عده ای از وکلای دادگستری هفته گذشته به وزارت اطلاعات احضار شدند؛هر چند این اولین باری نبود که وکلای دادگستری با چنین داستانی رو به رو می شدند.در این مورد با محمد سیف زاده، وکیل دادگستری و از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر گفت و گو کرده ایم.وی ضمن تاکید بر اینکه “تمام این کارها برای آن است که مانع فعالیت کانون حقوق بشر شوند”می گوید: قوه قضاییه تحمل وکلای مستقل را ندارد.
این مصاحبه رامی خوانیم.
شما این احضارها را چگونه تحلیل می کنید؟
احضار افرادی مثل اعضای کانون مدافعان حقوق بشر،در راستای به تعطیلی کشاندن آن است تا بتوانند جلوی کار موثر کانون را بگیرند.
چرا این قدر با کانون مشکل دارند؟
چون با وجودی که هنوز ده سال هم از کار کانون نگذشته اما تاثیرات آن بسیار زیاد بوده است. فراموش نکنیم زمانی وقتی در دادگاه ها صحبت از حقوق بشرمی کردیم، ما را شماتت می کردند و در بعضی مواقع هم بازداشت می شدیم،اما امروز اعلامیه جهانی حقوق بشر دغدغه همه مردم ایران شده است. کانون توانسته در ابعاد مختلف فرهنگی، دادن وکالت و آموزش بسیار موثر باشد. ضمن آنکه در گزارش های آقای بان کی مون نیز چندین بار به گزارش های کانون استناد شده و به همین علت دوستانی مثل آقایان سلطانی و دادخواه را گرفتند و برای خیلی ها هم مشکل ایجاد کردند و دفتر کانون پلمب شد. ضمن آنکه در زمان دولت آقای احمدی نژاد، با همه نهادهای مدنی مخالف اند، طبیعتا با کانون هم مخالف اند.طبیعتا افرادی که به ما در پرونده های رایگان کمک می کنند، دچار مشکل می شوند.
در جریان این احضارها در چه زمینه هایی با این افراد بحث کرده اند؟
تمام صحبت ها حول و حوش این قضیه بوده که کانون نباید به فعالیت ادامه دهد. کمیته های منشعب از کانون، مثل شورای ملی صلح و شبکه وکلای همکار و کمتیه دفاع از انتخابات آزاد و عادلانه باید منحل شوند. این تهدیدها انجام شده است. ما هم از روز اول گفته ایم که شما در کانون را بسته اید، ولی ما چون فعالیت خود را قانونی می دانیم، نمی توانیم از کار خود دست بکشیم.
وکلایی که با کانون همکاری ندارند چرا تحت فشار قرار می گیرند؟
چند نفری هستند که به دلیل استقلالی که برای خود در مقابل قاضی و پرونده ها در نظر دارند احضار شده اند. یعنی آنها آن طور که قوه قضاییه می خواهد از پرونده ها دفاع نمی کنند و بر سر حقوق موکلان خود با دستگاه قضا سازش نمی کنند.
به هر حال وکیل باید از حقوق متهم دفاع کند، نه از دادستان. اینکه تعریف اولیه وکیل است.
صحبت شمادرست است. از یک طرف وکیل باید در برابر قاضی مستقل باشد؛قاضی هم، یعنی کسی که در راس دادگاه است، باید بی طرف باشد. یک طرف هم دادستان است که البته بسیار قوی است. طرف مقابل برای عدالت وکیل مستقل را می طلبد. اما چون قوه قضاییه این مساله را از اصل قبول ندارد و بارها هم اعلام کرده است که باید کانون وکلا زیر نظر قوه قضاییه باشد، آمده اند و خودشان وکیل خلق کرده اند تا هر زمان که بخواهند بتوانند پروانه ها را ابطال کنند، بخصوص در مورد افرادی که گوش به حرف های آن ها نمی دهند. کما اینکه در چند مورد این مساله را دیدیم. لذا قوه قضاییه استقلال وکلا را بر نمی تابد.
یعنی عملا می توان گفت اکنون وکلا تحت فشارهای بسیار قرار دارند.
بله، بااین بلاهایی که بر سر کانون وکلای دادگستری در سرتاسر ایران آورده اند، مثلا اینکه صلاحیت افرادی که قرار است هیات مدیره را تشکیل دهند باید توسط دادگاه انتظامی قضات بررسی شود که آن هم از جاهایی مثل وزارت اطلاعات سوال می کنند، و همچنین اینکه صلاحیت این وکلا باید مورد تایید دستگاه های امنیتی، قوه قضاییه و وزارت اطلاعات قرار گیرد،دیگر تقریبا اثری از استقلال کانون وکلای دادگستری باقی نمانده است. یعنی یک نهاد مدنی که هیچ بودجه ای از دولت نمی گیرد، چنین بلایی سرش می آید. از طرف دیگر با برخوردهای بسیار بدی که در دادگاه ها با وکلا می شود، تقریبا رمق کانون وکلا از میان رفته. فقط چند نفر باقی مانده اند که با این وضعیت به هر شکل از موکلان خود دفاع می کنند.
خیلی از وکلا هم زیر فشار شدید رسانه های اصول گرا هستند.
اولا که این رسانه ها اصول گرا نیستند چون به هیچ اصلی اعتقاد ندارند، که اگر داشتند حرمت انسان ها را این گونه مورد هتک قرار نمی دادند. اگر به اصلی اعتقاد داشته باشند که نیمه پنهان راه نمی اندازند تا مسایل خصوصی زندگی افراد را فاش کنند. مدت هاست به خانم عبادی و آقای دادخواه و اقای سلطانی و بنده حملات زیادی می کنند؛ مثلا همین که از بهایی ها دفاع کردیم، تهمت های زیادی به ما زدند که خودمان بهایی هستیم و دختر فلانی بهایی است و این مسایل.