بابک دهقانپیشه
ستار بهشتی تا سال گذشته که وبلاگ خود به نام “زندگی من برای ایران” را آغاز کرد زندگی سادهای را با مادرش در شهرستان رباط کریم میگذراند. نوشتههای او بیشتر در مورد سختیهای زندگی کارگران ایران و محدودیتهای سیاسی کشور و جزئیاتی از زندگی روزمره او بود.
پس از چند ماه حرفهای او تندتر و سیاسیتر شد و حتی رهبر ایران را که خط قرمز این کشور است نیز مورد انتقاد قرار میداد.
در نوشتههای دیگر از حمایت ایران از حزبالله انتقاد میکرد یا اینکه از گرفتاریهای فعالان حقوق بشر میگفت.
بهشتی در تاریخ 29 اکتبر مینویسد: “دیروز تهدیدم کردهاند که مادرت به زودی سیاهپوش میشود.”
روز بعد پلیس سایبری ایران او را دستگیر میکند. یک هفته بعد جسد زخمی او به خانوادهاش تحویل داده میشود.
این رویداد موجب خشم زیادی میشود خصوصا از جانب دیگر وبلاگنویسان و حتی افراد هوادار حکومت که از سرنوشت جوانی که هیچ سابقه فعالیت سیاسی نداشته ناراحت شده بودند.
غلامحسین محسنی اژهای دادستان کل کشور روز سوم دسامبر در کنفرانس خبری گفت: “این فرد مورد ضرب و جرح قرار گرفته اما شدت آن در حدی نبوده که موجب مرگ او شود.”
یک ماه بعد از مرگ او هفت پلیس بازداشت شدند و فرمانده پلیس سایبری از کار برکنار شد.
بیشترین اعتراضات به مرگ او در اینترنت صورت گرفته است. محمود عنایت مدیر برنامه رسانهای ایران در دانشگاه پنسیلوانیا و موسس اسمال مدیا که به تسهیل جریان اطلاعات و جوامع بسته میپردازد، گفت: “به نظر من این یکی از نمونههای عالی از تاثیر اینترنت در ایران است. دیگر نمیتوانند آن را نادیده بگیرند.”
گروهی از زندانیان سیاسی که در مدت بازداشت ستار با او حرف زده بودند ، نامهای را بر طبق مشاهدات خود به بیرون از زندان فرستادند و گفتهاند که نشانههای شکنجه در تمام بدن او مشهود بوده است.
بهشتی در مدت انتقال به مکان دیگر به رغم جراحات شکایتنامهای از طرز برخورد با خود مینویسد و میگوید که بازجویانش میخواستند او را بکشند. چهار روز بعد مرگ او را به خانوادهاش اطلاع میدهند.
انعکاس گسترده مرگ بهشتی در اینترنت حتی وبلاگ نویسان محافظهکار را نیز به صدا درآورد و نگرانیشان را از آسیب دیدن وجهه جمهوری اسلامی ابراز کردند.
این جریان توجه جهان را نیز به خود جلب کرد و به تبع آن سازمان ملل، آمریکا و کشورهای متعدد دیگر خواستار تحقیق بیطرفانه در مورد مرگ بهشتی شدند.
احمد توکلی نماینده تهران در مجلس از مخالفان سرسخت احمدینژاد در روز 11 نوامبر میگوید: “دولتهای خارجی درباره این مسئله سر و صدا به راه انداختهاند. چرا وزارت امورخارجه و قوه قضاییه در مورد این مسئله توضیح نمیدهند؟ مرگی اتفاق افتاده و باید توضیح داده شود.”
فریادهای درون مجلس ایران میتواند مربوط به انتخابات ریاستجمهوری سال آینده باشد.
تاباندن نور بر این موضوع میتواند به سود رژیم و نشانی از شفافیت و عدالت برای دولت باشد.
هادی قائمی، مدیر کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران گفت، مقامات درباره وجهه داخلی حساس هستندو میخواهند بگویند: “بله ما یک سیستم کارا داریم. ببینید یک آدم ناجور جرمی مرتکب شده و ما حتما او را به خاطر کارش تنبیه میکنیم.”
وی میافزاید: “این مسئله که از لحاظ گفتمان بین اعضای مجلس، طبقه سیاسی و قوه قضاییه به مسئله بسیار مهمی تبدیل شده ، به من نشان میدهد که فرهنگ حقوق بشر واقعا در ایران در حال ریشه دواندن است، اینکه نمیتوانند لاپوشانی کنند و مثل قبل از زیر آن در بروند.”
منبع: رویترز - 26 دسامبر 2012