اگر به سوی دموکراسی برویم به کلمبیا می رسیم

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

البته نوشته ابطحی در مورد « سفر جنجالی و بی فایده» احمدی نژاد به آمریکا نوشته خوبی بود، ولی دو تا اشکال داشت، اول این که پذیرفته بود که توهین به احمدی نژاد توهین به ملت ایران است، و دوم اینکه سخنان رئیس عزیز دانشگاه کلمبیا را بی ادبانه خوانده بود. البته ممکن است استاد ابطحی دیپلماسیده باشد و این حرف ها را از سر سیاست زده باشد، که اگر چنین باشد، نه تنها خوب است که عالی است، وگرنه رئیس دانشگاه کلمبیا حرف نادرستی به احمدی نژاد نزد:

اول: به او گفت دیکتاتور کوچک، که هر دو موضوع درست است، دانشجویان ایرانی هم او را دیکتاتور خواندند، در کوچک بودنش هم که تردیدی نیست، هست؟

دوم: به او گفت سنگدل، در این مورد هم فکر نمی کنم جای تردید باشد. وقتی در این دو سال زنان به بدترین شکل در خیابان کتک می خورند، پسران بخاطر لباس شان بازداشت می شوند، دراویش بدبختی که همیشه مظهر آرامی و فقر و سکوت هستند کتک می خورند و تبعید می شوند، وقتی جلوی چشم ملت و بچه های کم سن و سال پنج تا پنج تا آدم وسط خیابان آویزان می کنند، وقتی دانشجویان دانشگاه بخاطر مقاله ننوشته ماهها انفرادی می روند و شکنجه می شوند، وقتی که معلم و راننده و آرایشگر را زندانی می کنند و از همه اینها گذشته، وقتی دست و کله مجسمه های مانکن را می کنند و سگ های خانگی بیچاره را بازداشت می کنند و همه این اتفاقات در دوران احمدی نژاد می افتد، به نظر شما سنگدل خیلی لغت بدی است؟ مشکل این است که این آمریکایی ها بلد نیستند از کلماتی مثل جبار و خونریز و ستمگر و ظالم و غدار استفاده کنند، سوسول های دانشگاهی بدترین چیزی که بلدند سنگدل است.

سوم: رئیس دانشگاه کالیفرنیا به احمدی نژاد گفت « خیلی بی سوادی!» این عبارت توهین نیست. برای این موضوع هزار دلیل مستند و روشن می شود آورد. به کسی که تاریخ و جغرافیای کشور خودش را بلد نیست و در هر سخنرانی اش ده تا اشتباه مشخص دارد، محترمانه ترین حرفی که می شود گفت بی سواد است.

چهار: رئیس دانشگاه کلمبیا احمدی نژاد را متهم کرد که حقوق بشر را در ایران نقض می کند، این جمله واقعی ترین جمله ممکن و دقیق ترین موضوع بود. اصلا هم اهانت نبود. ضمن اینکه ما اصولا حقوق بشر را یک موضوع استکباری می دانیم.

پنج: علت اینکه احمدی نژاد سه سال مداوم با صد تا عمله و اکره و کور و کچل به آمریکا رفت و حتی یک سالش را هم برای رضای خدا از دست نداد، این بود که یک میکروفون خوب و هزار تا دوربین برای تبلیغات کردن پیدا کرده بود، آمریکایی ها هم که به آن اندازه که ما می گوئیم احمق نیستند، طبیعتا خوششان نمی آید میکروفون مفت دست کسی بدهند، قطعا وقتی به کسی می گویند می خواهیم به سووالات شما پاسخ بدهیم، از او سووال می کنند، مثل ما ایرانی ها نیستند که فقط کسی را دعوت کنیم که حرف خودمان را بزند و بعد هم چون مهمان است، بگوئیم سووالات را هم خودش تعیین کند و خودش جواب بدهد. آنجا دانشگاه کلمبیاست، یکی از صد دانشگاه اول دنیاست. و دانشگاهیان کلمبیا اکثرشان مخالفان جدی بوش هستند. امروز پنج دانشگاه مهم تهران به رئیس دانشگاه کلمبیا اعتراض کردند، اکثر روسای این دانشگاهها توسط وزیر علومی که نبوغی در حد احمدی نژاد دارد تعیین شده اند و همه این دانشگاهها هم دانشجوی زندانی دارند. آدم اول در خانه خودش را چراغانی می کند و بعد ….

شش: احمدی نژاد انتظاری نامعقول از آمریکایی ها دارد. او می خواهد همانطور که در داخل کشور عده ای بخاطر مبارزه با آمریکا از حقوق بشر صرف نظر می کنند، در آمریکا هم مردم همین کار را بکنند، طبیعتا آمریکایی ها حاضر نیستند برای مبارزه با آمریکا از حقوق بشر صرف نظر بکنند، چون خودشان آمریکایی هستند.

هفت: احمدی نژاد گفت که « وقتی در ایران از کسی برای سخنرانی دعوت می کنند، به او احترام می گذارند و اجازه می دهند تا عقاید خود را بیان کند. ما در ایران به دانشجو و دانشگاهیان به قدری احترام قائل هستیم که تشخیص حقیقت را به آنان وامی گذاریم.» این جمله از اساس ایراد دارد، اولا در ایران به کسی که رسما دشمن ایران است اجازه سخنرانی در دانشگاه نمی دهیم، ثانیا در ایران حتی برای چیزهایی که پخش شان را مجاز می دانیم، مثلا پخش دفاعیات گلسرخی یا چاپ کتاب خاطرات علم، اول یکی می آید و درست و حسابی طرف را مقدمتا به گه می کشد بعد مردم فیلم را می بینند و کتاب را می خوانند. از طرف دیگر احمدی نژاد فکر می کند تنها کسی است که اخبار ایران را به آمریکا می رساند و آمریکایی ها وقتی او می گوید که « ما در ایران برای دانشجو و دانشگاهیان احترام قائل هستیم» چون هیچ خبری از ایران ندارند حرف اش را قبول می کنند. او فکر می کند آمریکایی ها نمی دانند که همین امروز دانشجویان امیرکبیر زندانی هستند و دهها دانشجو بخاطر عقایدشان زندانی شده اند. یا فکر می کند آمریکایی ها نمی دانند که چه بر سر دانشجویانی که به احمدی نژاد در دانشگاه اعتراض کردند آمد.

هشت: رئیس دانشگاه کلمبیا یک چیز را در مورد احمدی نژاد نگفت و به نظر من این نکته به قول داریوش سجادی مغفول افتاده است. او نگفت که « احمدی نژاد دروغ گو است» اساسا سووال و جواب کردن با این سقراط زمانه که سفسطه شهرستانی بلد است، حداقل در دانشگاه کلمبیا کار بیخودی است. احمدی نژاد برای فریب دشمن از مکر استفاده می کند، چرا که باید با دشمن مکار بود. مثلا آنها می پرسند شما چرا با همجنسگرایان برخورد بدی می کنید، می گوید: ما در ایران همجنسگرا نداریم. این حرف را احمدی نژاد می تواند در کوهدشت یا ابرکوه بزند، ولی در نیویورک نباید بزند. چون همه در دنیا می دانند که در ایران همجنسگرا وجود دارد و مجازات هم می شود، اخبارش را هم دولت ایران رسما اعلام کرده است. احمدی نژاد تقریبا به تمام سووالات در کلمبیا پاسخ دروغ داد. منتهی مشکلش این بود که دوست داشت آنها چون میزبان هستند، به روی خودشان نیاورند، آنها هم به روی خودشان آوردند.

نه: یکی از روشهای سقراط زمان ما این است که وقتی از او سووال می کنند، او به قول لوموند که نوشته بود« احمدی نژاد در پاسخ به پرسش ها از روش همیشگی خودش استفاده می کرد، سووال جدیدی مطرح می کرد.» همین کاری که لوموند گفت می کرد، منتهی قبلا این کار را احمدی نژاد با صدا و سیمای خودمان یا شبکه های تلویزیونی آمریکایی می کرد که می شد با آنها از این بازی ها کرد، اما امروز وقتی دانشگاهی مثل جرج تاون یا هاروارد از کسی دعوت می کند که به سووالات جواب بدهد، از او نمی خواهند سووال بکند، می خواهند مثل آدم به سووال جواب بدهد. علتش این است که سقراط یک راه پیدا کرده بود که 3000 سال قبل به درد می خورد، ولی الآن آن راه کمی کهنه شده است.

ده: دانشگاه کالیفرنیا یک دانشگاه منتقد سیاست های دولت آمریکاست، این دانشگاه طرفدار حقوق بشر است. رئیس این دانشگاه یک روز قبل نامه اکبر گنجی را که 300 روشنفکر بزرگ جهان که تقریبا تمام اندیشه های بزرگ جهان امروز را شامل می شود، دریافت کرده بود. دانشگاه کلمبیا هم دانشگاهی نیست که اگر به رئیس آن دو تا قالیچه بدهی یا دوبار سفر اصفهان دعوت شان کنی یا به حساب شان پول بریزی، برای یک دیکتاتور کوچک و سنگدل پروپاگاندا بکنند، اگر رئیس دانشگاه کلمبیا این کار را بکند، یک هفته بعد آمریکایی ها و بخصوص شاگردانش خشتکش را بادبان می کنند. این اولین بار بود که یک نهاد علمی و مستقل و برجسته جهانی برخوردی شایسته با یک دیکتاتور می کرد. احمدی نژاد باید مثل بشار اسد یا قذافی یا عمرالبشیر یا خیلی دیکتاتورهای کوچک و بزرگ دیگر، به جای اینکه برای سخنرانی به لانه زنبور دموکراتیکی مثل دانشگاه کلمبیا برود، مثل قبل به توگو یا ونزوئلا یا سودان یا چین می رفت، تا اگر کسی هم از او سووال می کرد، فردا جسد طرف را سرکوچه خانه شان پیدا می کردند.

یازده: روسای پنج دانشگاه در تهران طی نامه ای از رئیس دانشگاه کلمبیا انتقاد کردند، این پنج دانشگاه همان دانشگاههایی هستند که بچه های شان وقتی از آنجا لیسانس می گیرند، فورا ویزای شان را می گیرند و می روند آمریکا و در دانشگاه کلمبیا درس می خوانند، این افراد معمولا در همانجا باقی می مانند و برنمی گردند، بعضی از آنها مثل کیان تاجبخش که فارغ التحصیل دانشگاه کلمبیاست برمی گردد و زندانی می شود و به جاسوسی برای دانشگاه اعتراف می کند و دقیقا یک روز قبل از سفر احمدی نژاد آزاد می شوند، شما فکر می کنید آن استادان و آن دانشجویان فراموش می کنند، این دیکتاتور کوتوله ای که ادای پیامبران را در می آورد، همان کسی است که همکلاسی یا شاگرد خوب دانشگاه شما را به اتهام جاسوسی زندانی و یک روز قبل از سفر آزادش کرده است؟ وقتی برنامه « به سوی دموکراسی» پخش می شد، مطمئنم که کیان تاجبخش داشت فکر می کرد چرا دانشگاه کلمبیا برای او کاری نمی کند. مطمئنم که حالا دیگر چنین فکری نمی کند.

قرار بود طنز بنویسم، مثل اینکه نشد.