاده بود. زمانی که الکساندر گریبایدف، سفیر وقت روسیه خواجه سرا و دو زن گرجی را که حرمسرای بسر می بردند به هیئت روسی تحویل داد، خشم مردم لبریز شد و به سفارت هجوم آوردند و آنجا را اشغال کردند. وقتی گارد سفارت بسوی مردم آتش گشود، جمعیت به داخل ساختمان حمله کرد و گریبایدف و تعداد زیادی از کارمندانش را کشتند.
رئیس جمهور فعلی ایران، محمود احمدی نژاد، که در تلویزیون دولتی سخن می گفت، به آقای پوتین اطمینان داد که این بار با استقبال گرمی در ایران مواجه می شود و رویارویی تاریخی را با زبان دیپلماسی پشت سر خواهند گذاشت. او گفت:« روابط ایران و روسیه همواره تحت شعاع نیروهای خارجی قرار گرفته است، اما اکنون هردو کشور مصمم اند تا روابطشان را تا بالاترین حد، گسترش بدهند. یک “اتحاد طبیعی” بین دو کشور وجود دارد و از همکاری دو کشور برای ساختن نیروگاه بوشهر و اینکه هر دو کشور از پیشنهاد کشورهای غربی استقبال نکردند، مثال زد». آنچه که مسلم بود، اگرچه علنا گفته نشد، خوشحالی رهبران ایران از این دیدار بود که باعث بوجود آمدن حفره ای بزرگ در اقدام آمریکا برای منزوی کردن ایران بود.
برخورد آقای پوتین با ایران، زیرکانه بود. او اخیرا گفته بودکه هیچ شاهدی وجود ندارد که ثابت کند ایران درحال ساخت سلاح اتمی است. او در نقش “دلال درستکار” در جریان بحث بر سر مناقشات اتمی ایران با آمریکا، ظاهر شد. او روز گذشته بار دیگر در مورد حمله نظامی به ایران، هشدار داد. و او بخوبی می داند که حضور او در ایران بار دیگر نشان می دهد که روسیه در مناسبات جهانی نقش فعال و کلیدی دارد.
در عین حال، آقای پوتین، اصلا قصد ندارد آنچنان که تهران سعی می کند، به این کشور کمک کند تا به تولید کننده سلاح اتمی بدل بشود. تکمیل تاسیسات اتمی بوشهر بارها به تعویق افتاده است. انتقال سوخت هسته ای از روسیه متوقف شده است. روسیه با گفتن این موضوع که پرداخت های ایران به تعویق افتاده است، تهران را خشمگین کرده است.
خلاصه این که، روسیه در این میان دودوزه بازی می کند و از تنش فعلی ایران با غرب استفاده کرده و منافع ملی اش را پیش می برد. عملگرایی آقای پوتین را نباید با دوستی اشتباه گرفت. هر چه باشد. بازی قدرت روسیه در ایران موضوع جدیدی نیست. کافی است نگاهی به تاریخ بیاندازیم.
منبع: گاردین، 17 اکتبر