ایما سانچیس
آذر نفیسی، نویسنده ایرانی، در دوران شاه محمدرضا پهلوی که یک سری اصلاحات دموکراتیک را تحت عنوان “انقلاب سفید” آغاز کرده بود به دنیا آمد. ایده های غربی و مدرن که از سوی ایالات متحده مورد حمایت قرار می گرفت، با دیکتاتوری و سرکوبی که ازطرف دولت او اعمال می شد تفاوت داشت. این دوره درحقیقت یک دوره وحشت و شکنجه و درعین حال پیشرفت بود. آذر نفیسی، دختری از خانواده مرفه، با سیزده سال سن به سوئیس سفر کرد و سپس برای ادامه تحصیل به آکسفورد رفت.
آیت الله خمینی در سال ۱۹۷۹ در کشوری که روز به روز فقر در آن بیشتر می شد به قدرت رسید و یک جمهوری اسلامی که اصول خود را از آموزه های پیامبر گرفته بود تأسیس کرد. غرب زدگی که در دوران شاه آغاز شده بود، متوقف شد؛ قانون اسلامی جایگزین گردید؛ زنان مجبور به سر کردن چادر شدند و حقوق شان ازبین رفت.
آذر در اوج انقلاب به ایران بازگشت تا در دانشگاه به تدریس ادبیات انگلیسی بپردازد. مبارزه علیه حکومت برنامه هر روزه بود. بسیاری از دانشجویان و استادان به قتل رسیدند یا زندانی شدند و مقاومت مردم طولانی تر شد. او در سال ۱۹۸۱ به دلیل اینکه از داشتن حجاب خودداری ورزیده بود، از دانشگاه تهران اخراج شد.
تحولات انجام شده در کشور، او را که از شخصیتی مستقل و آرمان گرا برخوردار بود برآن داشت تا در مورد تجربه های خودش دست به قلم ببرد: نمایه ای دقیق و واقع گرا از دهه های اخیر جامعه ایران که با خاطرات او عجین شده است؛ خانواده، دوستان، و زندگی اش که در “آنچه درباره اش سکوت کرده ام” به آن می پردازد و نبود آزادی را به زیبایی در “لولیتاخوانی در تهران” به خواننده منتقل می کند.
این نویسنده طی مصاحبه ای با “مگزین” با صداقت و خلوص نیت خاصی سخن می گفت و جزء به جزء خاطرات و سال هایی را که در ایران زندگی کرده بود تعریف می کرد: خاطرات کودکی، خانواده اش، احساساتش، مبارزاتش.
با این حال، او همچنان امید به آن دارد که شاهد تغییرات دموکراتیک در کشورش باشد.
منبع: وانگواردیا، ۱۸ ژوئن