با گذشت بیش از 8 ماه از کودتای انتخاباتی 22 خرداد، بازداشت فله ای فعالان سیاسی و مطبوعاتی در سراسر کشور ادامه دارد و خبرها از وخیم تر شدن وضعیت این زندانیان در زندان ها، تشدید فشارها برآنان و خانواده هایشان حکایت دارد.
براساس گزارش های موثق خانواده های زندانیان از هرگونه مصاحبه و اطلاع رسانی منع شده و ماموران امنیتی تا بدانجا پیش رفته اند که از این خانواده ها خواسته اند هر گونه تماسی در خصوص وضعیت عزیزانشان را به آنها گزارش دهند. در همین زمینه در تماس با مادر مرتضی سیمیاری، یکی از اعضای دفتر تحکیم وحدت که در زندان به سر می برد از او خواسته اند، شماره تلفن هر کسی که با منزل آنها تماس می گیرد را در اختیار ماموران امنیتی قرار دهد.
از سوی دیگر این فشارها بر خانواده های زندانیان تا بدانجا پیش رفته که پرستو سرمدی، همسر حسین نورانی نژاد، روزنامه نگار دربند و عضو جبهه مشارکت، در نهایت مجبور به ترک تهران شده است.
از سوی دیگر بازجویان اخیرا به نوع دیگری از فشارها بر زندانیان روی آورده اند. براساس گزارش ها مشاوران مذهبی میرحسین موسوی با برخی از زندانیان وهابی و بهایی هم سلول شده اند و برخی از این زندانیان وهابی، تحت فشار بازجویان به توهین و تمسخر اعتقادات مذهبی مشاوران میرحسین موسوی می پردازند.
شیرین علم هولی که در زندان سپاه کردستان به شدت شکنجه شده و حتی ناخن های او را نیز کشیده اند، اکنون با لیلا توسلی هم سلول است. خانم علم هولی به شدت دچار حمله های عصبی و تشنجات عصبی است که در پی شکنجه های وحشتناک در زندان سپاه کردستان به او دست میدهد.پیش از این بهاره هدایت، فعال دانشجویی با این زندانی هم سلول بوده و اکنون لیلا توسلی، دختر مهندس توسلی با او هم سلول است.
چند آزادی
شهاب الدین طباطبایی، عضو جبهه مشارکت و رئیس ستاد 88 روز چهارشنبه با قرار وثیقه 500 میلیون تومانی به مرخصی آمد. مرخصی این فعال سیاسی، 5 روزه است. همزمان خسرو قشقاوی، امید مهرگان و جواد عسکریان و یک عضو خانواده دارالشفایی آزاد شدند. مسعود آقایی نیز جزو آزاد شدگان است.
خسرو قشقاوی، عضو نهضت آزادی ایران است که 27 دی ماه بازداشت شده بود؛ با آزادی او با قرار وثیقه، اکنون 12 عضو دیگر این تشکل سیاسی در زندان به سر می برند.
امید مهرگان نیز، روزنامه نگار، نویسنده و مترجم است که 15 بهمن بازداشت شده بود. او نیز با قرار وثیقه آزاد شده است.
صفورا تفنگچی ها، مادر خانواده دارالشفایی است که آزاد شده است. چند روز پیش دو نفر دیگر از اعضای این خانواده آزاد شده بودند. با این حال هنوز ۴ نفر دیگر از خانواده دارالشفایی در زندان هستند.
جواد عسکریان، از نزدیکان مهدی کروبی هم که در روز ۲۱ بهمن بازداشت شده بود، روز جمعه آزاد شد.
مسعود آقایی نیز با قرار وثیقه 500 میلیون تومانی آزاد شده است.
همزمان خبرنگار “روز” به نقل از نزدیکان سلمان سیما گزارش داده است که حکم آزادی او صادر شده اما به دلیل وضعیت وخیم او که به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است از آزادی او ممانعت به عمل می آورند. براساس این گزارش لب سلمان سیما بر اثر ضرب و شتم شکافته و بخیه خورده است و گفته اند تا زمانی که آثار ظاهری ضرب و شتم از بین نرود او را آزاد نخواهند کرد.
آخرین وضعیت روزنامه نگاران زندانی
همزمان از سوی دادستان تهران براز ندامت و توبه از عملکرد و مواضع گذشته، به عنوان شرط اصلی جهت تسریع در رسیدگی به پرونده مطبوعاتی های زندانی ذکر شده است.
جعفری دولت آبادی، روز چهارشنبه در دیداری با خانواده عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار زندانی گفته است که این روزنامه نگار هنوز “متنبه” نشده! و برای همین بازجویی ها و رسیدگی به پرونده اش طول می کشد.
هواداری از نهضت آزادی ایران، ارتباط با شیرین عبادی و کانون مدافعان حقوق بشر از جمله اتهامات رضا تاجیک است.
تغییر سلول عیسی سحرخیز به بهانه برقراری ارتباط از سوی این روزنامه نگار با زندانیان سلول های دیگر در حالی طی روزهای گذشته صورت گرفته است که این روزنامه نگار سرشناس را پیش از این تحت عنوان تنبیه، ساعت ها در سرمای نیمه شب و بدون کفش و جوراب در حیاط زندان اوین نگهداشته بودند.
از سوی دیگر ژیلا بنی یعقوب، از زندانی بودن همسرش در سلولی 35 متری خبر داده است. سلولی که بهمن احمدی امویی به همراه 40 زندانی دیگر در آن به سر می برند. ژیلا بنی یعقوب در وبلاگ شخصی اش نوشته است: “وضع آنقدر بحرانی شده است که می گوید خوش به حال مسعود واحمد که به زندان رجایی شهر منتقل شده اند.لااقل می توانند پای شان را دراز کنند”!
خانم بنی یعقوب به نقل از همسرش نوشته است: “می گوید که همه روزمان در صف می گذرد:صف دستشویی، صف حمام، صف تلفن، صف خرید”.
او ابراز امیدواری کرده است که با آزادی تعدادی از زندانی ها لااقل فضای نفس کشیدن برای بقیه زندانی ها در زندان بوجود بیاید.
خانواده بدر السادات مفیدی نیز از وضعیت نامناسب این روزنامه نگار دربند خبر داده اند. دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران بعد از عاشورا به همراه همسرش، مسعود آقایی در منزل شان دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند.
به گزارش کانون زنان ایرانی، این روزنامه نگار هم اکنون در بند متادون زندان اوین نگهداری می شود. بندی که به گفته خانواده او از شرایط نامناسب بهداشتی و رفاهی برخوردار است.
خانواده این روزنامه نگار می گویند : این بند از حداقل امکانات بهداشتی و رفاهی محروم است و همچنین داروهای این روزنامه نگار که مبتلا به بیماری خونی است به او داده نشده است.
خانواده این روزنامه نگار به شدت نگران وضعیت جسمی او هستند و از مسوولان زندان تقاضا دارند که داروهای او را در اختیارش قرار دهند.همچنین آنها تقاضای آزادی هر چه زودتر مفیدی را دارند.
از وحید پوراستاد، اکبر منتجبی، نوشین جعفری و سایر روزنامه نگارانی که در آستانه 22 بهمن بازداشت شده اند نیز هیچ خبری در دست نیست و خانواده های آنها همچنان از نوع اتهام یا اتهامات انتسابی به فرزندانشان و وضعیت جسمی و روحی آنها بی خبرند؛ مسعود باستانی و احمد زیدآبادی نیز در حالی در زندان رجایی شهر به سر می برند که تاکنون هیچ مرجع قضایی در خصوص علت انتقال این دو روزنامه نگار به این زندان، پاسخی نداده است.
در عین حال محمود علیزاده طباطبایی، وکیل تعدادی از زندانیان سیاسی و مطبوعاتی که روز گذشته با مهسا امرآبادی به بازپرسی دادگاه انقلاب مراجعه کرده بود درباره آخرین وضعیت پرونده این روزنامه نگار به خبرگزاری فارس گفته است که دادیار اظهار نظر برخی اتهامات از جمله اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری را از پرونده موکلم کسر کرد اما پرونده موکلم به اتهام اخلال در نظم عمومی و توهین به رئیس جمهور هنوز مفتوح است البته هنوز کیفرخواست وی صادر نشده است.
آخرین وضعیت برادر و خواهرزاده زهرا رهنورد
علیزاده طباطبایی همچنین درخصوص پرونده صالح نقرهکار، خواهر زاده زهرا رهنورد نیزگفت: بنده از وی وکالت دارم اما هرچه در این مدت برای ثبت اعلام وکالت تلاش کردم متاسفانه موفق به این کار نشدم چون درخصوص دستگیر شدگان حوادث روزعاشورا به بعد، ۵ شعبه بازپرسی در اوین مستقر شده است بدون آنکه اعلام وکالت را بپذیرند که این کار غیرقانونی است و ما طی نامهای به دادستان تهران نسبت به این امر اعتراض کردهایم اما رسیدگی نمیشود و درنتیجه امکان ثبت اعلام وکالت و یا پیگیری پرونده این افراد نیست.
وی به عنوان وکیل مدافع شاپور کاظمی، درخصوص آخرین وضعیت موکلش عنوان کرد: پرونده این موکلم پس از صدور رای در دادگاه بدوی به شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر رفته و هنوز حکم آن صادر نشده است.
صدور احکام سنگین، قطع حقوق و محرومیت از تدریس
حمزه کرمی، مدیر سایت خبری جمهوریت به ۱۶ سال حبس و پرداخت ۶ میلیارد تومان جزای نقدی محکوم شده است. به گفته شاهدان هنگام ابلاغ این حکم به کرمی وی تعادل خود را از دست داده و حالش بسیار بد شده است. حمزه کرمی از کسانی است که در دادگاه اعتراف گیری حاضر و علیه خود و خانواده هاشمی رفسنجانی اعتراف کرد.
همزمان با اعلام این حکم، وکیل مدافع جهانبخش خانجانی از ارایه درخواست تجدیدنظرخواهی نسبت به حکم صادره از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب خبر داد و گفت: اوایل هفته آینده برای ثبت درخواست تجدیدنظر به مرجع قضایی مراجعه میکنیم.
سید محمود علیزاده طباطبایی در گفتوگو با ایسنا همچنین افزود: بر اساس حکم صادره از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، جهانبخش خانجانی در مورد اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس تعزیری و در مورد اتهام اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است که در مهلت قانونی نسبت به حکم دادگاه بدوی اعتراض و درخواست تجدیدنظر خواهی را اوایل هفته آینده به دادگاه ارایه خواهیم کرد.
وی که وکالت سعید لیلاز را نیز بر عهده دارد، با اشاره به ارسال پرونده موکلش به شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر، گفت: منتظر اعلام نظر دادگاه تجدیدنظر هستیم.
علیزاده طباطبایی همچنین اعلام کرد که با اعتراض به رای صادره برای شاپور کاظمی، پرونده وی به شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر ارسال شده است.
همزمان وب سایت ندای سبز آزادی گزارش داد که در ترم تحصیلی پیش رو عبدالله رمضانزاده از تدریس در دانشگاه تهران محروم شده و هیچ واحد درسی برای تدریس به او ارائه نشده است؛ همچنین گفته می شود حقوق دانشگاهی محسن میردامادی نیز قطع شده است.
گفتنی است محسن میردامادی و عبدالله رضانزاده هر دو عضو هیات علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران هستند.
از سوی دیگر بر اساس گزارش ها، دادگاه داوود سلیمانی روز دوشنبه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی برگزار خواهد شد. به گزارش وبلاگ حامیان این استاد دانشگاه تهران، دکتر داوود سلیمانی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت به اتهام “تشویش اذهان عمومی ازطریق نشر اکاذیب” و “اقدام علیه امنیت ملی” از ۲۶ خرداد ماه بازداشت شده و تاکنون در زندان اوین بوده است.
محمدجواد مظفر در سلول انفرادی و ممنوع الملاقات
محمدجواد مظفر، عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از حقوق زندانیان در سلول انفرادی به سر میبرد و کسی حق ملاقات با او را ندارد.
همسر این فعال مدنی به پارلماننیوز گفته است: در آخرین تماس تلفنی آقای مظفر با بنده در روز سهشنبه ۲۷ بهمن ماه، ایشان به من امیدواری دادند که وضعیتشان تا یکی دو روز آینده روشن میشود.
اما هنوز وضعیت محمدجواد مظفر روشن نیست و خانواده او در نگرانی به سر میبرند.
همسر مظفر شرایط جسمی و روحی همسرش را بسیار نامساعد توصیف کرده و گفته: قول دادن برای روشن شدن تکلیف او و سپس عمل نکردن به وعدهها، ابزاری است برای فشار بیشتر به او.
ماموران در اوایل دیماه ۸۸ به محل کار و خانه محمدجواد مظفر رفتند و پس از بازرسی آن، او را بازداشت کردند.
مظفر تا امروز ـ اول اسفند ـ ۵۴ روز است که در انفرادی به سر میبرد و ماموران زندان اوین روز پنجشنبه به همسرش گفتهاند ملاقات با او ممنوع است.
مظفر همچنین از بیماری آرتوروز گردن رنج میبرد و مشکل تنفسی دارد.
نگرانی از وضعیت اصغر خندان
وکیل اصغر خندان، از فعالین ستاد میرحسین موسوی، ضمن اعلام بیخبری از وضعیت موکل خود که در بند است، گفت: حکم موکل بنده از سوی شعبه 26 صادر شده است که منتظر ابلاغ حکم هستیم.
میرزا زاده، وکیل خندان اظهار داشت: از دادستانی تهران خواسته ایم تا وضعیت موکل اینجانب را بررسی کند، اما هنوز نتیجه اعلام نشده و ما بشدت نگران وضعیت وی هستیم
استمداد خانواده دکتر ملکی
خانواده دکتر محمد ملکی از تمامی انسانهای آزادیخواه، فعالان و نهادهای حقوق بشر در سراسر جهان جهت نجات جان دکتر محمد ملکی تقاضای استمداد کردند.
خانواده این زندانی سیاسی با انتشار نامه ای اعلام کردند:
همزمان با آغاز هفتمین ماه اسارت دکتر محمد ملکی، وضعیت جسمی ایشان در زندان بسیار وخیم گزارش میشود. طبق اخبار زیادی که از زندانیان آزاد شده میرسد، علیرغم روحیه بالا، ایشان در زندان بدون کمک دیگران قادر به راه رفتن نیستند. همچنین در روزهای گذشته در تماس از زندان با خانواده، تقاضای داروهای جدید شده که امروز داروی مربوط به شیمی درمانی سرطان پروستات و داروهای دیگر به زندان تحویل داده شد. مساله دیگری که بر نگرانی خانواده افزوده و بسیار مشکوک است، جابجایی چند باره ایشان در زندان طی هفته های اخیر است. در این مدت هر بار که نزدیک به زمان ملاقات میشود، به خانواده اطلاع میدهند که زمان ملاقات تغییر یافته است. امروز حدود بیست روز است که ملاقاتهای هفتگی دکتر ملکی به بهانه های مختلف به تعویق می افتد که نشان میدهد مسئولان زندان نگران مشاهده خانواده از وضعیت سلامتی او هستند. در این میان هیچ یک از مسئولان حاکمیت پاسخگو نیستند و ظاهرا مقامات جمهوری اسلامی اینبارقصد جان دکتر ملکی را کرده اند. مشخص نیست که بدستور کدام مقام جمهوری اسلامی، اصرار بر نگهداری ایشان در زندان وجود دارد که حتی حاضر به بستری نمودن تحت الحفظ وی جهت درمان هم نیستند. خانواده دکتر ملکی با اعلام اینکه تزریق داروی شیمی درمانی سرطان پروستات نیاز به شرایط بسیار آرام و استراحت مطلق دارد، نگرانی عمیق خود را از پیامدهای اجبار به تزریق این داروها در زندان ابراز میکند. ما از همه انسانهای آزادیخواه، فعالان و نهادهای حقوق بشر در سراسر جهان استمداد طلبیده و خواهان اقدام فوری و جمعی آنها جهت نجات جان دکتر محمد ملکی هستیم.
تداوم بازداشت ها
بازداشتها در نجف آباد ادامه دارد و ماموران اطلاعاتی با هجوم شبانه به خانه های فعالان سیاسی و انقلابی آنان را تهدید می کنند.
بر اساس گزارش وب سایت نوروز، هنوز دهها نفر از مردمی که برای شرکت در مراسم سوگواری و چهلم آیت الله منتظری بازداشت شده بودند، در حبس بسر می برند و ماموران امنیتی رفتاری غیرانسانی با آنها داشته اند.
گفته می شود جوانان دستگیرشده بشدت مورد ضرب و شتم قرارگرفته اند.
چندی پیش، هفت مامور امنیتی شبانه به خانه طاهری، یکی از فعالان شهر هجوم بردند و قصد بازداشت فرزند خانواده را داشتند. مادر وی مانع از حضور آنها شده و می گوید که من در خانه تنها هستم. ولی ماموران بی توجه به گفته های وی وارد خانه شده و ساعتها به بازرسی و تفتیش منزل می پردازند.
همزمان گزارش ها از بازداشت مرتضی گلی زاده، از فعالان سیاسی اصلاح طلب اراک در روزهای اخیر و انتقال او به مکان نامعلومی حکایت دارد.
علی حسن شمایلی، یکی از فعالان ستاد میرحسین موسوی در کرمانشاه نیز بازداشت شده است.
به گزارش وبلاگ “تا آزادی زندانیان سبز”، علی حسن در شهر سنقر کرمانشاه بازداشت شده است.ماموران امنیتی سپس به همراه وی به منزلش مراجعه و به تفتیش و ضبط وسایل شخصی او اقدام کردند.شمایلی که از اعضای ستاد موسوی در شهر سنقر بوده است، پس از گذراندن یک هفته حبس در زندان کرمانشاه، 27 بهمنماه به زندان سنقر (چرمسازی) منتقل شده است.
نزدیکان وی پس از ملاقات با این فعال سیاسی در 28 بهمنماه مطلع شدند که او در سلول انفرادی نگهداری میشود و بازداشت وی در رابطه با فعالیتهای انتخاباتی او بوده است.
احضار روزنامه نگار شیرازی
محمدرضا نسب عبداللهی، روزنامه نگاری که خبر کشف چهار صندوق رای شمارش نشده در انتخابات ریاست جمهوری در کتابخانه نیمه ساخت در شیراز را داده بود به شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی و جزایی این شهر احضار شد.در احضاریهای که برای این روزنامه نگار فرستاده شده، از او خواسته اند تا ساعت ۱۰ صبح نوزدهم اسفند ۱۳۸۸ در دادگاه حاضر شود.
معاون دادستان شیراز با صدور کیفرخواست علیه نسب عبداللهی، او را به دلیل انتشار خبر کشف چهار صندوق رای در وبلاگ شخصی اش به “نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی” متهم کرده است.
در همین حال معاون دادستان شیراز در کیفرخواست دیگری، این روزنامهنگار را به علت مصاحبه با تلویزیون های BBC و VOA در هنگام ناآرامی های پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به “فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی و به نفع گروه های مخالف نظام” متهم کرده است.این کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی شیراز ارسال شده است.
معاون دادستان شیراز در کیفرخواست هایی که علیه محمدرضا نسب عبداللهی صادر کرده، با استناد به ماده های ۵۰۰ و ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی، خواستار تعیین مجازات برای این خبرنگار شده است.
بازداشت شدگان 22 بهمن در اهواز و مشهد، بلاتکلیف
در پی راهپیمایی جمعی از مردم سبز در شهرهای اهواز و مشهد در روز ۲۲ بهمن، تعداد زیادی از آنها بازداشت شدند.
به گزارش ندای سبز آزادی، در اهواز بیش از 50 نفر و در مشهد بیش از 100 نفر از مردم سبز دستگیر شدند.
هم اکنون با گذشت بیش از یک هفته از بازداشت های گسترده ۲۲ بهمن در اهواز و مشهد، اکثر بازداشت شدگان همچنان در وضعیت بلاتکلیف و در بازداشتگاه های معلوم و نامعلوم زندانی هستند.
بنا به این گزارش برخورد نیروهای امنیتی و انتظامی هنگام بازداشت مردم معترض اهواز به شدت شدید و وحشیانه بوده است، به طوری که خانواده اکثر بازداشت شدگان ۲۲ بهمن در اهواز نگران سلامتی فرزندانشان هستند.
گفتنی است در روزهای گذشته تعدادی از این بازداشت شدگان آزاد شده اند، اما هنوز اکثر آنها در بازداشتگاه های اطلاعات و نیروی انتظامی اهواز به سر می برند.
همچنین، دست کم ۳۰ نفر از بازداشت شدگان روز ۲۲ بهمن مشهد همچنان در بازداشتگاه های کوی پلیس و اطلاعات این شهر زندانی هستند.
سوالات کمپین استقلال کانون وکلا
کمپین استقلال کانون وکلا باانتشار بیانیه ای در اعتراض به بازداشت و بازجویی های مکرر از وکلای دادگستری با اعلام بی خبری از وضعیت وکلای بازداشت شده اعلام کرد: صرف نظر از اینکه اتهام این همکاران و علت بازداشت شان چیست، مااعضای کمپین استقلال کانون وکلای دادگستری اعتراض خود را به اقدامات غیرقانونی صورت گرفته در روند دستگیری و نگهداری آنان از آغاز تا به امروز اعلام داشته و از دستگاه قضا که می بایست حافظ اجرای قانون وحقوق ملت باشد عمل به قانون را مصرانه خواستاریم.
در این بیانیه با بیان اینکه شاید برخی از مسوولان امر از این اقدامات غیرقانونی بی اطلاعند از آنها پرسیده شده است که آیا مقررات مواد ۱۱۲ الی ۱۱۸ و ماده ۱۲۴ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امورکیفری در خصوص احضار و یا جلب برخی از همکاران ـ که حسب اطلاع، شبانه در منزل مسکونی خود بازداشت شده اند- رعایت شده است؟!
در ادامه این بیانیه سوال شده است که آیا برای تفتیش منازل و یا محل کار همکاران دستگیرشده، مقررات ماده ۲۴ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری در خصوص لزوم صدور دستورویژه مقامات قضایی برای بازرسی منازل و اماکن مراعات شده است.
کمپین استقلال وکلا همچنین پرسیده اند: آیا پس از بازداشت همکاران، مقررات اصل ۳۲ قانون اساسی و ماده ۱۲۹ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امورکیفری از لحاظ تفهیم اتهام و دلایل آن ظرف ۲۴ ساعت رعایت شده است؟! و آیا مقررات مندرج در قانون احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب ۱۵/۲/۱۳۸۳ به ویژه بند ۳ آن در خصوص حق دسترسی به وکیل مستقل در مرحله تحقیقات در رابطه با همکاران دستگیر شده اعمال شده است؟
نامه دختر نوری زاد به پدرش
دختر محمد نوری زاد، کارگردان و نویسنده ای که از ۲۹ آذر به اتهام توهین به مسئولین بازداشت شد در آخرین نوشته وبلاگ خود نامه ای به پدرش نوشته است.
این دلنوشته که به مناسبت گذشتن دو ماه از بازداشت محمدنوری زاد نگاشته شده، به شرح زیر است:
قصه، قصه ی کودک دو ماهه ای است که قدر چندسالگی اش داناست؛ که قدر تک تک دقایقِ این دوماهگی، درد کشید و رشد کرد و پخته شد. قصه ی روزهای پر از درس و نکته و تلقین و تکرار. قصه ی آزمونی که شد محکِ صبر و توکل و ایمانمان، شد ایستگاهی برای توقف و بازنگریِ هرآنچه تابه حال داشتیم و قدرش را ندانستیم، هر خطایی که کردیم و آگاه نشدیم و همه ی فرصتی که ولو بی خواست و اراده، از دست دادیم.
قصه، قصه ی نبودن تو نیست. که هستی. مثل تمام سال هایی که دور از ما و منیت، دور از تصور خیلِ صاحب منصبان امروزی، محروم ترین مناطقِ این مرز و بوم را به جای همه ی آن پُست های دست یافتنیِ آن روزها، سخت منتظر و محتاج یافتی برای خدمت. برای زحمت. برای نثارِ بی منتِ خلوصی که بعد از گذشت بیست و چندسال، هنوز از یاد مردمانِ مظلومِ میناب و بشاگرد و زابل نرفته است.
قصه، قصه ی نبودن تو نیست. که هستی. مثل تمام روزهایی که سزاوارترین صحنه را برای جهاد، شهرها و روستاهای جنوبیِ کشور دانستی. و مردمانِ بی پناه و محرومی که تا آن روز، مدرسه نداشتند. بیمارستان نداشتند. سدّ و پل و جاده نداشتند. و تا آن روز، هنوز، دست های خالص و بی ریای مردی را ندیده بودند که بی مزد و چشم داشت در خاک غلتیده باشد…
قصه، قصه ی بودن توست. در روایت فتحی که بر زبانِ تو رفت. در صدای محزون و ماندگاری که از پشت خاکریزها، از دلیرمردانِ تکرارنشدنیِ آن روزگار می گفت. از امام و انقلاب و جنگ می گفت و از هرآنچه که امروز اگر مقلوب نشده باشد، از یادها رفته است.
قصه، قصه ی بودن توست، پررنگ؛ مثل ردّپای قلمِ آزاده ات که هیچ گاه رنگ نباخت. مثل سلاست و صراحت و بی باکیِ اندیشه ای که جز از سر دلسوزی، بر قامتِ کلمات جاری نشد. مثل هوشیاری و ذکاوتِ امروز تو، که درست مانند آن سالها، ارجح ترین صحنه را برای جهاد، محروم ترینِ آنها دانست؛ چه، امروز، بشاگرد محروم ترین نیست. زابل محروم ترین نیست. میناب و خاش و هرمز محروم ترین نیستند؛ که محروم ترین نقاطِ امروز، ذهن های منجمد و افکار بسته ایست که از هرچه بالندگی و رشد و پویایی است، خالی مانده. محروم ترین نقاط امروز، بستری است که به جهل و تزویر و ظلم، آلوده شده و از تحملِ کوچکترین نقد و واکاویِ خیرخواهانه، بی بهره است. و چه تلخ و تاسف بار، که فهم و وسعت نظر و دلسوزیِ تو را این چنین پاسخ گفتند…
قصه، قصه ی توست در این دوماهی که گذشت. در انتظار و صبر و دعای ما؛ برای آزادی ات. برای ایستادگی ات. و برای هرچه مستحکم تر شدنِ پایه های ایمان و صبر و توکلت.
این قصه، قصه ی توست باباجان. از نو بخوان.