عباس امیرانتظام: هدف دولت موقت هم همین بود

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» پس از تحمل ۳۴ سال زندان به علت مذاکره با امریکا

گفتگوی تلفنی روسای جمهور ایران و امریکا و دیدار وزرای خارجه دو کشور، واکنش های خارجی و داخلی زیادی به دنبال داشته است. جز عده ای که هنگام بازگشت حسن روحانی از نیویورک، در فرودگاه امام به سوی او کفش پرتاب و نسبت به این تحولات اعتراض کردند مقامات جمهوری اسلامی در عرصه های مختلف از مجلس تا سایر نهادهای حکومتی از این مناسبات استقبال کرده و حتی سخن از مذاکره مستقیم میان سران دوکشور در آینده ای نزدیک گفته اند.در این میان اما عباس امیرانتظام، سخنگوی اولین دولت بعد از انقلاب اسلامی، که با اتهام جاسوسی و به دلیل مذاکره با مقامات امریکایی بیش از 28 سال از زندگی اش را در زندان سپری کرده و اکنون در خانه خود زندانی است چه نظری دارد؟ با او تماس گرفته و نظرش را درباره مناسبات و تحولات جدید میان مسئولان دو کشور و گفتگوی تلفنی روسای جمهور دو کشور پرسیده ام. آقای امیر انتظام می گوید: من امیدوارم که برای ملت ایران مفید باشد. ما هم در دولت موقت همین هدف را داشتیم و به خاطر منافع ملی کشورمان بود. هدف دیگری نبود. آن زمان بنا به شرایطی، حرف های ما طور دیگری تعبیر شد و امروز طور دیگری. در مورد علت اش  در آینده با شما و همه دنیا صحبت خواهم کرد ولی الان، چون زندانی هستم و حق صحبت ندارم، تنها میگویم خوش بین هستم و امیدوارم این حرکت که به نظرم درست می آید به نفع ملت ایران و به نفع منافع ایران باشد.

 وقتی خبر گفتگوی تلفنی آقای روحانی و آقای اوباما را شنیدید چه حسی داشتید؟ با توجه به اینکه به خاطر مذاکره با امریکا محکوم به حبس ابد شدید؟ آقای امیرانتظام می گوید: من سالها انتظار رسیدن امروز را داشتم،برای من چیز تازه ای نبود. فرق دارد، یک عده ای رفته اند دانشگاه ، درس سیاست و روابط بین الملل خوانده اند ولی من یک مهندس هستم و تشخیص سیاسی دارم. آن موقع هم تشخیص سیاسی داشتم، الان هم تشخیص سیاسی ام خیلی کامل تر شده و دنیا را ،تا اندازه ای که عقلم و شعورم و تجربیاتم اجازه میدهد،می بینم  . من مدتها بود  انتظار این کار را داشتم و از قبل هم به خیلی از دوستانم گفته بودم که این اتفاق می افتد. و الان فقط امیدوارم.

او می افزاید: میدانید که به من حکم ابد غیرقابل تغییر داده اند. من در تمام این سالها جز لبخند چیزی نزدم. همیشه هم گفته ام که دولت موقت و من جز خدمت هیچ کاری انجام ندادیم. ما هم همین کاری را که میکنند،در جهت منافع ملی ایران می کردیم.

درباره وضعیت فعلی او می پرسم: “به من اجازه داده اند در خانه باشم یعنی در خانه زندانی هستم. 28 سالی که در زندان بوده ام لطمات شدیدی به جسم و روح من تحمیل شد. من همیشه خدا را شکر کرده ام، ایستادم و همیشه لبخند داشتم ولی  بیماری ها ظاهر شده و من دائما تحت نظر چندین دکتر هستم”.

و باز:شما میگویید به دلیل مذاکره با امریکا از سوی دولت موقت حبس ابد گرفتید و 28 سال زندان بودید. حال که فضا اینقدر تغییر کرده که حتی روسای جمهور دو کشور با هم تلفنی صحبت میکنند حکم شما چه موضوعیتی دارد؟ پاسخ می دهد: فقط 28 سال نیست الان 34 سال است که من زندانی ام. 28 سال درون زندان و الان در خانه ام. حق حرف زدن هم ندارم، گفته اند حق مصاحبه ندارم. حکم ابد من هم غیر قابل تغییر است یعنی اینطور حکم را صادر کرده اند.

آیا اکنون این حکم قابل تغییر نیست؟ این مساله را پی گیری کرده اید؟ آقای امیرانتظام پاسخ می دهد: ما دهها بار تقاضا کردیم، قانون هم اجازه میدهد ولی آقایان میگویند این قانون شامل تو نمی شود.

او می افزاید: من حرف هایم را در آینده،که فضا بیشتر باز خواهد شد و آقایان تکلیف خودشان و تکلیف ملت را روشن تر خواهند کرد،خواهم زد  . اما الان فقط به شما بگویم که من هم میدانستم چنین خواهد شد و روابط دو کشور به این سمت خواهد رفت، هم به این مساله امیدوار هستم.

عباس امیرانتظام، سخنگوی دولت موقت، معاون مهدی بازرگان و سپس سفیر ایران در سوئد بود. او به گفته خودش، توسط کمال خرازی و برای مشاوره به تهران فراخوانده اما روز ۲۸ آذر ۱۳۵۸ در ساختمان وزارت امور خارجه بازداشت شد.

براساس گزارشی که “روز” پیشتر منتشر کرده بود آقای امیرانتظام ۵۵۵ روز در سلول انفرادی تحت بازجویی بود و در نهایت به اتهام توطئه برای انحلال مجلس خبرگان، مخالفت با نظام ولایت فقیه، تلاش برای ایجاد اختلاف بین فلسطینیان و لیبیایی ها با ایران، فراری دادن سران حکومت پهلوی و ارائه اطلاعات سری کشور به آمریکائی ها، در دادگاهی بدون وکیل و هیات منصفه به اعدام محکوم اما با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد.

مقامات جمهوری اسلامی و دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که سفارت آمریکا در تهران را اشغال کرده بودند و چهره های اصلی آنها در سال های بعد، به عنوان شخصیت های شاخص جناح اصلاح طلب در ایران شناخته شدند در آن هنگام اصرار داشتند که با توجه به اسناد پیدا شده در سفارت آمریکا، اتهام اصلی امیرانتظام، جاسوسی برای آمریکا و سازمان سیا است.

اما مهدی بازرگان، نخست وزیر و امیرانتظام تاکید داشتند که او تنها به عنوان مذاکره کننده رسمی منتخب دولت با آمریکایی ها و برخی دیگر از دولت ها ارتباط داشته و اسناد جاسوسی ادعایی هم مکاتبات اداری و کاری عادی بوده اند.