نگاه

مهدی عبدالله زاده
مهدی عبدالله زاده

تطهیر یا تهوع مسئاله این است…

نگاهی مختصر به فهرست سریال های ساخته شده در صدا و سیما در دست کم پانزده سال گذشته نشان می دهد که ارائه تصویری مثبت از نیروی انتظامی یکی از اولویت های اساسی نظام جمهوری اسلامی در این رسانه بوده است. تقریبا همه مجموعه های تلویزیونی، به جز کمدی های شبانه و سریال های تاریخی به نوعی با حضور پررنگ پلیس به عنوان منجی همراه بوده اند. سریال تاوان که در روز های زوج در شبکه سوم سیما در حال پخش است تازه ترین تلاش صدا و سیما برای تطهیر پلیس ایران به شمار می آید. به همین بهانه نگاهی داریم به این سریال.

 

آیا لودگی جناب سرگرد نشان دهنده شخصیت رئوف و مردمی اوست؟

هرکس که تنها یک بار پایش به کلانتری های کشور باز شده باشد، می داند فساد و بی اخلاقی و ظلم و بی نزاکتی تا چه حد در نیروی انتظامی گسترده است. تلویزیون، سالهاست که تلاش کرده تا این تصویر مخدوش را  با داستان پردازی و قهرمان پروری ترمیم کند و باور بیننده را تحت تاثیر قرار دهد.  با این همه از زمانی که چهره پلیس بیش از گذشته به زشتی گراییده، این تلاش بیشتر از گذشته به چشم می آید. پلیس سریال “تاوان” یک سرگرد معتقد به اصول مذهبی است که قرار است کاشف جرائم و دستگیر کننده مجرمان و یاری رسان مال باختگان باشد. برای تاکید مکرر بر وظیفه شناسی و خدا ترسی و قانونمندی پلیس، چنان بازی اغراق آمیز و مضحکی از بازیگر مربوطه گرفته شده تا این شخصیت به نوعی صمیمی و معمولی به نظر برسد: کسی که با کودک دبستانی اش رفیق است و او را با خود به محل کارش می برد و در نقاشی و ریاضی به او کمک می کند و به یک تعبیر با دیگر بندگان شایسته خدا هیچ فرقی ندارد. در رفتار با متهمان نیز بسیار مودب است و احتیاط می کند و پایبند قانون است. اما این زیاده روی ها کار را به جایی می رساند که شخصیت جناب سرگرد به یک متلک گوی لوده تقلیل پیدا می کند. می خواهد خودمانی حرف بزند تا مردمی به نظر می رسد، اما به تعبیر “از قضا سرکنگبین صفرا فزود”، لحن کلامش به یک بازجوی روانی نزدیک می شود و بازجویی اش از پویان و راننده کامیون نیز به یک شکنجه روانی. به یک معنا، همه تلاشی که شهرام شاه حسینی کارگردان به خرج می دهد تا پلیس ایران را تطهیر کند به هیچ می انجامد.

 

بازداشت موقت و توجیه پلیس برای بازداشت های طولانی

در یکی از صحنه های مربوط به کلانتری، هنگامی که وکیل پویان مشتاق به افسر مربوطه مراجعه می کند تا به استناد قانونی که بر غیر قانونی بودن بازداشت بیش از 48 ساعت وبدون مدرک محکمه پسند صراحت دارد، قرار منع بازداشت را بری موکلش به دست بیاورد همان آقای جناب سرگرد بدون کوچکترین ملاحظه ای از اجرای قانون سر بزا می زند و بد تر از آن، قانون و پایبندی وکیل به قانون و استناد به قانون را مورد مضحکه قرار می دهد و با تاکید بر یک نوع پراگماتیزم فاقد مشروعیت و مقبولیت، حساس بودن پرونده را دلیلی  برای سرپیچی از قانون می داند. از همه تاسف بار تر ان است که در رویارویی پلیس و وکیل هرچقدر پلیس قدرت مدار و حق به جانب به تصویر کشیده می شود، در مقابل وکیل و قانونمندی اش اضافی، بی خاصیت و مایه درد سر نشان داده می شود. با این وصف به روشنی پیداست که القای چنین تفکری به تماشاگر در این ماههای حساس دستگیری های گسترده، به روشنی در دستور کار صدا و سیما قرار دارد.

 

 سنت شکنی در تلویزیون: یک زن، مرکز ثقل داستان

خلاصه داستان “تاوان” با دیگر ساخته شاه حسینی در سینما یعنی “زن ها فرشته اند” شباهت زیادی دارد او پیش از این نیز در آن فیلم شخصیت های محوری داستان را یک زن پول دار و مرد فقیر انتخاب کرده بود. اما آنچه در این میان، نوعی سنت شکنی به شمار می آید، ارائه تصویری مثبت از یک زن و مهم تر از آن، مرکز ثقل قرار دادن وی در کلیت داستان است؛ به طوری که سرنوشت همه شخصیت های مرد قصه یعنی فرزند، شوهر سابق، شوهر فعلی و نجفی ، به حضور یا عدم حضور وی بستگی دارد.

قصه و کارگردانی خوب

این سریال فارغ از همه ایرادات محتوایی و نوع نگاه غیر دمکراتیک و تبلیغاتی اش به طور حیرت انگیزی از یک فیلمنامه قوی و یک کارگردانی عالی بر خوردار است.  در اغلب سریال های مشابهی که پیش از این مورد بررسی قرار داده بودم، ضعف در ساختار و روایت، و سست بودن و غیر منطقی بودن داستان بسیار شایع بود و من نیز همواره بر ناکارآمدی آن سریال ها برای نیل به اهداف تبلیغاتی شان اشاره می کردم. اما این بار ظاهرا مسولان صداو سیما نیز از خواب بیدار شده اند و با رجوع به آدم های کار بلدی چون شهرام شاه حسینی بر دامنه تاثیر گزاری تبلیغاتی شان از طریق تلویزیون افزوده اند.

درباره شهرام شاه حسینی

“تاوان” نخستین تجربه تلویزیونی شهرام شاه حسینی در مقام کارگردان است.  وی کار خود را با دستیار کارگردانی “مادرم گیسو” در سال 1375 آغازکرد و  بیش از پانزده مورد تجربه دستیار کارگردانی فیلم و تلویزیون را به کارنامه اش افزود. تجربه دستیاری افراد صاحب نامی چون مرحوم رسول ملاقلی پور، بهرام بیضایی و بهمن قبادی از یک سو و دستیاری در پروژه های سریال سازی تلویزیون  باعث شد تا  در هر دو زمینه سینما و تلویزیون موفق و مسلط جلوه کند. فیلم کوتاه “به طعم خاک” وی برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه در جشنواره فجر شد.