پای بسیج و فرمانده و امام جمعه در میان بود

محمدرضا یزدان پناه
محمدرضا یزدان پناه

» حمله ناموسی مهدی خزعلی به محسن رضایی

مهدی خزعلی در نوشته ای بی سابقه، محسن رضایی را فردی “زبون، ترسو و ناچیز” عنوان کرد. فرزند آیت الله ابوالقاسم خزعلی که پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری با نوشتن مقالات و بیان سخنان شدیداللحنی به مخالفت با چهره های ارشد جریان حاکم در جمهوری اسلامی پرداخته، در آخرین مطلب وبلاگ شخصی خود، به دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام حمله کرد.

او در تیتر نوشته خود از رضایی پرسید “آیا از تابناک هم چون ناموس دفاع خواهید کرد؟” و سپس فرمانده سپاه در دوران جنگ را یک “چوپان” خطاب کرد که به “عمل مقدس شبانی” مشغول بوده اما چون به “یکباره فرمانده سپاه شده، ما بسیجیان را گوسفند فرض می کند.”

کنایه ای که به نظر می آید در واکنش به عملکرد دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم ریاست جمهوری بیان شده است.

رضایی در آن انتخابات همراه با محمود احمدی نژاد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، یکی از چهار نامزد رقابت ها بود که وعده داده بود از آرای مردم مانند ناموسش مراقبت می کند. او پس از انتخابات هم مانند دو نامزد  معترض دیگر، اعلام کرد در انتخابات تقلب شده اما پس از هشدار رهبر جمهوری اسلامی و تایید نتایج انتخابات، گفت که با توجه به اعلام نظر شورای نگهبان، دیگر شکایت خود را پیگیری نمی کند.

 

ماجرای خاک سرخ جزیره هرمز

خزعلی این مطلب تند را در واکنش به یک خبر سایت “تابناک” منتسب به محسن رضایی منتشر کرد. این سایت در آن خبر، او را به “به یغما بردن خاک سرخ جزیره هرمز” متهم کرده بود.

تابناک با طعنه به خزعلی، تیتر “اعتصاب غذا آخرین حربه مظلومان” را برای این خبر انتخاب کرده و نوشته بود: “مهدی خزعلی در آخرین پست وبسایت خود با انتشار مطلبی با نام «اعتصاب غذا آخرین حربه مظلومان» به بافتن آسمان و ریسمان و توجیه این اقدام که مصداق اقدام به خود انتحاری و از نظر شرعی، عقلی و عرفی نکوهیده است، پرداخته است.”

این سایت در ادامه از خزعلی پرسیده بود: “آیا برای به یغما بردن خاک سرخ جزیره هرمز توسط برخی‌ها نیز ایشان توصیه کارشناسی برای مردم محروم و مظلوم این منطقه در انبان خود دارند؟!”

هرمز جزیره ای در مدخل خلیج فارس و نزدیکی بندر عباس است.

فرزند آیت الله خزعلی در پاسخ به این اتهام نوشت که سهامدار شرکت باستان معدنِ هرمز، محمد مهدی خزعلی فرزند مصطفی است، و نام من “ مهدی خزعلی ” است و فرزند “ ابوالقاسم” هستم.

او خطاب به رضایی گفت که “شما این تشابه اسمی را خوب می دانید” و افزود: “اگر نام هرمز و نام مرا جستجو می کردید، بارها جواب داده ام! اما بدتان نمی آید که تشویش اذهان کنید!”

خزعلی سپس مسئله خاک سرخ هرمز را یک “ماجرای ننگین” توصیف کرد که در آن “پای بعضی افراد سپاه و بسیج و فرمانده و امام جمعه در بین است.”

او در توضیح بیشتری درباره این موضوع نوشت: “اولین بار که با نام خاک سرخ هرمز آشنا شدم، در ماجرای تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضاییه بود، حاج عباس پالیزدار، به نزدم آمد، برادران شما با غرض و مرض در گزارشات، محمد مهدی خزعلی را فرزند آیت الله خزعلی معرفی کرده بودند، حاج عباس هم باور کرده بود و نزد من آمد، من او را به ملاقات پدر هم بردم، خیالش راحت شد که ما هیچ ارتباطی با خاک سرخ هرمز نداریم، اما در گزارشش نوشت که در خاک سرخ تخلفی هم نشده جز تخلف برخی  سرداران و مسئولین استان و حتی او معتقد بود که احمدی نژاد تخلف دارد، در ملاقات او با آیت الله هاشمی شاهرودی، ایشان تقصیرات را متوجه احمدی نژاد می دانند.”

خزعلی در پایان موضوع خاک سرخ هرمز را پرونده ای مربوط به “بیت المال” دانست و افزود که “بعضی سپاهی ها و مسئولین از انتشار گزارش [کمیته تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضائیه] برای مردم هراس دارند.”

 

پسری مغضوب پدر

مهدی خزعلی اگرچه فرزند آیت الله ابوالقاسم خزعلی از روحانیون ارشد جمهوری اسلامی است اما در جریان حوادث پس از انتخابات به علت انتقاداتش علیه حکومت جمهوری اسلامی و بخصوص محمود احمدی نژاد سه بار بازداشت شد.

آیت الله خزعلی که به حمایت از محمود احمدی نژاد و به ویژه آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی شهرت دارد، پیش از این گفته بود دیگر فرزندی به نام مهدی ندارد.

او آخرین بار در اواخر تیرماه دستگیر و پس از ۲۶ روز اعتصاب غذا آزاد شد. جلسه محاکمه او هنوز برگزار نشده است.

به گزارش سحام نیوز در طی مدت بازداشت، خزعلی تحت فشار بوده است. بنا به گزارش وبسایت نزدیک به مهدی کروبی، فرزند خزعلی شاهد ضرب و شتم پدر خود هنگام بازجویی بوده است. ملاقات کنندگان با دکتر خزعلی همچنین متوجه جراحت گردن او شده‌ بودند.

او پس از اعتصاب غذا و آزادی از زندان نیز کماکان به نوشتن مقالات انتقادی خود در وبسایت شخصیش ادامه می دهد. از جمله او در مطلبی، اعتصاب غذا در زندان را “آخرین حربه مظلومان در برابر ظالمان” توصیف کرده بود.

بسیاری از فعالان سیاسی زندانی در ایران از اعتصاب غذا برای نشان دادن مخالفت خود با عملکرد حاکمان یا زندانبانان و بازجویان استفاده می کنند.

هدی صابر، روشنفکر و نویسنده شاخص ملی ـ– مذهبی که در اعتراض به کشته شدن هاله سحابی در مراسم ختم پدرش عزت الله سحابی، در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده بود، پس از ده روز جان خود را از دست داد.

مهدی خزعلی نیز گفته بود آنقدر اعتصاب غذایش را ادامه می دهد تا جنازه اش بر دوش مسئولان بیفتد.

 

افشاگری علیه محسن رضایی

او همچنین در واکنش به اتهام سایت تابناک علیه خود، متقابلا اتهاماتی را متوجه محسن رضایی به عنوان مسئول این سایت کرد.

خزعلی خطاب به فرمانده سپاه در دوران جنگ ایران و عراق نوشت: “جناب سبزوار رضایی این بسیجی خیبر نه از دوران فرمانده سپاه بودنت می ترسید که تره برایت خرد کند، نه ورود ناپخته ات به عرصه سیاست و اخذ دکتری در حین خدمت، تو را در نظرش بزرگ کرد، نه از پول کلانت که صرف بوق های تبلیغاتی می کنی دلنگران است.”

او همچنین محسن رضایی را فردی “زبون و ترسو” خواند و اضافه کرد: ما در امپراتوری خود ترسی نداریم که شما با تمام رسانه‌های استبدادی‌تان بر ما بتازید، ما قوی‌تریم! چرا که از سخن گفتن شما نمی‌هراسیم، هر چه می‌خواهید ناروا بگویید!  اما شما زبون و ترسو و ناچیزید، چون از سخن ما و تماس ما با مردم بر خود می‌لرزید! نفس کشیدن ما در سلول انفرادی نفس شما را می‌گیرد، جنازه ما در محبس  مرگ شما را فریاد می‌کند.”

خزعلی در بخش دیگری از مطلب خود در انتقاد از محسن رضایی وی را متهم به بی‌کفایتی در مدیریت جنگ کرده و تلویحا گفته است که بسیاری از کشته شدگان جنگ تنها به خاطر بی‌کفایتی رضایی جان خود را از دست داده‌اند: “هزار بار اگر نامت را عوض کنی، باز تو را می شناسم، من تو را محسن نمی دانم و نمی خوانم، اگر بیست و چند سال بعد از جنگ سکوت کرده ام، نمی خواهم داغ دل شهیدانمان تازه شود! آنوقت فریاد خانواده شهیدان بر سرت بلند خواهد شد، از کجا بگویم؟ از بدر بگویم؟ که سرهای بچه ها را در برابر دیدگان همرزمانشان مثل هندوانه در آب منفجر می کردند! از شلمچه بگویم که بر بچه های ما چه گذشت؟ از رمضان و کوشک بگویم که مثلثی ها را درست شناسایی نکرده بودید و چه عزیزانی را از دست دادیم؟”

خزعلی افزود: “می‌دانی هیچ‌یک از بچه‌ها پیشروی را ندیده بودند! همه آنقدر جلو می‌رفتند تا به ضرب گلوله دشمن شهید شوند و بعدی‌ها از کشته برادر عبور کرده و قدری جلوتر شهید می‌شدند! از باکری‌ها بگویم که دلشان از دست تو خون بود؟ از شهید رستگار بگویم که با قهر، کِلاشی برداشت و به مشهد خویش رفت!؟  از تپه شهدا بگویم؟ از عملیات‌هایی که بدون شناسایی فرمان حمله می‌دادید؟”

او سپس رضایی را به عافیت طلبی متهم کرد و نوشت: شما که در قرارگاه زیر کولر بودید، نمی‌دانستید بر بچه‌ها چه می‌گذرد.”