سعیده ملکوتی
یک نهاد وابسته به ریاست جمهوری در اقدامی جالب توجه محمود احمدی نژاد رئیس دولت نهم را “سقراط زمانه” نام نهاد و به تجلیل از او پرداخت.
مرکز پژوهش و اسناد ریاستجمهوری در نخستین شماره از “گزارش جمهور” که با عنوان “دیالکتیک سقراطی رئیسجمهور در پیروزی نهضت ملی هستهای ایران” در شهریور 1386 منتشر شده، شیوه احمدینژاد در بحث و گفتوگو را همانند سقراط دانسته است.
به گزارش بازتاب در بخشی از این گزارش پانزده صفحهای که حدود نیمی از آن به سخنرانیها و مصاحبههای احمدینژاد اختصاص دارد و نیم دیگر توسط مجتبی زارعی، عضو و مبتکر ایده راهاندازی شورای سیاستگذاری نظارت بر انتشار آثار و اندیشههای رئیسجمهور نوشته شده، آمده است: “… سقراط به دنبال آن بود که آدمی خویش را بشناسد و شناخت و علم به خویش را همان تقوا و تقوا را هم علم و این علم را نیز آموزشی و آموختنی میدانست. لذا او دمکراسی آتنی گرفتار در کمند آریستوکراسی معطوف به کار ویژههای الیگارشیک را برنمیتابید و به فرد، فرد آتنی بشارت میداد که در صورت لیاقت و کسب فضیلت، سعه وجودیشان ظرفیت هر شأن و مقامی را پیدا خواهد کرد. از این رو با شاگردان آتنیاش در «اگورا» ـ میدان بزرگ شهر ـ مینشست و بحث میکرد، به دنبال طبقه ممتازین نبود و به حرفهای تبلیغاتی که وی را مورد ریشخند قرار میداد، هرگز توجهی نمیکرد. بینیهای سقراط از آن روی که از منافذ گشادی برخوردار بود، وی را مورد طعنه طایفه سفسطهگرا قرار میداد، اما سقراط میگفت: مگر نه اینکه بینی برای نفس کشیدن است؟ پس اگر چنین است، سوراخهای گشاد بینیام راه نفس کشیدن را هموارتر میکند.”
همین گزارش از در مورد مطلب مذکور ادامه می دهد:” رقبای سوفیست سقراط طرفی از این طعنهها نمیبستند… سقراط و دیالکتیک سقراطی، قهرمانان روشمندی احمدینژاد در بحث و مذاکره با بیگانگان میباشد.”
مرکز پژوهش و اسناد ریاستجمهوری در گزارش خود اضافه می کند:” رقبای احمدینژاد بر آن بودند که ریاستجمهوری به او نمیآید! اشکالی که البته، لیبرالها بر «رجایی» هم وارد مینمودند. یکی از سیاسیون که برخی اوقات حرفهایش از جاده عقل خارج میشود، عدم شباهت احمدینژاد به رؤسای جمهوری! را حتی در استودیو خبری صداوسیما نیز بیان کرد و کماکان نیز او و دوستانش چنین میکنند، اما رئیسجمهور به مدد «دیالکتیک سقراطی» و بیاعتنا به این سوفسطاییان، در حال کار و مباحثه با مردمان در «اَگورا»های ایران است.”
این گزارش ضمن تاکید بر اینکه احمدی نژاد تاکنون “با مدد از دیالکتیک سقراط پیش رفته است” ادامه می دهد :“البته رئیسجمهور این روش سقراطی را در مواجهه با بیگانگان، بیش از رقبای داخلیاش مورد استفاده قرار داده است. سقراط البته به دست انداختن و استهزا «ironie» نیز شهره میباشد. البته بهره جستن از مثل اتصال ویژهخواران متنفذ با شیلنگهای چند اینچی، استهزای سقراطی کسانی است که مبارزه با ویژهخواری را، بیثباتسازی سرمایهگذاری در ایران نامیدهاند. وقتی به کارنامه احمدینژاد در پیروزی نهضت ملی هستهای نگاه کنیم، کاربست این فن را بیشتر مییابیم.”
نگارنده گزارش ادعا می کند: “رئیسجمهور اکنون با استمداد از آموزههای روش سقراط، مبدع «سیاست مناظرهای» است و میتوان مدعی شد از بین حکمرانان جهان، صرفا اوست که میتوان وی را «رئیسجمهور پرسش و پاسخ» نامید”.
این گزارش با نقبی به دوره مقامات گذشته می نویسد: “بسیاری از مقامات عالیرتبه ایرانی و رؤسای جمهور برخی مقاطع تاریخی ایران در مذاکره و مباحثه با بیگانگان در مقام متهم بازجویان نظام سلطه و کمپانیداران قرار گرفتهاند، اما این بار وضع متفاوت شده و رئیسجمهور، خود در مقام پرسش از دنیا و نیز بازجوی حکمرانان سفسطهجو منزلت یافته است.”
این مرکز وابسته به نهاد ریاست جمهوری “نگارش نامه به فرعون زمان، جورج دبلیو بوش، گفتوگوی مکتوب با ملت آمریکا و ارسال نامه به صدراعظم آلمان و همچنین اصرار رئیسجمهور بر اجرای «سیاست مناظرهای» بین خود و رئیسجمهور آمریکا در اَگورهای جهان” را سابقه به کاربستن چنین دیالکتیکی توسط احمدی نژاد می خواند.
در پایان این گزارش آمده است: “سقراط و روش سقراطی، الگوی بیبدیل جدال با سوفسطاییان زمانه است. احمدینژاد اکنون خبرسازترین رئیسجمهور جهان است.”
پیش از این فاطمه رجبی، همسر سخنگوی دولت نهم در کتابی احمدی نژاد را “معجزه هزاره سوم” نامیده و تعاریف غلوآمیزی از وی بدست داده بود.
آن کتاب حتی انتقاد برخی از اصولگرایان را نیز درپی داشت. نویسنده آن کتاب که حامی سرسخت رئیس دولت است در یادداشتی در وب سایت خود نوشت: “آنگاه که پیروزی دکتر احمدی نژاد را در انتخابات ریاست جمهوری نهم معجزه هزاره سوم نامیدم، برخی ساده لوحان جناح راست همپای چپ ها به آن خرده گرفتند. اینک با گذشت 2 سال که باطن این معجزه الهی بیشتر نمایان گردیده، حتی مغرضان به آن اعتراف دارند.”
فاطمه رجبی ادامه داد: “درگذشته اشاره داشته ام که حضور دکتر احمدی نژاد در منصب ریاست جمهوری گروهها، چهره ها حزب ها و جناح های راست و چپ را «عریان تر از شمشیر کبری» به میدان آورد. امروز بار دیگر این «عریانی باطن» ها را تکرار می کنم. در حالی که عموم جامعه آن را عینی تر نظاره گرند.”
وی دوباره بر رویت علائم ظهور تاکید کرد و نوشت: “واقعیت آن است که رویدادهای 2 سال اخیر «عصر ظهور» را با علائم و مسائلش بیش از پیش مشخص می کنند. برجسته ترین نشانه ها «بدعت»ها یا «فتنه»های فرهنگی و سیاسی است که سردمداران دو جناح آن را برعهده گرفته اند. فتنه هایی که قدرت طلبی و تمامیت خواهی، مبنا، انگیزه و مقصد و مقصود آن است.”
وی سپس این موضوع را به هاشمی رفسنجانی هم ربط می دهد و می نویسد: “کتاب «به سوی سرنوشت»، «دگرگونی سرنوشت انقلاب اسلامی» را مدنظر دارد. گرچه مسأله «حذف شعار مرگ بر آمریکا» با موافقت حضرت امام(س)، خروش ملت را در پی داشت، اما مسائل بسیار بنیادی تر این کتاب مورد غفلت قرار گرفت.”