میرحسین موسوی و مهدی کروبی با انتشار پیام مشترکی در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، نسبت به بازتولید مناسبات استبدادی و شاهنشاهی در ایران هشدار دادند.
رهبران مخالفان دولت جمهوری اسلامی در این پیام از گفتمان نوینی سخن به میان آورده اند که به گفته آنها از فردای کودتای 28 مرداد متولد شد و بارزترین ویژگی آن، جهت گیری در مقابل بازتولید مناسبات استبدادی و شاهنشاهی بود.
مناسباتی که به گفته میرحسین موسوی و مهدی کروبی، اکنون دوباره بازتولید شده اما این بار به نام دین رنگ قدسی و آسمانی به خود گرفته است، تآ انجا که امروز شرایط سیاسی کشور ازخطر بازتولید مناسبات شاهنشاهی، جز موروثی بودن حکومت چیزی کم ندارد.
پیام مشترک میرحسین موسوی و مهدی کروبی روز گذشته در سایت های کلمه و سحام نیوز منتشر شد.
این دومین پیام مشترک موسوی و کروبی طی روزهای اخیر است. آنها هفته پیش در نامه ای مشترک به وزارت کشور جمهوری اسلامی، خواستار صدور مجوز راهپیمایی در روز 25 بهمن برای حمایت از مبارزات مردم مصر و تونس شدند.
پیام مشترک میرحسین موسوی و مهدی کروبی در شرایطی منتشر شده است که نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی در تدارک برگزاری راهپیمایی روز 22 بهمن هستند.
رسانه های حکومتی از جمله خبرگزاری فارس طی روزهای گذشته بدون اشاره به بازداشت ها، سرکوب ها و کشتار معترضان به انتخابات مخدوش 22 خرداد سال گذشته، به انتشار خاطرات و مصاحبه هایی از شخصیت های محافظه کار اقدام کرده اند که بازگو کننده شکنجه ها و برخوردها و سرکوب های صورت گرفته در رژیم پهلوی است.
شاید از این رو باشد که میرحسین موسوی و مهدی کروبی از گفتمان جدیدی سخن گفته و پرسیده اند که : آیا دردناک نیست که بعد از گذشت بیش از سی سال از انقلاب، دوباره دغدغه مردم مواجهه با باز تولید همان مناسبات پادشاهی و این بار به نام دین باشد؟
تحریف تاریخ
میرحسین موسوی و مهدی کروبی در بیانیه خود که به مناسبت سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شده اعلام کرده اند که این روزها بیش از هر زمان دیگری شاهد تحریف تاریخ هستیم.
آنها نوشته اند: آنچه که آن روزها شاهد بودیم، نه یک جابجایی قدرت سیاسی صرف، که ورود یک گفتمان نو و خروج یک گفتمان کهنه بود: گفتمان کهنه ای که می انگاشت که با بستن همه راه ها به روی اصلاح تدریجی حکومت و جامعه، با کودتایی متکی بر بیگانگان سلطه جو و غفلت دلسوختگان این مرز و بوم، با در بند کردن فوج فوج آزادیخوهان، با اعمال سانسور بر مطبوعات، با سرازیر کردن درآمد نفتی سرشار به جیب منفعت جویان شریک در قدرت، با تا دندان مسلح شدن به سلاح های ریز و درشت، با به کارگیری ماشین تبلیغاتی پر سر و صدا، با توهم ایفای نقشی بزرگ در تحولات منطقه وجهان، با هیچ خواندن مخالفان و منتقدان و همه خواندن خود و هم سفرگان، با نماد فره ایزدی انگاشتن قدرت فاقد اقتدار ناشی از رضایت مردم، ماندنی است.
به گفته آقای موسوی و آقای کروبی، مهمترین دغدغه مردم در سال های اول پس از انقلاب، جهتگیری در مقابل بازتولید مناسبات استبدادی و شاهنشاهی بود تا مبادا کودتایی دیگر، تجاوز نظامی و مهمتر از همه، انحراف از آرمان های انقلاب اسلامی، این نهال تازه رسته را در هم شکند و نویسندگان قانون اساسی هم می کوشیدند به هر طریق، از ظهور استبداد و خودرایی و دیکتاتوری جلوگیری کنند.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی سپس پرسیده اند: آیا دردناک نیست که بعد از گذشت بیش از سی سال از انقلاب، دوباره دغدغه مردم مواجهه با باز تولید همان مناسبات پادشاهی و این بار به نام دین باشد؟
آنها توضیح داده اند: در شرایطی هستیم که هر چیزی از حقوق مردم در قانون اساسی و آرمانهای انقلاب بود زیرپا گذاشته شده، فصل سوم قانون اساسی، یعنی حقوق ملت، در پرانتز قرار گرفته و آنچه به نفع حاکمان بوده است به صورت اغراقآمیز و چند برابر به اجرا درآمده و تبعیت بی چون و چرا از قدرت، رنگ قدسی و آسمانی به خود گرفته و عدم سوال از قدرت فضیلت شده وهر صدای منتقد و متعارض با شبیه سازی های مضحک، به خارجی بودن و همدستی با بیگانه و صهیونیسم و نفاق متهم گردیده است، تآ انجا که امروز شرایط سیاسی کشور ازخطر بازتولید مناسبات شاهنشاهی، جز موروثی بودن حکومت چیزی کم ندارد.
در این پیام ”انتخابات سال 88 جلوه ای از احساس مسئولیت همگانی در مقابل خطرات” عنوان شده و همچنین اینکه: “مردمی که احساس خطر می کردند، مردمی که از مدیریت ناتوان دستگاه اداره کشور ناامید شده بودند، مردمی که از دروغ به تنگ آمده بودند، مردمی که احساس می کردند برای پیشرفت کشور به دگرگونی های فراگیرتر و بنیادی تر نیازمندند، به میدان آمدند و چه بسیار کسانی که سال ها بود در انتخابات شرکت نمی کردند و این بار قفل سکوت خود را شکستند و چه بسیار کسانی که پا را از رقابت های سیاسی رایج فراتر نهادند و برای ایجاد تحولی بزرگ همنوا گشتند”.
هشدار میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حالی مطرح شده که سید علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی همزمان در جمع فرماندهان و کارکنان ارتش مدعی شد: جمهوری اسلامی ایران اکنون الگوی ملت ها شده است.
سید علی خامنه ای افزوده است: رسیدن به جمهوری اسلامی و نظام اسلامی واقعی و مطلوب، نیازمند همت مضاعف و کار مضاعف است و با توجه به نامگذاری امسال، تأثیر همت مضاعف در کارها و اقدامات مسئولان مشهود است.
سوابق جبهه و سرکوب مردم
این در حالیست که به گفته آقای موسوی و آقای کروبی “آنچه بر سر نتایج انتخابات آمد و آنچه در پی شبه کودتای اقتدارگرایان رخ داد، حق اساسی تعیین سرنوشت ملت به دست خویش را خدشه دار کرد”.
آنها تصریح کرده اند: دستگیری معترضان، ضرب و شتم آنان در خیابان ها، کشته شدن عده زیادی از جوانان و زنان و مردان در خیابان ها و بازداشتگاه ها، فجایع کوی دانشگاه و کهریزک، حمله به بیوت و دفاتر مراجع تقلید، به راه انداختن تجمعات اتوبوسی و نمایشی، هجمه تبلیغاتی یک سویه مملو از دروغ و افترا، سرکوب کارگران و معلمان و جنبش زنان و دانشجویان و استادان، راه اندازی کارناوال های شرم آور و مانورهای امنیتی با هدف ایجاد رعب، تلاش مستمر برای انحراف افکار عمومی به سمت مسائل فرعی و انحرافی، برخورد غیراخلاقی با خانواده های شهدا و زندانیان، واعلام مرگ جنبش سبز در مناسبت های متوالی، هیچ یک نتوانسته است اقتدارگرایان را از چالش بزرگ حاصل از بی اعتمادی مردم به دولت نجات دهد، همچنان که نتوانسته خواسته های برحق مردم برای برخورداری از حقوق شهروندی مصرح در قانون اساسی را به دست فراموشی بسپارد.
آنها در عین حال متذکر شده اند که “بسیاری از کسانی که در ارگان های نظامی و انتظامی و امنیتی شاغل بودند نتوانستند سوابق جبهه و فداکاری هایشان برای حفظ مرزها و امنیت کشور را به سرکوب و ضرب و شتم مردم بی گناه بفروشند”.
به اعتقاد آقای موسوی و آقای کروبی “برخی از روی تقیه ویا اطلاعات ناکافی و برخی از افراد ساده که بر اثر تبلیغات دولتی گمان می کردند که معترضان، ایمان دینی شان را نشانه رفته اند به تدریج متوجه شدند که چنین نیست. بسیاری از کسانی که فکر می کردند جنبش اعتزاضی مردم از توطئه های قدرت های سلطه جوی بیگانه یا خشونت ورزانی که در بحبوحه جنگ به دامان دشمن پناه آورده و به خدمتش کمر بسته بودند سرچشمه می گیرد، فهمیدند که این ترفندی برای بدنام ساختن منتقدان و موجه ساختن اعمال غیرانسانی اقتدارگرایان بیش نیست”.
آنها سپس از این اعتقاد گفته اند که: “در نهایت، بسیج و سپاه و نیروهای نظامی، ملت خود را تنها نخواهند گذاشت”.
گفتمان جدید
آقای موسوی و آقای کروبی به گفتمانی نو اشاره کرده اند که “امروز متولد شده و هیچ چیز نمی تواند مانع آن شود: گفتمانی که فساد را تحمل نمیکند و با وعدۀ آوردن نفت بر سر سفره مردم، یکشبه قیمت نان وسوخت و برق و گاز را چند برابر نمی سازد. گفتمانی که به حفظ نیروی کار کشور ایمان دارد و منابع و تولید ملی را با تحویل بازار ملی به واردات خارجی ویران نمی سازد.گفتمانی که عزت کارگر و کار آفرین را میخواهد نه ذلت آنها را. گفتمانی که اعتیاد و دزدی و طلاق را نتیجه سی در صد بیکاری جوانان می داند و در نتیجه اجازه نمی دهد مشکل جرم و جنایت با بر پا کردن چوبه های دار و قساوتی تاریخی حل شود و به بهانه جنایت و خیانت گروهی اندک، دور جدید تواب سازی و اعتراف گیری و شکنجه در محبس ها راه بیفتد. گفتمانی که از رأی مردم نمی ترسد واز رجوع به قانون اساسی نمی هراسد. گفتمانی که نه در شعار وهیئت ماکیاولیستی بلکه در عمل بدنبال وحدت اسلامی ونزدیکی مذاهب اسلامی به یکدیگر است و میلیونها شهروند ایرانی را تحت عنوان سنی و درویش و اهل حق و نام های دیگر ازخودنمی راند.”
آنها با اشاره به برپا کردن چوبه های دار پرسیده اند: به راستی شمایانی که هر روز و ساعت سنگ اسلام و معنویت را بر سینه میزنید، چند زن را میتوانید نشان دهید که در صدر اسلام اعدام شده باشند؟!
آقای موسوی و آقای کروبی آنگاه در توصیف این گفتمان جدید توضیح داده اند: گفتمانی که خشونت را طرد و راه تغییر را از طرق مسالمت آمیز جستجو می کند. گفتمانی که پاسخ دروغ و تهمت و ناسزا را با راستی و حقیقت و ادب می دهد. گفتمانی که چشم امیدی به بازی های پنهانی قدرت های جهانی ندارد و راه حل شفاف ملی را تنها راه تحول به سوی اصلاح امور می داند. گفتمانی که خودی را ناخودی نمی کند بلکه سعی در خودی کردن ناخودی ها دارد. گفتمانی که چندصدایی را به رسمیت می شناسد و اتحاد ملی را نه در سکوت گورستانی که در تمسک به عقلانیت جمعی می جوید. گفتمانی که مردم را نسبت به آنچه در کشور می گذرد نامحرم نمی شناسد و گسترش آگاهی ها به میان همة اقشار و گوشه کنار این مرز بوم را وجه همت خویش قرار داده است. گفتمانی که با گسترش و تقویت شبکه های اجتماعی، افراد را گرد هم می آورد و فضای مدنی را توسعه می دهد. گفتمانی که سرمشق بسیاری از حرکت های آزادیخواهانة دیگر شده است. گفتمانی که خطاهای گذشته را نقد می کند اما دستاوردهای روشن آن را نفی نمی کند. گفتمانی که عدالت را نه در اقتصاد صدقه ای، بلکه در ایجاد فرصت های برابر و توانمندسازی محرومان می داند. گفتمانی که بجای انتشار کینه و انتقامجویی در میان فقیر و غنی، روستایی و شهری، اقوام، ادیان و مذاهب، به نهادینه کردن مدارا و مفاهمه و گذشت می پردازد. گفتمانی که درصدد پایان دادن به اوباش سالاری و حاکمیت نهادینه شایسته سالاری است تا در پرتو آن، شکوفایی و رشد استعدادها در میان ایرانیان، زمینه ساز ارتقای این سرزمین به جایگاهی که شایستة آن است، شود.
به گفته آنها این گفتمان بدنبال یافتن منجیان قهرمان نیست بلکه می خواهد هر ایرانی در نجات کشورش سهیم باشد: گفتمانی که به تعداد معتقدانش رهبر دارد. گفتمانی که می داند حفظ نظام یعنی حفظ ارزش هایی که نظام برای آن بوجود آمده، نه حفظ اشخاص در مناصب قدرت. گفتمانی که چرخش قدرت و پاسخگویی به مردم و برابری همه در قبال قانون را ضامن سلامت و زمینه ساز پیشرفت می شمرد. گفتمانی که اسلامیت و جمهوریت نظام و حاکمیت مردم سالاری بر همه شئونات کشور را تنها راه سعادت مردم می داند.
نخست وزیر سابق و رئیس سابق مجلس اشاره کرده اند که: “امروز حاکمیت در ورای ایجاد این نگرانی که اگر او نباشد دین از بین میرود سنگر گرفته است و مرتبا با این اعلام خطر سعی میکند اقشار مذهبی را در پشت سر خود بسیج و منسجم کند حال آن که در واقعیت، آن چیزی که بیشترین لطمه را به فضای دینی جامعه زده است رفتارهای ستمکارانه و ضددینی خود حاکمیت است”.