سخنان امروز شیخ اصلاحات ماجرایی آفرید که درسهای فراوانی برای همه ما دارد. اصل ماجرا از گفتگوی کوتاه شیخ با خبرنگار خبرگزاری فارس در حاشیه حضورش در نشست حزب مردمسالاری آغاز شد. فارس مدعی شد که کروبی گفته است ادعاهای خودرا درست می داند ولی رئیس جمهور را به رسمیت می شناسد. تا بدینجا اتفاق مهمی نیفتاده بود، شیخ در حاشینه نشستی حرفی زده بود و خبرگزاری کذابی خبری را که راست و دروغش معلوم نبود مخابره کرده بود. در ادامه اما حسین کروبی گفت که کروبی گفته است: “آقای کروبی گفتند من کاملا بر این عقیده که در انتخابات تقلب روی داده و شبهه انگیز بوده محکم ایستاده ام و اعتقاد دارم در شمارش آراء کاملاً دخالت شده است. لیکن چون آقای خامنه ای حکم آقای احمدی نژاد را تنفیذ کردند به همین خاطر وی(احمدی نژاد) را رئیس دولت این نظام می دانم. » کار اتفاقا از همین جا عیب پیدا کرد. حسین کروبی در این گفتگو بر این نکته تاکید کرد که کروبی احمدی نژاد را رئیس دولت این نظام می داند. این را باید در کنار تاکید کروبی بر ابنکه نظام را قبول دادر نهاد. سخنان حسین کروبی دوحسن همداشت یکی اینکه رهبری را اقای خامنه ای خواند و احمدی نزاد را رئیس دولت نظام و نه رئیس جمهور. اما بنا بر گفته سخن کروبی در این میانه آن امتیاز اساسی که نظام از کروبی می خواهد داده شده است. مشکل بعدی و اساسی تر در مصاحبه حسین کروبی با رادیو فردا پیش آمد. حسین کروبی در آن مصاحبه اعلام کرد :
« آنچه مسلم است در شش هفت ماه گذشته مردم شعار رأی من کجاست سر دادند و به تقلب در آرا اعتراض کردند اما مسئولان حکومت صلاح ندیدند که اعتراض مردم را گوش کنند. لذا در این شرایط آقای کروبی برای حاکم شدن جو آرامش در کشور و اینکه بتوان به عملکرد دولت رسیدگی کرد، این موضع را اعلام کرد… فرزند آقای کروبی گفت که در شرایط کنونی مجلس مدعی است که شما [معترضان] نمیگذارید که با دولت برخورد کنیم و احتمال دارد که این موضع زمینهای برای برخورد مجلس با دولت باشد. حسین کروبی در عین حال گفت که پدرش در سخنرانی اخیر خود در کنگره حزب مردمسالاری تأکید کرده است که معتقد است همه حرفهای او [در مورد وقایع پس از انتخابات] درست بوده و برای همه آنها سند دارد. “
در اینجا حسین کروبی نکته جدیدتر و شک برانگیز تری را مطرح کرد. وی با گفته های خود اولا تاکید کرد تغییری در موضع مهدی کروبی پیش آمده است. ثانیا اعلام کرد این تغییر در جهت تغییر شرایط موجود و حاکم شدن آرامش بر جامعه رخ داده است. ثالثا آن را مربوط به قولایی مبنی بر اقدامات آینده مجلس در صورت به رسمیت شناخته شدن دولت از سوی معترضان دانست. این سخن را باید در کنار بیانیه هفدهم موسوی و به رسمیت شناختن ضمنی دولت احمدی نژاد و متن افشا شده نامه خاتمی نهاد تا نگران سازشی احتمالی شد.
پس از این سعید رضوی فقیه در گفتگو با رادیو فردا کوشید توضیح دهد که منظور اقای کروبی این است که دولت مستقر به هر حال مسئول امور کشور است و مسئولیت نابسامانیها بر عهده اوست. به هر حال بر همگان واضح است که دولت کنونی مسئول نابسامانیهاست و توضیح چنین امری نیازمند تاکید بر این نکته که دولت کنونی پس از تنفیذ دولت نظام است نیست.
پس از این تلاش مجتبی واحدی به عنوان مشاور کروبی وارد عمل شد وی در گفتگو با رسانه های مختلف و با نقل قول مسنقیم از اقای کروبی اعلام کرد:
من با آقای کروبی صحبت کردم و ایشان گفتند که امروز آقای ابوترابی فرد حرف هایی زدند که با واقعیت منطبق نبود و من بدون دعوت پشت تریبون رفتم و توضیح دادم که آقای ابوترابی فرد در جریان مسائل نیست و همه کارهایی که بعد از انتخابات انجام گرفته، برای ماست مالی کردن قضیه تقلب در انتخابات بوده است.
به گفته واحدی، دبیرکل اعتماد ملی، سپس نمونه هایی از تقلب و دخل و تصرف در انتخابات را بیان کرده و به نقل قولی از آیت الله العظمی منتظری پرداخته که به نقل از یکی از افراد امین خود گفته بود در یک صندوق که رای کروبی 92 بود تنها یک رای اعلام کردند. براساس گفته واحدی، مهدی کروبی توضیح داده است: پس از اتمام کنگره در حال خروج بودم که تعدادی از خبرنگاران، سوالاتی از من پرسیدند و من در پاسخ به انها گفتم که پس از تنفیذ، دولت فعلی دولت مستقر کشور است و وظیفه دارد کارهای مردم را انجام دهد و پاسخگو باشد. کروبی در توضیح این سخنان خود گفت : در همان مصاحبه بر این نکته تاکید کردم که تقلب های گسترده درانتخابات صورت گرفته و من برهمه مواضع انتخاباتی خود و اعتراضات خود ایستادگی کرده و می کنم و بیدی هم نیستم که با تهدیدها و فحاشی ها و هتاکی ها عقب نشینی کنم اما مردم مسائل روزمره ای دارند که دولت مستقر باید آنها را حل کند و دولت فعلی پس از تنفیذ، دولت مستقر کشور است و باید پاسخگوی مشکلات مردم باشد. دبیرکل حزب اعتماد ملی، تصریح کرد: “همین امروز در مصاحبه با یک روزنامه انگلیسی، گفتم مطمئن باشید دولت احمدی نژاد چهار سال نخواهد ماند. به گفته مجتبی واحدی، سخن آخر کروبی این بود: حرف من همان حرف ملت است که رای ما کجاست؟”
تا اینجای کار چند توضیح مختلف و متفاوت برای سخنان کروبی بیان گردیده است ودست آخر خود شیخ اصلاحات با ذکر اینکه همچنان بر عهد وپیمانش با مردم هست فضا را کمی ارام کرده است. چرا چنین شد؟چند احتمال وجود دارد.
احتمال اول این است که کروبی اشتباه و بی دقتی کرده است. به گمانم سیر وقایع و مصاحبه های بعدی نشان داده که چنین نبوده است. اگر چنین بود با یک تکذیب یا اینکه سخنانش بد برداشت شده مسئله حل می شد.
احتمال دوم این است که سازشی در میان است و کروبی با حکومت ساخته است و می خواهد فضا را آرام کند و سهمی بگیرد. این احتمال به گمان نگارنده غلط است.
احتمال سوم که به نظر نگارنده صحیح تر می نماید این است که حرکت امروز کروبی پاسخی به کسانی در جبهه دوم خرداد است که در حال پیش بردن سازشی بدون حضور کروبی و مردم هستند. این روزها وقایعی اتفاق افتاده است که نشان از آن دارد که بخشی از جبهه الاحات در حال مذاکره پشت پرده، بدور از چشم مردم و ظاهرا از موضعی پایین است. تکذیبیه خلاف عادت حزب اعتماد ملی درباره تماس تلفتی خاتمی با کروبی که با ادبیاتی تند خاتمی را خطاب قرار می داد و افشای متن نامه خاتمی به آقای خامنه ای در مجله ایراندخت و پس از آن در سحام نیوز خبر از مذاکره پشت پرده ای می دهد. سحام نیوز می نویسد:“در ادامه اخبار ضد و نقیض درباره نامه سیدمحمد خاتمی به رهبر معظم انقلاب مجله هفتگی ایراندخت با تایید این نامه جزئیاتی از محتوای آن را به نقل از یک نماینده مجلس منتشر کرده است. بر اساس گزارش ایراندخت، خاتمی در نامه خود به مقام معظم رهبری عنوان کرده که جریان اصلاحطلب و ما، دولت موجود را به رسمیت میشناسیم اما باید جلوی تندرویها را گرفت. تندروی هم در این سو وجود دارد هم در آن سو. در بخشی دیگر از نامه خاتمی آمده است: یک عده هستند که نمیخواهند کشور آرام باشد. افراط به نام حکومت و نظام سم مهلک است و حرکت در چارچوب قانون و منطق و محدود ساختن افراط و تفریطها مشکل را حل کرده و جامعه را به سوی آرامش سوق خواهد داد. بر اساس گزارش ایراندخت، خاتمی در نامه خود تاکید کرده که بهتر است از هاشمیرفسنجانی بخواهیم جریان حکمیت را رهبری کند. خاتمی به جریان اصلاحات و ریشههای خط امامی آن نیز اشاره و تصریح کرده که این جریان قابل حذف نیست. او از همین زاویه خواستار آزادی زندانیان سیاسی و گشودن فضای سیاسی شده است. “
واضح است که کروبی، صرفنظر از صحت و سقم خبر، احساس کرده است که معامله ای در پشت پرده در جریان است و افشای آن توسط روزنامه نگاران نزدیک به کروبی نشان از نگرانی کروبی در این مورد دارد. بنابراین کروبی ناگهان خود به میانه میدان آمده است. اینکه چرا چنین به میانه میدان آمده و آیا به میدان آمدنش به معنای آن است که می خواهد طرف مذاکره باشد، و با خبر سازی خواسته وزن خود را هم به اصلاح طلبانی که در پی حذف او هستند و هم به حکومت مستقر نشان بدهد، یا اینکه خواسته است معامله پشت پرده را با جلب توجه مردم به آن به هم بزند، نکته ای است که در چند روزآینده مشخص خواهد شد.
احتمال چهارم این است که کروبی خواسته توپ را در زمین آقای خامنه ای بیندازد و شکاف در آن سو را ژرفتر کند. نگارنده چندان به این باور ندارد، چرا که توپ هم اکنون نیز در آن طرف است و شیخ ما آنقدر عاقل هست که نباید هم توپ را در زمین حریف انداخت و هم دروازه را خالی کرد.
صرفنظر از آنکه کروبی چه کرده و چرا کرده، دو نکته در وقایع امروز می بایست سخت برای ما عبرت آموز باشد. نکاتی که بر آنها انگشت می نهم از مشاهداتم در فیسبوک و بالاترین و… برگرفته شده است.
دسته ای پس از سخنان کروبی بلافاصله جنگ حیدری ـ نعمتی پیش از انتخابات را راه انداختند و شروع کردند به کوبیدن شیخ از منظر اینکه دیدی موسوی چنین است و چنان و شیخ فلان است و بهمان. این کودک صفتی جمعی از فعالین سیاسی در عرصه ای چنین دشوار و خطرناک، می تواند سخت به این جنبش ضربه بزند.
دسته ای بلافاصله پس از خبر فارس نیوز شروع کردند به بد و بیراه گفتن به شیخ از این منظر که شیخ به ما خیانت کرد و… این عدم تحمل و تامل برای روشن شدن زوایای تاریک ماجرایی که کلیدش را خبرگزاری کذاب فارس زده است هم نشان دهنده نقاط ضعفی جدی در جنبش است.
دسته ای هم پس از سخنان شک برانگیز فرزند آقای کروبی، که به هر حال هر آدم عاقلی را به شک می انداخت که کاسه ای زیر نیم کاسه است، شروع کردند به دفاع تمام قد از هر آنچه شیخ گفته است. شیخ ما دو تاریخ پشت سر خود دارد؛ یک تاریخ، تاریخ عملکرد این یک ساله اوست و تاریخ دیگر نیز عملکرد سی ساله او. این دو تاریخ در بعضی نقاط با هم در تنافرند. وظیفه ما به عنوان دوستداران شیخ، به عنوان کسانی که در انتخابات از او حمایت کردیم، این نیست که هر چه شیخ گفت چشم و گوش بسته و دربست به به و چه چه کنیم وظیفه ما این است که اگر جایی به گمانمان شیخ کج رفت در عین احترام و علاقه به شیخ شجاع مان، نه با شمشیر، که با انتقاد منطقی و دلسوزانه آن کژی را صاف کنیم. این هم برای ما بهتر است و هم برای شیخ.
پایان سخن همان که پیش از این گفته ام. اینک 22 بهمن در راه است، 22 بهمن تکلیف بسیار کسان و بسیاری چیزها را مشخص کرد. حکومت می کوشد در جنبش شکاف بیندازد تا 22 بهمن را از سر بگذراند، بخشهای محافظه کار و معامله گر اصلاح طلبان نیز می کوشند حضور مردم در 22 بهمن چنان نباشد که عنان کار از دست آنان در برود و معامله برای مصالح جناحی، به رویایی دست نایافتنی تبدیل شود؛هر چند که گویا آنان هنوز خبر هولناک را نشنیده اند که معامله ای در کار نخواهد بود، از مذاکره گزیر و گریزی نیست، اما وقت مذاکره بعد از 22 بهمن و قدرت نمایی مردم است. اینکه موضع مذاکره چه باید باشد داستان دیگری است. پس به 22 بهمن فکر کنیم.