شرایط سخت تر از گذشته است

نویسنده

» انتخابات در گفت و گو با محمد علی عمویی:

maliamoee.jpg

نادر ایرانی

“مادام که موانع انجام وظایف ریاست جمهوری بیان نشود یا اینکه چه تدابیری باید اندیشیده شود این موانع رفع شود شرکت دراین انتخابات کاری است عبث و بی معنی.” محمد علی عمویی، ازفعالان سیاسی چپ درایران وعضو سابق مرکزیت حزب توده ضمن اشاره به این مطلب تاکید می کند که “امروز شرایط به مراتب دشوارتر از ایام 8 ساله ریاست جمهوری آقای خاتمی است”. این گفت وگو درپی می آید.


آقای عمویی همانگونه که اطلاع دارید آقای خاتمی اعلام کردند که یا ایشان یا آقای حسین موسوی نخست وزیر زمان آیت الله خمینی به صحنه انتخابات ایران وارد خواهند شد. به نظر شما از میان این دوکاندیدا کدامیک بیشتر می توانند با ادبیات خودو با طرح مسایل اصلی جامعه ایران از سد رای پادگانی آقای احمدی نژاد عبورکنند؟

وجیه تر از همه کاندیداها همین دوشخصیتی هستند که شما از آن ها نام بردید. این دو به لحاظ سوابق شان انسان های شریفی وسالمی هستند، ولی از لحاظ مدیریت اجتماعی واجرای وظایفی که به عهده یک رییس جمهوراست، مانند اجرای دقیق قانون اساسی، تجربه آقای خاتمی طی 8 سال ثابت کرده که ایشان توان اجرایی کردن آن حقوق را ندارد. خود ایشان درپایان دوره دوم ریاست جمهوری گفتند که من تدارکات چی بودم. آقای موسوی هم دردوره جنگ نخست وزیر بودند و بارها وبارها با مشکلاتی مواجه شدند که تنها حمایت آقای خمینی از ایشان موجب شد دچار بحران های گوناگون نشوند. امروز به ویژه باید این موضوع را مدنظرقراردهیم که ترکیب حاکمیت به گونه ای شده که با زمانی که آقای موسوی نخست وزیربودند تفاوت کرده است. آن دوره دستشان برای اجرای سیاست هایی که البته از طریق آقای خمینی تعیین می شد، باز بود. از این رو اینکه نقش ایشان درآن زمان تا چه اندازه بوده نمی تواند معیاری برای شرایط امروز جامعه ایران باشد. لذا به طور کلی شخصا اعتقاد دارم مادام که موانع انجام وظایف ریاست جمهوری بیان نشود یا اینکه چه تدابیری باید اندیشیده شود که این موانع رفع شود شرکت دراین انتخابات کاری است عبث و بی معنی.


ظاهرا آقای خاتمی هم مطرح کرده اند که اگر دست های خاصی بخواهند از شخص خاصی حمایت بکنند مردم وارد انتخابات نخواهند شد و درمجموع درمواضع خود خواهان انجام انتخابات سالم با تاکید بر حفظ آرا مردم شده اند. با این همه به نظر شما در این شرایط چه کسی باید کاندیدای اصلاح طلبان باشد تا بتواند از سد به قول آقای حجاریان سازمان حزب پادگانی که برای رای آوری ایجاد شده عبورکند وبرآن پیروز شود؟

ببینید آقای حجاریان درزمان ریاست جمهوری آقای خاتمی و حاکمیت اصلاح طلبان برمجلس اظهار داشتند قدرت حقوقی دراختیار اصلاح طلبان است ولی قدرت حقیقی دراختیارآنان نیست. این مسئله به گمان من درحال حاضرنیز مطرح است. آقایانی که می خواهند درانتخابات شرکت کنند آیا پاسخی برای مشکلی که آن زمان آقای حجاریان مطرح کرد دارند یا خیر؟ اگر دارند باید عنوان بکنند تا کسانی که علاقمند به تغییر وضع کنونی هستند بسیج شوند وبه میدان بیایند واز کسی که قادراست از چنین ابزاری برای پیشبرد جامعه استفاده کند حمایت کنند. اگرهم تمهیدی دیده نشده و نتوانسته اند تدبیری برای این امر بیاندیشند تا به اختیاراتی که قانون اساسی برایشان تدارک دیده، عمل کنند، مشارکتشان درانتخابات کارعبثی است. من ایرادم به آقایان اصلاح طلب هااین است. تکلیف جناح مقابل روشن است. آنان درعمل نشان داده اند که حاصل کارشان جز ویرانی کشور و اقتصاد و جز گرانی وبیکاری چیز دیگری نبوده است. مضافا براین تهدیداتی است که از خارج وجود دارد. ولی اگر آقایان اصلاح طلب می خواهند تمهیدی به خرج بدهند وکرسی ریاست جمهوری را دراختیار بگیرند، به گمان من با شرایطی به مراتب دشوارتر از ایام 8 ساله آقای خاتمی روبرو هستند. توجه داشته باشید که درآن زمان مجلس را هم داشتند، ولی درشرایط کنونی دارای مجلس دیگری هستند که اکثریت آن از آقایان محافظه کارتشکیل شده است. به چه امیدی دوستان اصلاح طلب می خواهند جلب توجه آرا مردم را بکنند؟ به فرض آنکه دراین کار نیزموفق شوند و بتوانند از نارضایتی اکثریت واجدان شرایط شرکت درانتخابات بهره بگیرند و رایی را به صندوق به نفع خودشان جمع آوری کنند ولی با این رای می خواهند چه برنامه وچه اهدافی را متحقق سازند؟ من تا کنون برنامه معینی از آقایان مشاهده نکرده ام جز کلی گویی. گفتن جملات کلی وزیباهم کار بسیار دشواری نیست.


البته این بار آقای موسوی با آقای خاتمی دریک جبهه وارد میدان شده اند. چون تاکنون مهندس موسوی از اینکه واردفعالیت های سیاسی شوند، ابا داشتند.

واقعیت این است که ما از فعالیت های پشت پرده اطلاعی نداریم. یک بار دیگری که آقای موسوی مطرح شده بود و بنا براین بود که نامزد انتخاباتی شوند، شایعه تهدید ایشان از سوی گروه های فشار درجامعه مطرح شد وبه دنبال آن ایشان هم اعلام انصراف کردند. حالا اینکه درشرایط کنونی تا چه اندازه این فشارها کاهش یا افزایش یافته، اینکه چه قول وقراری دراین میان داده شده، من بیشتر احتمال می دهم که مسئله دعوت هرچه بیشتر افراد واجد شرایط برای شرکت درانتخابات دراین مرحله مسئله اساسی تلقی می شود. به عبارت دیگر دراین بارنیز مسئله تایید نظام است ولاغیر. نظام سیاسی ایران معتقد است که هرکسی که وارد صحنه انتخابات شود می تواند اورا اداره کند.


فکر می کنید یک جنبش اجتماعی برای اینکه با توسل به آن اصلاح طلبان از سد آقای احمدی نژاد ورای سازمان یافته حزب پادگانی عبور کنند وجود دارد؟ چون مطرح شده که درحال حاضر کنارگذاشتن آقای احمدی نژاد خود یک هدف بسیار بزرگ است.

بله حضور آقای احمدی نژاد واقعا موجب نگرانی اکثراقتصاددانان این کشور و سیاستگزاران مملکت است وتمام صحبت ها برسراین است که کسی بتواند قدرت رقابت با آقای احمدی نژاد را داشته باشد. اما برای اینکه چنین هدفی به ثمر برسد حتما باید آن شور وحالی که درسال 76 برای شرکت درانتخابات و حمایت ازکاندیداتوری آقای خاتمی مطرح بود به وجود بیاید که درحال حاضر ما آن شوروحال را مشاهده نمی کنیم.


یعنی شما شرایط یک جنبش اجتماعی را درداخل ایران مشاهده نمی کنید؟

با کمال تاسف من چنین چیزی را مشاهده نمی کنم. یک نارضایتی عمومی مشاهده می شود اما درجهت ایجابی واثباتی این نارضایتی درحال حرکت نیست.


اگر این نارضایتی بخواهد به جهت ایجابی هدایت بشود، به نظر شما اگر کاندیداها شعارهایی را درباره قدرت حقیقی مطرح کنند کافی به نظر می رسد؟

این مطلب بسیار مهم است. اگر روی مسئله نظارت استصوابی و نظارت برصندوق های انتخابات، تضمین هایی داده شود، احتمال آنکه مشارکت بالا برود کم نیست.


اگر کاندیداهای اصلاح طلب بخواهند درارتباط با مواردی که شما مطرح کردید مانند نظارت استصوابی وتضمین انتخابات و… صحبت کنند فکر می کنید درمجموعه موجود اصلاح طلبان اعم از آقای خاتمی ودیگر کاندیداها، کدامشان امکان آوردن رای بیشتری درانتخابات را دارند؟

شاید نشود با دقت تمام دراین باره صحبت کرد، ولی با توجه به احتمالات باید بگویم که سه کاندیدای احتمالی آقای خاتمی، آقای موسوی وآقای نوری بیش از همه وجاهت دارند.

به عنوان سوال آخر کاندیداها باید درمورد کدامیک از تضمین ها دراین شرایط صحبت کنند؟

واقعیت این است که حتما کاندیداها بایدبتوانند نمایندگانی برسر صندوق های رای بگمارند تا هم برچگونگی اخذ آرا و هم برچگونگی استخراج وقرائت آراء نظارت داشته باشند. با کمال تاسف چنین نظارتی وجود ندارد و درنهایت نمی توانیم امنیت صندوق هارا حفظ شده بدانیم از این رو آن اعتمادلازم نیز وجود ندارد.