شاعر ملی کیست؟
مجید ضرغامی
تعریف ما از ملی بودن و ملیّت چیست؟ آیا محمد حسین شهریار غزل سرا بواقع می تواند شاعر ملی ایران زمین باشد!؟ اکنون که چند سالی است ۲۷ شهریور روز تولد استاد شهریار به عنوان روز ملی شعر اعلام شده است، این سئوال برای دوست داران شعر پارسی بوجود آمده است که آیا شاعر مناسبتری برای این انتخاب در ادبیات کهن و قدمائی و چه در شعر معاصر نداشته ایم!؟ آیا فردوسی بزرگ با آن همه وطن سرائی و ملی گوئی و زبان حماسی… با آن تصویر سازیهای اساطیری از نبرد و کارزارهای ایرانیان و به تصویر کشیدن منش پهلوانی ایرانی از میان افسانه و واقعیت و عینیت بخشیدن به افسانههای پارسی که سالیان سال سینه به سینه و نسل اندر نسل ورد زبان ایرانیان بوده است و چه و چهها از نظر جایگاه شعری و شعر ملی جایگاهی فروتر از محمد حسین شهریار دارد؟
خواجه حافظ شیرین سخن، استاد عشق و تغزل با آن زبان ماوراء زمینی که بی شک پر خواننده ترین شاعر ایرانی است و دیوانش به گواه آمار پر نیراژ ترین کتاب شعر پارسی است و اشعار حکم آسمانی برای نسل اندر نسل ایرنیان در طول تاریخ پس از خود داشته چطور؟ از نظر جایگاه شعری انتخاب مناسبی برای شاعر ملی شدن نیست؟
مولانا و سعدی چطور؟ اشعار عرفانی مذهبی آنها به پای شهریار نمی رسد؟ از حکیم فردوسی طوسی که به نظر بهترین گزینه برای دریافنت نشان رسمی شاعر ملی ایرانیان است ( در دل مردم تنها گزینه است ) بگذریم تاریخ ادبیات کهن ایران فراوان است از نام شاعران بزرگی مانند مولانا؛ حافظ، سعدی، خیام، نظامی، عطار و…..
شاید بگوئید ملاک انتخاب معاصر بودن ایشان است - بسیار خوب! از غول ادبیات امروز احمدشاملو در می گذریم چون نگفته پیدا است که جای تقدیر از بامداد در بُرد و اعداد تقویم رسمی ایران نیست! قید حماسه سرای بزرگ معاصر اخوان ثالث و بانوی شعر معاصر فروغ فرخزاد را نیز پیشاپیش زدیم چون نگفته می دانیم سطح توقعاتمان بالا است! اما نیمای بزرگ چطور!؟ خدمت نیما به شعر پارسی را پس کِی باید قدر دان شویم؟ چطور می شود از ادبیات و شعر امروز ایران نام برد و جایگاه ویژه ی نیما را به روی خود نیاورد؟ نیمای نام آوری که در زمان حیات بنا به نوشته های روزانه ی مکتوبش در وضعیت بسیار بد و فقر مالی به سر برد. نیمای نام آوری که در نوشته هایش می گوید من به اندازه ی یک رفتگر شهرداری هم در آمد ندارم و یا اینکه: اگر دولت از من حمایت می کرد من به اندازه چند نسل برای ادبیات و شعر این مملکت کار می کردم ( نقل از مضمون ). حالا بعد از گذشت حدود 45 سال از درگذشت نیما ما برای او که ادبیات را به دروازه های تازه و نوتری رسانید. ادیبات را از آن بن بست منهدم کننده یکه و تنها رهانید و تمام عمرش را صرف این تغییر سترگ کرد چه کرده ایم؟
این همه بزرگ و کوچک که هر روزه سر از گوشه و کنار شعر فارسی در می آورند، اگر نیما آن دیوار هزار ساله و بیشتر را نمی شکست معلوم نبود امروز چه می کردند!؟ شاید آنها نیز در و صف زلف یار و غبغب سیب و طره گیسو گرفتار بودند….
اگر ملاک وطن گویی معاصرین است انتخاب بزرگان دوران مشروطه مانند بهار، عشقی یا عارف که عمری از بی عدالتی این کشور نالیدند و یا فرخی یزدی که زیر شکنجه ی سلطنتی جان داد وطن وطن خواندو لبهایش دوخته شد- نمی توانست انتخاب بهتری باشد؟
شاید این از بی زبانی و از هم دور بودن شاعران معاصر باشد…شاید اشتباه شاعران معاصر در عدم گرد هم آیی و هم زبانی و ایجاد تشکل همه گیر و رسمی به دور از دعوا و هیاهوی بی جهت کمتر از انتخاب کنندگان روز ملی شعر در تاریخ تولد شهریار تبریزی نباشد. تا زمانی که شاعران و دست اندرکاران شعر معاصر در گیر یار کشی و حمایت از اعضای خودی و دهن کجی کردن به بنگاه ادبی رقیب هستند باید انتظار این چنین بر خورد های غیر اصولی را داشته باشیم.
کسی که اندکی آشنایی با شعر معاصر و امروز باشد نمی تواند منکر توانائیهای استاد شهریار شود. اما سئوال این جاست که آیا این انتخاب جایگاه ویژهای برای شهریار بوجود آورد و به مقام ادبی وی افزود یا تا زمانی که این تاریخ در تقویم رسمی ایرانیان تکرار میشود مخاطب آشنا با شعر و تاریخ ادبیات ایران با دلخوری به این روز و نام شهریار نگاه میکند. آیا برای انتخاب این روز نظر صاحب نظران واقعی را جویا شدهاند؟
این که شهریار، در زمینه ی شعر قدمائی، غزل، اشعار نغز مذهبی و بعضی قطعات در شعرمعاصر شاعر قابل و توانائی بود غیر قابل انکار است.
دوستی شهریار با نیما و تاثیر پذیری از نیما به او جرات داد تا کلمات امروز و مردمی تری در غزل هایش بکار برد. او به تاثیر از نیما ای وای مادرم و پیامی به انشتین یا دو مرغ بهشتی را سرود. خود نیما در خاطراتش بارها از تاثیر فلان شعرش در غزل شهریار گفته است.
درست است که اکنون مدت زمانی از انتخاب این روز به نام استاد شهریار گذشته است اما شاید اگر حکمتی در کار افتد و خردجمعی دوستانی به آن حکمت کمک کند هنوز هم انتخاب کنندگان بتوانند به یک جایگزینی یک روز از سال را به صورت رسمی به عنوان روز ملی شعر به نام شاعر بزرگ ملیسرای و ملیگوی ایران زمین حکیم ابوالقاسم فردوسی که حتی در دیگر کشورها و بعضی از شعر دوستان شناختی از او دارند نام نهند، روزی که برایش برنامههای خاص در کشورهای پارسی زبان داشته باشند و از این گنجینهی گرانبها و آن روز خاص استفادهای فراتر از نام یک شاعر در روز تولد داشته باشند.