امید معماریان
محسن حکیمی، مترجم واز فعالان جامعه کارگری که اخیرا به همراه سه تن از دیگر فعالان جامعه کارگری دستگیر و به زندان اوین منتقل شده بود، پس از آزادی درگفت وگو با روز به شرح دستگیری خود و مطالبات عمده جامعه کارگری پرداخته است. حکیمی 58 ساله به روز می گوید: فشارها برجامعه کارگری طی دو سال گذشته به حدی تشدید شده که مسئولان حتی تجمع کارگران درخانه های خود را نیز مساله ای امنیتی تلقی می کنند.
این گفت وگو در پی می آید.
دستگیری شما درپارک بسیار غیرمنتظره بود. ماجرا چه بود؟
مساله به این نحو بود که ما دریک جمع خانوادگی درپارک چیتگر نشسته بودیم و درمورد مسائل و مشکلات کارگری با دوستانمان صحبت می کردیم که یک ماشین نیروی انتظامی آمد و آقای گوهری را برد در یک فاصله دورتر ومشغول صحبت شدند و بعد با بی سیم خبردادند که ماشین بیاید و وی را به پاسگاه منتقل کنند. ما معترض شدیم که به چه دلیل او را به خود می برید؟ دوستان دیگر هم اضافه شدند. بالاخره طی مراحلی پرونده دست به دست شد ودر نهایت هم توسط بازپرس شعبه دوم دادگاه قبل انقلاب با اتهام تبانی برای اقدام علیه امنیت کشورمواجه شدیم.
مسئولان امنیتی و انتظامی درخصوص علت دستگیری به شما چه گفتند؟
آنها می گفتند می خواهید سخنرانی کنید. درحالی که اساسا چنین چیزی وجود نداشت.
چند نفر بودید؟
با خانواده ها 10 الی 12 نفر.
درمدت بازداشت ودربازجویی ها، جوابتان به اتهام نیروی انتظامی چه بود؟
ما یک پاسخ داشتیم و آن اینکه تجمع غیرقانونی نبوده و یک جمع خانوادگی بوده، منتها درعین حال ازاینکه درخصوص مشکلات ومسائل کارگری صحبت کنیم، دفاع کردیم. گفتیم ما فعال کارگری هستیم وفعال کارگری بودن هم جرم نیست و هیچ یک از قوانین جمهوری اسلامی هم آن را جرم تلقی نکرده است.
درضمن صحبت هایتان آیا متوجه شدید که نگرانی عمده شان چیست که چنین برخوردهایی می کنند؟
نگرانی شان این است که فعالان کارگری با هم ارتباط داشته باشند؛ می خواهند جلوی اعتراض شان را بگیرند تاصدایشان درنطفه خفه شود. همین که چیزی به این سادگی و با وجود محدود بودن افراد اینها را دچار وحشت می کند نشان می دهد که اینها حتی نگران ارتباط در یک سطح خانوادگی ـ که هیچ تشکیلاتی پشت آن نیست ـ هستند. همچنین نشان می دهد چقدر آنها درهراس هستند که صدای اعتراضی کارگران به گوش همدیگر برسد ودست در دست هم اقدامی انجام بدهند.
ماهیت مطالبات کارگری چیست وحول چه محوری است؟ سیاسی است، اجتماعی و یا اقتصادی؟
ماهیت مطالبات کارگری ابتدا به ساکن و درآغاز اقتصادی است. ولی اینجا اقتصاد با دیوار چین از سیاست جدا نشده است. مثلا وقتی شما از افزایش دستمزد صحبت می کنید و یا می گویید می خواهید کار قراردادی تان لغو شود یا بیمه بیکاری و حقوق عقب افتاده می خواهید بلافاصله شما با دولت طرف می شوید و از خواست اقتصادی به خواست سیاسی گذر می کنید. چون مقابل شما دولت است. وقتی می گویید مثلا کارقراردادی نباشد، این را چه کسی در مجلس تصویب کرده است؟ خود دولت. بنابراین سیاسی می شود. به همین دلیل وقتی این مساله را مطرح می کنید نیروهای دولتی متوسل به سرکوب می شوند. چون نمی خواهند چنین خواستی را برآورده کنند. درست است که مطالبات درابتدا اقتصادی است اما ناخودآگاه به یک مطالبه سیاسی تبدیل می شود که دولت هم همواره با آن برخورد می کند.
طی دوسه سال گذشته آیا تغییری دررفتار دولت با فعالان جامعه کارگری وپاسخگویی به مطالباتشان مشاهده کرده اید؟
به نظر من این تغییر درجهت تشدید سرکوب بوده است. یعنی حتی اندک گشایش، تسهیلات و راحتی درکار فعالیت فعالان کارگری نه تنها به وجود نیامده است بلکه با شدت عمل بیشتری با فعالان کارگری برخورد شده و حتی اعتراض های خیلی پایین تر هم مشمول این سرکوب شده. مثلا چند سال پیش شما شاید دریک تجمع که درخیابان انجام می شد دستگیر می شدید، الان حتی درمحدود چاردیواری خانه خودت هم امنیت نداری که چهارتا مهمان دعوت کنی وراجع به این مسائل صحبت کنی. به نظرم فضا دراین مدت خیلی تنگ تر وخفقانی تر شده وسرکوب بیشتر شده است.
طی سالهای اخیر آیا تلاش کرده اید که وارد یک روند گفت وگو با دولت بشوید واز این طریق مطالباتتان را پیگیری کنید؟
اساسا این اجازه به ما داده نمی شود که وارد گفت وگو شویم. بله، ما خواهان این هستیم که گفت وگو کنیم اما آنها هستند که با شیوه های سرکوب گرانه با ما برخورد می کنند.
اگر بخواهیم سیاهه ای از مسائل عمده کارگری داشته باشیم آنها را درچه مواردی خلاصه می کنید؟
جامعه ایران یک جامعه سرمایه داری است ومطالباتی که از طرف کارگران مطرح می شود ضد سرمایه داری است. یعنی فشار سرمایه و تشدید استثمار است که درواقع کمر کارگران را شکسته است. این تشدید یعنی سطح زندگی کارگر پایین می آید وطبیعی است که کارگر نسبت به این مساله اعتراض کند و خواهان افزایش دستمزدش شود و خواهان این بشود که متناسب با نرخ تورم دستمزدش بالا برود تا بتواند گرانی را جبران کند. طبیعی است که نسبت به امنیت شغلی اش نگران باشد چون با ازدست دادن شغل، خانواده اش از هم می پاشد. بنابراین نگران این است که کارش دائمی نباشد، استخدامش رسمی نشود، در صورتی که کارگاه یا محل کارش تعطیل شود مشمول بیمه بیکاری نشود و مسائلی از این دست.
ضمن آنکه در بسیاری ازموارد ما کارگرها نه تنها نمی توانیم به چنین مطالباتی دست پیدا کنیم بلکه حتی همان حقوق عقب افتاده خودمان را هم نمی توانیم بگیریم. دولت حداقل حقوق را 183 هزار تومان تعیین کرده، این به مراتب پایین تر ازخط فقری است که خود دولت تعیین کرده است. با این حال می بینید ده، دوازده وحتی هجده ماه، کارفرما ها همین حقوقی را که دولت تعیین کرده به کارگران نمی دهند و وقتی آنها حقوق خود را مطالبه می کنند با سرکوب مواجه می شوند. عاجل ترین مطالبات همین هاست که خدمتتان عرض کردم.