انتخابات مجلس: ایران و پاکستان

مرتضی کاظمیان
مرتضی کاظمیان

نیازی به این‌که به کشورهای توسعه‌یافته‌ای چون نروژ و سوئیس و سوئد، ارجاع دهیم نیست؛ اینجا، در همسایگی ‏ما (پاکستان) انتخاباتی برگزار می‌شود که حتی تصورش هم برای ما غریب است…‏

مهم‌ترین احزاب مخالف پرویز مشرف، رییس‌جمهور نظامی پاکستان، امکان رقابت را با حزب مسلط در ساخت‌ ‏قدرت یافته‌اند؛ خبری از “نظارت استصوابی” و دغدغه‌ی صیانت از آراء نیست؛ نتایج این را می‌گویند: دو حزب ‏اصلی مخالف مشرف، یعنی احزاب “مردم”، به ریاست آصف علی زرداری (حزبی که داغدار ترور رهبرش، ‏بی‌نظیر بوتو است)، و “مسلم‌لیگ” شاخه‌ی نواز شریف، به ریاست هم‌او (نواز شریف)، در مجموع حدود ‏‏75درصد کرسی‌های پارلمان را در پاکستان از آن خود کرده‌اند. این در حالی است که حزب حاکم پرویز مشرف ‏‏(حزب “مسلم لیگ” شاخه‌ی قائد) و هم پیمانانش حدود یک‌چهارم آراء را کسب کرده‌اند. ‏

پرویز مشرف برای همکاری با نخست‌وزیر آینده‌ صرف‌نظر از نتایج انتخابات اعلام آمادگی کرده و گفته است، ‏نتایج انتخابات، نظر مردم پاکستان است و هر‌کس که پیروز شود مورد قبول ماست. هرچند مشرف از سوی ‏پارلمان سابق برای پنج سال دیگر برای ریاست جمهوری پاکستان برگزیده شده است اما تن‌دادن او به برگزاری ‏چنین انتخاباتی، و نیز تمکین به نتایج آن، برای ما در همسایگی‌اش، باورنکردنی می‌نماید…‏

این‌جا -در ایران- تصور این که نامزدهای اپوزیسیون، امکان رقابت با دیگر نامزدهای مورد قبول یا وابسته به ‏حکومت را داشته باشند، حداقل بیش از ربع قرن است که به امری کاملاً ذهنی تبدیل شده است. پس از مجلس اول، ‏دیگر شاهد تحمل نامزدهای مخالف حکومت نبوده‌ایم. مستقل از آنهایی که انتخابات را تحریم کرده‌ یا در مقاطعی ‏در آن شرکت نکرده‌اند، باید به نامزدهای نهضت آزادی و ملی- مذهبی‌ها اشاره کرد که پس از تحولات دوم ‏خرداد، فعال شدند؛ اما در دوره‌های ششم و هفتم به‌طور کامل از شرکت در انتخابات محروم گردیدند یا در یکی-‏دو مورد (رجایی و کارگشا) امکان حضور در مجلس را نیافتند. در این دوره هم اندک نامزدهای منتسب به این ‏طیف، رد‌صلاحیت شده‌اند.‏

جالب آن‌که وضع نیروهای منتقد وضع موجود و غیر‌همسو با اقتدارگرایان، در این دوره از انتخابات مجلس، ‏مشابه وضع اپوزیسیون قانونی در دوره‌‌های پیش شده است! جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب در ‏انتخابات مجلس هشتم تقریباً به همان قلع و قمعی دچار شده‌اند که ملی- مذهبی‌ها در دو دوره پیش‌تر. اگر در ‏انتخابات مجلس ششم صلاحیت هاشم آقاجری و حمیدرضا جلایی‌پور و عباس عبدی رد شد؛ در این دوره، ‏‏”شبه‌اپوزیسیون”(اصلاح‌طلبان وابسته به نظام سیاسی) به مشکل “اپوزیسیون مانده در کشور” (اصلاح‌طلبان ‏خارج از حکومت) مبتلا شده است.‏

قرار بود که مخالفان به منتقدان تبدیل شوند و منتقدان به همراهان؛ اما اینک، و با تنگ‌نظری و تمامیت‌خواهی یک ‏جریان غیر‌دموکرات، همراهان به منتقد تبدیل شده‌اند و منتقدان، مخالف ارزیابی می‌گردند و مستحق طعن و توهین ‏و لعن و انزوا. آنان باید همین‌قدر که علی‌الحساب “حق زندگی” دارند، خرسند باشند و شاکر… حساب مخالفان که ‏روشن است؛ یحتمل آن‌ها باید بیش از پیش از این‌که در حبس و بند نیستند، شاد باشند و دعاگو… گو این‌که احضار ‏دکتر محمدی گرگانی به اوین، برای اجرای حکم زندان، پیام خوبی به مخالفان، نیست… ‏

نکته‌ی قابل تامل دیگر، نتیجه‌ی اعلام شده در انتخابات اخیر پاکستان است. برگزارکنندگان و مجریان، از این که ‏آراء را پس و پیش کنند -ظاهرا” و آن‌چنان که نتایج اعلام‌شده نشان می‌دهد- پرهیز کرده‌اند. احزاب مخالف ‏مشرف، از نحوه‌ی شمارش آراء دچار ضرر و زیان تعیین‌کننده و محسوسی نشده‌اند. این وضع را با ماجراهای ‏انتخابات ریاست‌جمهوری نهم و انتقادات و اعتراضات کروبی و معین و دیگران، و نیز با دغدغه‌های کنونی ‏اصلاح‌طلبان، مقیاسه کنید…‏

این‌جا -در ایران- نه شاهد اغتشاشات و ترورها و خون‌ریزی‌ها و ناآرامی‌های پاکستان هستیم؛

‏ نه مخالفان و منتقدان وطنی، ادعاها و مطالباتی چون مخالفان ژنرال مشرف را مطرح می‌کنند؛ ‏

نه کسی به فکر تصاحب مجلس است(که اپوزیسیون، به حضوری حداقلی و کسب معدودی کرسی در مجلس هم ‏راضی است؛ و این را در فهرست ائتلاف نیروهای ملی_مذهبی برای مجلس ششم می‌توان به‌وضوح نشان داد)؛

‏ نه تهدیدی چون افراط‌گرایان طالبانی، نظم و امنیت را در ایران به‌خطر افکنده‌اند؛ ‏

نه حتی مرزها و تمامیت ارضی کشور در تهدیدی جدی و واقعی قرار دارد(وحتی مشکلی چون “هند” برای ‏پاکستان هم برای ایران احساس نمی‌شود)؛ و…‏

اما؛ با وجود این‌ها، تفاوت فاحشی میان چگونگی برگزاری انتخابات مجلس در دو همسایه‌ی آسیایی شاهدیم.‏

کشف و تبیین این که مشرف و هم‌پیمانانش، به چه علل و دلایلی تن به توزیع قدرت و دموکراتیک‌شدن مناسبات ‏سیاسی در حکومت پاکستان می‌دهد، و طراحان و سیاست‌گزاران انتخابات در ایران به چه علل و دلایلی از ‏گسترش و تعمیق دموکراتیزاسیون در کشور، پرهیز می‌کنند، توضیح‌دهنده‌ی این وضع ناگوار و تاسف‌بار است. ‏موضوعی که باید به‌طور مجزا به آن پرداخت.‏

‏ پرسش این‌جاست که کدام وضع، منافع ملی و مصالح طولانی‌مدت مردم این دو سرزمین را بیشتر تامین و تضمین ‏می‌کند؟… پاسخ به این پرسش، بسته به موقعیت پاسخ‌دهنده (قرار‌ داشتن او در حوزه‌ی جامعه مدنی، یا ‏وابستگی‌اش به ساخت قدرت و منافع سیاسی-اقتصادی مترتب بر آن) چندان دشوار نیست.‏