حد آزادی و زن برهنه

نویسنده
حمید رحمتی

» قاب


سر کلاس طراحی از مدل زنده (زن برهنه) این سوال برایم پیش آمد که چرا خبر‌های مربوط به خشونت‌های علیه زناندر ایران برای من که در این سوی جهان زندگی‌ کاملا متفاوتی دارم، اهمیت دارد؟ از خود می‌پرسماگر آنانی‌ که با چند تار موی زنان تحریک می‌‌شوند در این کلاس و در برابر این زن ماه پیکر بنشینند و بر تخیلات جنسی‌ خود لگام بزنند و آن را فقط در یک کار خلاقانه بازتاب دهند، چه می‌‌شود؟

چه چیزی دست مردان حاضر در این کلاس را بسته یا چه تربیتی‌ مانع ایجاد مزاحمت برای این زن برهنه است؟ در ذهن زنان یا مردانی که از روی پیکر این زن طراحی می‌‌کنند چه می‌گذرد؟ آیا گناه به ذهن و ضمیر آنان راه ندارد؟ چرا اینجا کسی‌ اسید به دست نمی‌‌گیرد؟ چرا اینجا کسی‌ به روی این زن چاقو نمی‌‌کشد؟ چرا نیروی انتظامی از در و دیوار آموزشکده بالا نمی‌‌رود؟ آن‌ها که برای رقص و عروسی‌ گردان و گروهان روانه می‌‌کنند، برای برهنه شدن زنی‌ در مقابل انبوه هنرجویان چند لشگر بسیج خواهند کرد؟ چند هزار تظاهر کننده کفن پوش راهی‌ خیابان‌ها خواهند کرد؟

به یاد دارم که اساتید مذهبی‌ کلاس‌های دانشکده در ایران به وجود چنین فضایی در سال‌های قبل از انقلاب اشاره داشتند و افتخارشان برچیدن آن بود: در اولین جلسه تحویل کار واحد چاپ سیلک که تاکید شده بود روی موضوعات انقلابی و مقدس کار کنیم تصویر یک گاو را به شیوه وارهول در رنگ‌ها یگوناگون تکثیر کردم، استاد بهترین نمره کلاس را به من داد و این خشم رئیس گروه را بر انگیخت که «این تمسخر مقدسات است»، «انقلاب ما برای حفظ مقدسات بود»، «قبل از انقلاب در این دانشکده زن برهنه مدل می‌‌شد» و… استادگفت «آقاجان برای چی‌ جوش می‌اری، زن لختکه نکشیده، گاو لخت کشیده، تازه گاوشهاله نور هم داره»

باور به آزادی در اورپا تنهاحاصل مذهب ستیزی‌ نیست حاصل اعتقاد به مشیت الهی در راستای رستگاری انسان نیز هستبه این مفهوم که: بگذارید مردم کار کنند، معامله کنند، بیاموزند، با یکدیگر متحد شوند و تعامل کنند، چرا که از راه اَعمال هوشمندانه و آزاد ایشان نظم و همسازی و پیشرفت و خیر حاصل می‌شود.

گمان نکنید که اورپاییان مشکلی‌ با برهنگی ندارند؛ اکثریت آن‌ها پوشیده‌اند و پوشیدگی هنجار (معروف) آنان نیز هست. پوشیده نبودن ناپسند است ولی‌ جرم نیست. نکته اصلی‌ تمایزی است که نظام حقوقی دوران نوین میان جرم و گناه قائل است.

گناه و اشتباه فعلی است که فرد با ارتکاب آن به خود لطمه می‌زند؛ از سوی دیگر «جرم» فعلی است که فرد با ارتکاب آن به دیگری لطمه می‌زند.

تحقق‌ سکولاریسم در ایران فقط به تفکیک اموال وقفی از بیت المال یا دارایی‌های ملی‌ نیست (که البته لازم است تا ریش به نقاب‌ چپاول بدل نشود) تحول بنیادی‌تر اما درک متفاوت داشتن از مفاهیمی مانند آزادی و عدالت و قانون است، و اینکه بحث گناه و اشتباه که در ارتباط با زندگی‌ خصوصی و انتخاب‌ فردی است با بحث جرم که مقوله یی حقوقی و اجتماعی است تفکیک شود. قانون در اینجا پوشیدگی و برهنگی را انتخاب‌های شخصی‌ می‌‌داند. اسید پاشی اما گناه نیست آشکارا یک جرم است.

قوانین مدنی دوران ما دست انسان را در زندگی‌ خصوصی‌ باز می‌‌گذارد و خواهان بیشترین حد آزادی برای انسان دراین عرصه استاختیار دولت محدود به فراهم آوردن محیطی است که در آن شهروندان کشور بتوانند در پی‌جویی زندگی خوب آن‌گونه که خود می‌فه‌مند، آزاد باشند. تا او بتوانند آزادانه‌ در مورد شیوهٔ زندگی تصمیم بگیرند. قوانین عرصه عمومی‌ اما دست انسان را می‌‌بندند و حد آزادی او را آزادی «دیگری» و حدود و ثغور تعیین شده برای آزادی هر فرد می‌‌دانند. زیر پا گذاشتن این حدود وسلب حقوق و امنیت و یا آسیب رساندن به دیگران جرم به حساب می‌‌آید. کار قانون پیشگیری و برخورد کیفری با جرایم است و نه تجسس و رسیدگی به آنچه در باور‌های دینی گروه از دینداران گناه به شمار می‌‌آید. مقابله با جرایم در حوزهٔ اختیارات پلیس و دادگاه قرار می‌گیرد و مقابله با گناه به آن‌ها ارتباطی ندارد.

آزادی فردی مستلزم این است که فرد به انجام اشتباه و گناه مختار باشد، چرا که اشتباه یکی از مهم‌ترین ابزارهایی است که انسان از طریق آن خود و جهان پیرامون خود را می‌شناسد; و انسان اگر اختیار گناه کردن نداشته باشد، پارسایی و پرهیزگاریش بی‌ معنی است.