دانشگاه در خون و در زندان

آرش بهمنی
آرش بهمنی

» یک سال با دانشگاه

چند سالی ست که آغاز هر گزارشی درباره جنبش دانشجویی با این جمله آغاز می شود: “در سالی که گذشت، شاهد بی سابقه ترین برخوردها با جنبش دانشجویی و دانشجویان بودیم…”

امسال اما برای آنکه گزارشی درباره وضعیت دانشجویان در سالی که گذشت، بنویسیم، بهترآنست که از این جمله استفاده کنیم: “سالی که گذشت، شاهد بی سابقه ترین برخوردها با جنبش دانشجویی و دانشجویان بودیم… با این حال دانشگاه همچنان زنده است.”

 

شهیدان جنبش دانشجویی

ندا آقا سلطان، کیانوش آسا، مصطفی غنیان و … این ها نام هایی هستند که با شنیدن هر کدام شان یاد جنبش سبز و مبارزات مردم در خاطره ها زنده می شود. اما شهدای جنبش دانشجویی در دوران جنبش سبز کم نبوده اند. شاید معروف ترینشان ندا آقاسلطان باشد که دانشجوی فلسفه دانشگاه تهران بود، اما این قافله رهروان بسیارتری نیز داشت.بیست شهید جنبش سبز، از میان جنبش دانشجویی بوده اند.

 

دفتر تحکیم وحدت

بزرگ ترین اتحادیه دانشجویی کشور، سال 87 را با بازداشت آغاز کرد. در حالی که عباس حکیم زاده، دبیر سیاسی دفتر تحکیم و شبنم مددزاده از اعضای شورای عمومی دفترتحکیم، در آخرین ماه های سال 86 بازداشت شده بودند، اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم، تصمیم گرفتند برای همدردی با زندانیان سیاسی، سفره هفت سین خود را در مقابل زندان اوین برپا کنند. اما هنوز سال 88 تحویل نشده بود که اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم، به همراه عده دیگری از کسانی که در مقابل زندان اوین تجمع کرده بودند، بازداشت شدند تا سال نو برای دانشجویان، با زندان آغاز شود.

پس از آزادی از بازداشت گاه پلیس امنیت، اخبار گوناگونی از شکنجه و بدرفتاری با بازداشت شدگان منتشر شد که هیچ گاه نیز به سرانجامی نرسید.

دفتر تحکیم در انتخابات 22 خرداد از مهدی کروبی حمایت کرد تا روندی متفاوت از انتخابات سال 84 را در پیش بگیرد، اما حضور موثر در انتخابات نیز باعث توقف روند برخورد با دفتر تحکیم نشد. پس از انتخابات و در دوران اعتراضات، تقریبا تمامی اعضای دفتر تحکیم وحدت، چندین بار  بازداشت شدند. از زمان آغاز اعتراضات به نتایج انتخابات مهدی عربشاهی(6 دی تا 19 اسفند – آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی)، امین نظری (2 بار بازداشت پس از انتخابات، 26 خرداد تا 8 تیر و  22 بهمن تا 25 بهمن، ازادی با قرار کفالت)، عباس حکیم زاده (28 آبان تا 1 دی – آزادی با وثیقه 100 میلیون تومانی)، مرتضی سیمیاری ( 14 دی تا  - آزادی با 500 میلیون تومان وثیقه و 100 میلیون تومان کفالت)، بهاره هدایت (10 دی تاکنون) و میلاد اسدی (9 آذر تاکنون) بازداشت شده اند. از این میان میلاد اسدی و بهاره هدایت هم چنان در زندان اند و مرتضی سیمیاری به 6 سال زندان محکوم شده است.

این در حالی است که در سال 87، وزارت علوم به طور رسمی خبر از غیرقانونی بودن طیف علامه دفتر تحیکم داد و بسیاری از دانشجویان وانجمن های اسلامی به دلیل رابطه و عضویت در این مجموعه، تحت فشار قرار گرفتند.

 

شورای دفاع از حق تحصیل

شاید آن زمان که عده ای از دانشجویان محروم از تحصیل، کمیته ای را به نام “شورای دفاع از حق تحصیل” تشکیل می دادند تا پیگیر حق قانونی خود برای تحصیل باشند، گمان نمی بردند که این چنین مورد خشم و غضب حاکمیت قرار بگیرند.

سید ضیالدین نبوی از جمله اعضای اصلی این تشکل، در خردادماه بازداشت شد. این دانشجوی رشته‌ی مهندسی شیمی ورودی سال ۸۱ دانش‌گاه صنعتی نوشیروان بابل است که در سال ۸۶ برای مدتی بازداشت و به مدت دو ترم از تحصیل محروم شد. وی با وجود  کسب نمره و رتبه‌ی خوب در کنکور کارشناسی ارشد، موفق به تحصیل در دانشگاه نشد.

نبوی پس از تحمل 7 ماه زندان، به 15 سال حبس محکوم شد. در همان زمان این خبر بر سر زبان ها افتاد که اعضای شورای دفاع از حق تحصیل، به رابطه با سازمان مجاهدین خلق محکوم شده اند.

مجید دری دیگر عضو “شورای دفاع از حق تحصیل” است که در ۱۸ تیرماه بازداشت شد و به زندان اوین منتقل شد. وی در دادگاه به 11 سال حبس مجکوم شد که ده سال آن به دلیل آنچه  همکاری با سازمان مجاهدین خلق اعلام شد، صادر شده است. حکمی که ۵ سال آن را به  تبعید باید در شهر “ایذه” بگذراند.

وضعیت حسام سلامت، رتبه اول آزمون دکترای جامعه شناسی با ۴ سال حبس و وضعیت مهدیه گلرو نیز مشابه دو یار دبستانی خود است. آنان نیز اتهام “همکاری با سازمان مجاهدین” را پیش روی خود می‌بینند.

شیوا نظرآهاری محروم از تحصیل که حدود 100 روز در روزهای آغازین اعتراضات انتخاباتی بازداشت شده بود،وقتی عازم مراسم ختم آیت الله منتظری بود، مجددا بازداشت شد. او نیز اتهامات مشابهی را مقابل خود می بیند.

مهدیه گلرو، یکی دیگر از اعضای شورای دفاع از حق تحصیل است که در 12 آبان به همراه همسرش در منزل خود بازداشت شدند. به مهدیه گلرو گفته شد که تنها شرط ازادی همسرش ـ که هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشت ـ همکاری گلرو با بازجویان است.

وحید لعلی پور، همسر مهدیه گلرو، چندی پیش از زندان ازاد شد، اما خود مهدیه گلرو هم چنان روزگار را در زندان سپری می کند و حتی از حق ملاقات با همسر خویش محروم است.

این سرنوشت کمیته ای است که برای پیگیری حق قانونی دانشجویان برای تحصیل تشکیل شد، اما اعضای آن در زندان به سر می برند و متهم به همکاری با سازمان مجاهدین خلق شده اند.

 

حمله به دانشگاه ها  

در بامداد روز 25 خرداد، نیروهای لباس شخصی و نیروی انتظامی به کوی دانشگاه تهران حمله کردند. در این یورش ـ که فیلم آن چندین ماه بعد و توسط شبکه تلویزیونی بی بی سی منتشر شد ـ بیش از 100 دانشجو بازداشت شدند، 15 نفر در اثر جراحات سنگین به بیمارستان منتقل شدند و اعلام شد پنج نفر (مینا احترامی، فاطمه براتی، محسن ایمانی، کامبیز شعاعی و کسری شرفی) در این حمله جان باختند. برخی شاهدان عینی دلیل فوت این افراد را ضربات متعدد به سر و گردن با باتوم برقی اعلام کردند. همچنین اعلام شد که 50 تن از این دانشجویان ـ که برخی منابع تعداد آن ها را تا 200 نفر هم اعلام کردند ـ به زیرزمین وزارت کشور منتقل شدندو در آن جا توسط نیروهای لباس شخصی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. گفته می شود که ورود نیروهای انتظامی به کوی دانشگاه، با درخواست فرهاد رهبر، رییس دانشگاه تهران  بوده است.

 

همچنین اعلام شد در همین روز نیروهای لباس شخصی و گارد ویژه به دانشگاه شیراز نیز حمله کرده اند. حمله ای که گفته می شود حداقل 2 تن از دانشجویان طی آن جان خود را از دست دادند. رییس دانشگاه شیراز در اعتراض به این حمله، از سمت خود استعفا کرد.

روز 24 خرداد، نیروهای لباس شخصی به دانشگاه اصفهان نیز حمله کردند. در این حمله حدود 140 دانشجو بازداشت و بیش از 200 دانشجو مجروح شدند. نیروهای انتظامی، به دانشجویان ساکن خوابگاه نیز ضرب الاجلی 24 ساعته دادند تا دانشگاه را ترک کنند.

در روزهای پس از انتخابات  همچنین شاهد حمله نیروهای انتظامی به تجمع دانشجویان در دانشگاه های امیرکبیر، علم و صنعت، علامه، سمنان، سیستان، گیلان، مازندران، صنعتی نوشیروانی بابل، شریف، اهواز، فردوسی و آزاد مشهد، قزوین و … بودیم. حملاتی که  طی آن ها تعداد زیادی از دانشجویان بازداشت و عده بیشتری نیز به کمیته های انضباطی احضار شدند.

این حملات به دانشگاه ها، در روزهای ابتدایی اعتراض به انتخابات (24 تا 26 خرداد)، 18 تیر (سالروز حمله به کوی دانشگاه در تیر 78)، 13 آبان (روز دانش آموز)، 16 آذر (روز دانشجو)، 4 دی (برگزاری مراسم یادبود آیت الله منتظری) و … انجام گرفت. تعداد این حملات به دانشجویان و دانشگاه آن قدر زیادبوده است که در صورت لیست کردن آن، گزارشی بالغ بر ده ها صفحه خواهد شد.

این در حالی است که جز درباره حادثه حمله به کوی دانشگاه تهران ـ که کمیته تحقیقی درباره این حمله از سوی مجلس تشکیل شد ـ درباره دیگر حملاتی که به دانشگاه های سراسر کشور انجام شد، هیچ گونه پیگیری از سوی مسوولان انجام نشد.

 

سال پرکار کمیته های انضباطی

در حوادث پس از انتخابات، کمیته های انضباطی دانشگاه ها، روزهای پرکاری را پشت سر گذاشتند. در حالی که دانشگاه های سراسر کشور روزهای ملتهبی را پشت سر می گذاشتند، کمیته های انضباطی نیز مشغول احضار دانشجویان بودند.

برخی گزارشات غیررسمی، حاکی از آن است که در سال 87 بیش از 2500 دانشجو به کمیته های انضباطی احضار شده اند و برای حدود 1800 تن از این دانشجویان احکام انضباطی صادر شده است.

این احکام شامل اخراج، محرومیت از تحصیل، ممنوعیت ورود به دانشگاه، توبیخ کتبی با درج در پرونده و … بوده است.

دانشگاه های تهران (تهران، علامه، شریف، بهشتی، علم و صنعت، پلی تکنیک و دانشگاه های آزاد ـ با حدود 800 حکم)، گیلان ( با61 حکم)، مازندران ( با47 حکم)، نوشیراونی بابل (با 58 حکم)، سیستان( با23 حکم)، رازی کرمانشاه (با 15 حکم)، بوعلی همدان (با 49 حکم)، زنجان (با 8 حکم)، فردوسی و آزاد مشهد (با 79حکم) از جمله این احکام بوده اند. این احکام تنها نمونه کوچکی از احکام انضباطی است که برای دانشجویان صادر شده است.

نکته جالب توجه آن است که بسیاری از دانشجویان تهدید شده اند که در صورت خبری کردن احکام خود، شاهد صدور احکام سنگین تری خواهند بود.

از سوی دیگر اتفاق جدیدی که در دانشگاه ها افتاده، بازجویی از دانشجویان در کلاس های دانشگاه است.  این اتفاق برای  نخستین بار در دانشگاه گیلان به وقوع پیوست و سپس در چند دانشگاه دیگر در شهرستان ها نیز تکرار شد.

 

ادامه ستاره دار کردن دانشجویان

اما در کنار همه برخوردهایی که با دانشجویان به دلیل اعتراض به حوادث پس از انتخابات، انجام شده، دولت بحث ستاره کردن دانشجویان را نیز فراموش نکرده است. اتفاقی که از سال 85 آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد، گرچه محموداحمدی نژاد در مناظره با میرحسین موسوی منکر ستاره دار شدن دانشجویان شد.

روند ستاره دار شدن دانشجویان به طور رسمی از سال 85 آغاز شد. در آن زمان به عده ای از فعالان دانشجویی که در کنکور کارشناسی ارشد موفق به کسب نمرات لازم برای قبولی شده بودند، امکان تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد داده نشد.دانشجویانی که از تحصیل محروم بودند، با سه ستاره در کارنامه خود مواجه شده بودند. دانشجویانی هم بودند که دو ستاره در کارنامه خود داشتند و با دادن تعهد موفق به تحصیل در این مقطع شدند. از آن زمان بود که اصطلاح دانشجویان ستاره دار باب شد و بحث های زیادی را نیز برانگیخت.

اخبار منتشر شده حاکی از آن بود که در کنکور کارشناسی ارشد، حداقل 20 دانشجو از تحصیل محروم شده اند. این دانشجویان با نگارش نامه به مسوولان امر ـ از جمله علی لاریجانی، رییس مجلس ـ خواستار پیگیری وضعیت خود شدند؛ اتفاقی که هرگز به وقوع نپیوست.

علاوه بر دانشجویان سیاسی، در سال 88 شاهد آن بودیم که عده ای از اقلیت های مذهبی ـ از جمله بهاییان ـ از حق تحصیل محروم و تنها به جرم بهایی بودن از دانشگاه اخراج شدند. برخی گزارش ها، حکایت از اخراج حدود 25 دانشجوی بهایی از دانشگاه ها دارد.

 

بازنشستگی اساتید

روند بازنشستگی اساتید منتقد دانشگاه ها، که کلید آن از زمان آغاز به کار دولت نهم  خورده بود، در سال 88 نیز ادامه پیدا کرد.

اگر  در سال های گذشته، شاهد بازنشستگی اجباری اساتیدی چون حسین بشیریه، هادی سمتی، مجتهد شبستری و … بودیم، در سال 88 نوبت به کسانی چون مرتضی مردیها، محمد ستاری فر و … رسیده بود که بازنشستگی پیش از موعد آن ها اعلام شود. اما این بار علاوه بر بازنشستگی اجباری، شاهد آن بودیم که گروه توسعه دانشگاه علامه منحل و 9 تن از اساتید آن از تدریس محروم شدند.

علاوه بر بازنشتگی اجباری، اتفاق دیگری نیز دردانشگاه ها به وقوع پیوست. میرحسین موسوی که سال ها در گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس حضور داشت، بنا به اعلام  رییس این دانشگاه از تدریس در دانشگاه محروم شد.

این اتفاق اما تنها منحصر به میرحسین موسوی نبود که بسیاری از اساتیددانشگاه ها که در در زمره یاران نزدیک موسوی بودند نیز از حق تدریس در دانشگاه ها محروم شدند. آنانی که تا پیش از انتخابات نه تنها در دسته اساتید دگراندیش نبودند، بلکه از راسخ ترین معتقدان جمهوری اسلامی بودند.

 

نوروز در زندان

نوروز که فرا رسد و ایرانیان به رسم دیرینه سفره هفت سین برپا کنند، کم نیستند خانواده هایی که نبود عزیزان شان را احساس کنند.

مجید توکلی ـ که حاکمیت قصد داشت با منتشر کردن عکس اش با چادر، از ارج و قرب اش در میان دانشجویان کم کند ـ سومین نوروزی است که در کنار خانواده نیست. بهاره هدایت دومین نوروز پیاپی است که سفره هفت سین را به جای منزل، در اوین می چیند. مهدیه گلرو، نه تنها نوروز را در کنار خانواده نیست که حتی از ملاقات با خانواده خویش در آخرین روزهای سال محروم است. از میلاد اسدی که از 9 آذر بازداشت شده، خانواده هیچ خبری ندارند . آنها همچون سال گذشته، سال نو را بی فرزندشان تحویل خواهند کرد. خانواده محمد پورعبدالله دومین سالی است که بر سر سفره سال نو، تنها عکس فرزند خود را در کنار خویش دارند و …

این لیست سر دراز دارد: ضیا نبوی، مجید دری، افتخار  برزگریان، رضا لطفی و … همه و همه از آنانی اند که سال نو را در چهاردیواری تنگ سلول ها تحویل خواهند کرد و  در میان دیوارها به این فکر می کنند که شاید سال آینده، سالی بهتر باشد، برای همه آنانی که ایرانی بهتر را می خواهند.