همدلی، اتاق فکر و ارتباط با محرومان

آرش بهمنی
آرش بهمنی

» تأکید عبدالله نوری در دیدار با بهاره هدایت:

همزمان با جدی‌تر شدن بحث‌ها پیرامون نحوه‌ی حضور اصلاح طلبان در انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری٬ عبدالله نوری در دیدار با بهاره هدایت٬ عضو زندانی شورای مرکزی دفتر تحکیم٬ خواستار “ارتباط و همدلی فعالان اصلاح طلب و جنبش سبز با مردم خصوصا طبقات محروم” شد و با اشاره به پیشنهاد خود برای ایجاد اتاق فکر اصلاحات٬ از آن با عنوان راه حلی برای خروج از “حالت بی‌عملی و ناامیدی و ایجاد انسجام و تدوین برنامه برای آینده اصلاحات و جنبش سبز” یاد کرد.

از سوی دیگر، فرمانده سپاه استان یزد از اصلاح‌طلبان٬ جنبش سبز و جریان انحرافی - نامی که اصول‌گرایان از اطرافیان احمدی‌نژاد با آن یاد می‌کنند - به عنوان “سه راس مثلثی شوم” نام برد که “در جهت کمک به اهداف کفر جهانی قدم بر می‌دارند”.

عبدالله نوری اما ضمن درخواست آزادی “تمام زندانیان بی گناه و رفع حصر رهبران بزرگوار جنبش سبز آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی”٬ اقدام در جهت این مساله از سوی حاکمیت را “نقطه عطفی در آغاز رفع بسیاری از بحران های موجود” توصیف کرده است.

این چندمین بار است که عبدالله نوری٬ از نوع موضع‌گیری اصلاح‌طلبان انتقاد می‌کند. وی که از آغاز سال جدید در صحنه سیاسی فعال‌تر شده است٬ ‌چندی پیش و در دیدار با فعالان دانشجویی و سیاسی شیراز نیز گفته بود که “رفع حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی و آزادی زندانیان سیاسی و دلجویی از خانواده های آنها” اهمیت زیادی دارد، اما اصلاح طلبان نباید تنها بر این موضوعات تأکید کنند و نیازهای عمومی جامعه را ندیده بگیرند. وی اضافه کرده بود که “آزادی مطبوعات و رسانه ها با همه اهمیتی که دارد، دغدغه عموم شهروندان که زیر فشار گرانی و مشکلات معیشتی قرار دارند نیست و هشدار داد که بی توجهی به دغدغه های عمومی، می تواند باعث فاصله افتادن بین اصلاح طلبان و مردم شود”.

حضور پررنگ نوری در عرصه‌ی سیاسی باعث شد که ماه گذشته محمدعلی نجفی - عضو شورای شهر تهران و از افرادی که به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی اصلاح‌طلبان از او نام برده می‌شود - خواستار تشکیل هیاتی سه نفره متشکل از نوری٬ محمد خاتمی و موسوی‌خویینی برای رهبری اصلاح‌طلبان شود.

این پیشنهاد گرچه هنوز شکل عملی به خود نگرفته و با استقبال این افراد مواجه نشده اما عبدالله نوری هم‌چنان بر تشکیل اتاق فکر تاکید دارد و با وجود آنکه از “احتمال برخورد دستگاه‌های امنیتی” با اعضای چنین اتاقی سخن می‌گوید٬ اما معتقد است که این مساله نباید “توجیه کننده بی‌عملی باشد و نباید از این طریق تقصیر را به گردن حکومت انداخت”. نوری چندی پیش در دیدار با سیدمحمد خاتمی نیز بر نظرات خود تاکید کرده بود.

اما همزمان با توصیه‌های عبدالله نوری٬ در جبهه اصلاح‌طلبان اتفاقات دیگری در حال وقوع است. علی‌رضا محجوب٬ دبیر کل خانه کارگر٬ هفته گذشته خبر داد که حسین کمالی٬ به عنوان یکی از کاندیداهای اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده حضور خواهد داشت؛ خبری که با تایید سهیلا جلودارزاده، از نمایندگان مجلس ششم هم مواجه شد: “خانه کارگر به صورت رسمی از نامزدی حسین کمالی دبیرکل حزب ‌اسلامی کار برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری آینده حمایت می‌کند”.

گرچه خود کمالی تاکنون واکنشی به بحث کاندیداتوری خود نشان نداده و تنها گفته است که “فعلا قصد ندارم در این خصوص صحبت کنم”.

در میان اصلاح‌طلبان تاکنون از گزینه‌هایی چون محمدرضا عارف٬ کمال خرازی٬ اسحاق جهانگیری٬ محمدعلی نجفی و سیدمحمد خاتمی به عنوان کاندیداهای بالقوه برای انتخابات آتی یاد شده اما از میان این جمع تاکنون تنها محمدرضا عارف است که کار انتخاباتی خود را آغاز کرده و ستادهای انتخاباتی وی نیز فعال شده‌اند.

برخی نیروهای سیاسی هم پیشنهاد کرده اند حامیان جنبش سبز با محوریت عبدالله نوری در فرایند انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری حاضر باشند. به عقیده آن‌ها نوری پتانسیل آن را دارد که جنبش سبز را از حالت رخوت کنونی به در آورد.

دو هفته پیش اما دفتر عبدالله نوری با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که وی تاکنون درباره‌ “انتخابات آتی ریاست جمهوری و یا افرادی که در خصوص کاندیداتوری آنها گمانه زنی می‌شود”٬ نظری نداشته و دیدارهای اخیر وی “ارتباطی با موضوع انتخابات ریاست جمهوری” ندارد.

 پیش از این، هادی خامنه‌ای٬ دبیرکل مجمع نیروهای خط امام٬ گفته بود که اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات و هرگونه تصمیم‌گیری پیرامون یک حرکت جمعی سیاسی٬ باید از همه‌ نخبگان خود و از جمله میرحسین موسوی و مهدی کروبی٬ نظرخواهی کنند.

سیدمحمد خاتمی٬ رییس‌جمهور دوران اصلاحات اما با اشاره به اینکه “نظر من رسیدن به اجماع در میان اصلاح طلبان است. مباحثی که در فضای کنونی مطرح می شود و نام هایی که به میان می آید بیشتر در حد گمانه زنی است”٬گفته بود: “باید تلاش کنیم تا بتوانیم گامی به جلو برداشته و تغییراتی هرچند کوچک را رقم بزنیم”.

بحث‌ها پیرامون نحوه‌ حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات در حالی مطرح می‌شود که برخی حامیان جنبش سبز٬ واکنش‌های تندی نسبت به این ماجرا نشان داده‌اند.

سایت کلمه ـ نزدیک به میرحسین موسوی - پیش از این با اشاره به بحث‌های مربوط به انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری نوشته بود که این مسایل تنها “با هدف انحراف افکار عمومی از توجه به سوء مدیریت و بی کفایتی مسئولان در اداره امور جامعه”مطرح شده است.

کلمه افزوده بود: “برای سبزها نهاد انتخابات اصلی ترین و کلیدی ترین راهکار رسیدن به اهداف اصلاح طلبانه است و شرکت در یک انتخابات قانونی، منصفانه و رقابتی آمال آنهاست، اما این شرکت مشروط به مقدمات و ملزوماتی است که در حال حاضر فضای سیاسی کشور فاقد آن است… آزموده را آزمودن دوباره خطاست و بی شک مردمی که هنوز پاسخ پرسش ساده «رای من کجاست؟» را نگرفته اند، هیزم تنور انتخاباتی نخواهند شد و امیدی به شرکت در هیچ انتخاباتی نخواهند داشت”.

کلمه همچنین ضمن اشاره به فعالیت برخی گروه‌های اصلاح‌طلب برای انتخابات٬ به انتقاد از آن‌ها پرداخته و با “تجدیدنظرطلب” خواندن آن‌ها٬ این فعالیت‌ها را “ناشی از بیگانگی آنان با چگونگی کارکرد جنبش های مدنی” خوانده و نوشته بود: “عدم شناخت نسبت به ماهیت جنبش های اجنماعی جدید باعث شد که در فرصت طلایی سال های دولت اصلاحات، به جای استفاده صحیح از جنبش عظیم و فراگیری که با رأی «نه» به کاندیدای مورد حمایت اقتدارگرایان آغاز شده بود، اصلاح طلبان به قدرت رسیده، به بازی در چارچوب قدرت رسمی سرگرم شوند و به تدریج و شاید ناخودآگاه، حفظ خود در قدرت را بر پیگیری مطالبات عمومی ترجیح دهند. ریزش گسترده ی نیروهای حامی اصلاحات (از جمله جنبش دانشجویی)، باعث شد که استراتژی اصلاح طلبان در تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۸۰، بر محور خطر بازگشت اقتدارگرایان و دعوت به تکرار حماسه ی دوم خرداد متمرکز شود که معنایی جز رأی «نه» به مخالفان اصلاحات نداشت. پیگیری مجدانه ی پروژه ی بازگشت به زمین بازی سیاست رسمی توسط اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب، تجلی دوباره ی ناآگاهی شان نسبت به ماهیت جنبش های مدنی امروزین است. این دسته از اصلاح طلبان، تمامی هویت خود را تنها و تنها در حضور در قدرت رسمی تعریف می کنند و از بازتعریف خود در قامت کنشگران یک جنبش اجتماعی ناتوان یا گریزان اند. از همین روست که با تمسک به برخی تئوری های جامعه شناختی منسوخ، برکشیدن شخصیت های سیاسی در رسانه های خود، واقع گرا خواندن خود و خیال پرداز شمردن کنشگران جنبش سبز، دادن علامت به اقتدارگرایان و در انتظار علامت آنان نشستن، در صدد بازسازی فضای پیش از سال ۸۸ هستند”.

نویسنده این یادداشت افزوده بود: “مردم حق دارند بخواهند تنها در انتخاباتی شرکت کنند که همان آرائی در شمارش آراء خوانده شود که به صندوق ریخته اند. اما روند اعتماد سازی از صندوق رأی شروع نمی شود، بلکه به آن ختم می شود. آزادی رهبران جنبش سبز، آزادی زندانیان سیاسی و تصحیح فرایند انتخابات به گونه ای که از دخالت نیروهای نظامی و امنیتی مصون باشد، گام هایی است که باید پیش از آن برداشته شود”.