بر حسین بگرییم یا بر مردم ایران

فرزانه روستایی
فرزانه روستایی

آنچه از ادبیات سیاسی مذهبی ایران بر می آید این است که امام حسین برای اعتراض به نظام و حکومتی قیام کرد که اگر پایه می گرفت وبیشتر ریشه می دواند دین و دنیا و نسل مردم را بر باد می داد. رفتار شناسی او می گوید که نگرانی از آینده چنان جدی بود که در اعتراض به یک نظام فاسد و دروغگو، همسر و فرزندان و خانواده خود را نیز در این جنبش با خود همراه کرد. اگرنگرانی امام حسین از سرنوشت مردم و نسل های بعد چنان بود که چنان شد، چرا ما نسبت به امور زندگی مردم ایران و آنچه بر ندار ترین و محروم ترین مسلمانان ایران گذشته و می گذرد نگران نباشیم؟ آن هم در شرایطی که به علت فقر اقتصادی و فرهنگی و نیز بازی سی ساله با همه باورهای مردم، دیگر نه از مسلمانی اقشار وسیعی از مردم چیزی باقی مانده است و نه از حیثیت انسانی و ارزش های اخلاقی و خانوادگی آنان.

برای فهم تاثیر فاجعه بار مدیریت اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی برجامعه ایران مرور یک گزارش ایسنا ( به عنوان منبع معتبر) از وضعیت شهروندان زن ایرانی که به عنوان کارگر جنسی و با شغل تن فروشی زندگی خود و خانواده و فرزندان شان را اداره می کنند کافی است تا به این واقعیت دردناک اشراف بیابیم که آنچه امام حسین از آن می ترسید و برای مقابله با آن دارو ندار خود را هزینه کرد امروز در خیابان های تهران و شهر های بزرگ ایران جریان دارد و همه به آن عادت کرده اند. پس اگر بدن فروشی زنان ندار و بی پشتیبان و بی همسر، آخرین ممر درآمد اقشاری از مردم ایران است، به جای اشک ریختن در ماه محرم برای اهالی عاشورای هزار سال پیش، باید بر مردمانی اشک ریخت که در هیچ معادله اجتماعی و اقتصادی به حساب نمی آیند و تنها سرمایه و کالای قابل عرضه آنها در این آشفته بازار، بدن آنهاست که فروخته و با بیماری های مقاربتی مستهلک می شود.      

 

آمار شرم آور ملی

در گزارشی که ایسنا به نقل از معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری منتشر کرده آمده است که از ۳۰۰ زنی که مورد بررسی دقیق قرار گرفتند و برای مصاحبه پول یک مشتری به آنها پرداخت شده، این زنان بر خلاف تصور اولیه نه صرفا بد سرپرست معتاد یا خلافکار بودند و نه همه آنان در خانواده های آشنا با فحشا تربیت شده بودند یا سابقه زندان داشتند. یعنی بیشتر آنها مردم عادی بودند و نظام اجتماعی فرهنگی و سیاست های حاکم همین چند سال اخیر آنها را به کنار آمدن با روسپی گری آشنا کرد.

۹ درصد این زنان به اجبار شوهر و ۱۸ درصد به اجبار پدربرای اولین بار فحشا را آغاز کردند. معنای آمار فوق این است که علاوه بر این زنان، ۹ درصد از مردان ایرانی و ۱۸ درصد از پدران مشکلی با این ندارند که زنان یا دخترانشان با خود فروشی کمک خرج خانواده باشند. ۷۰ در صد این زنان فقط ۵ سال است این کاره شده اند و از ۱۸ یا ۱۹ سالگی بدن فروشی را آغاز کرده اند (به عنوان عوارض حکومت و مدیریت هشت ساله احمدی نژاد و کسانی که او را از صندوق رای بیرون آوردند).

بسیاری از آنان این شغل را از رفت و آمد با دوستان و آشنایانشان یاد گرفته اند که این کاره بوده و فحشا قبحی برای آنان نداشته و اصلا موضوعی به نام اخلاق، زشتی روسپی گری و احترام به بدن انسان، و در نهایت خانواده و انسانیت در میان آنان جایی نداشته است. این ارتباطات حاکی از گسترش فروپاشی اخلاقی در طیف بزرگتری از اقشار اجتماعی است.

۸۰ در صد از این زنان شغلی نداشته اما ۲۲ درصد کارمند امور اداری، منشی، فروشنده، آرایشگر یا کارگر بوده اند اما زندگی آنان تامین نمی شده و شغل آنان مانند آسیابی بوده که بیهوده می چرخیده است.

به رغم توصیه رهبر ایران به ازدیاد جمعیت، گزارش ایسنا تاکید می کند که بیشتر این زنان از خانواده های پر جمعیت بوده اند که توانایی تامین نیازهای معمول خانواده خود را نداشتند. معنی عبارت فوق این است که تشویق به ازدیاد جمعیت بدون مطالعه زمینه های آن، در واقع تشویق به فحشا و فساد و هل دادن بیشتر خانواده ها به فروپاشی و اضمحلال اخلاقی اجتماعی است.

۱۴ در صد این زنان فوق دیپلم و لیسانس بودند که نشان از تغییر تقریبا همه معیارهایی دارد که ایرانیان تاکنون به آن عادت داشتند و تاکید می کرد که تحصیلات، امنیت و تشخص اجتماعی و تامین اقتصادی می آورد.

۱۱ در صد این زنان ازدواج کرده بودند ۴۲ درصد مجرد ۳۹ درصد مطلقه و ۴ درصد بیوه بودند. مشتریان این زنان اغلب مردان ۳۰ تا ۵۰ ساله اند که نیمی از آنها همسر دارند ۳۷ درصد آنها تحصیلات عالی دارند ۸۰ درصد شاغلند و ۴۴ درصد مشتریان از اقشار پر درآمد هستند.

معنای عبارت فوق کشاندن پای تعداد بیشتری از جمعیت تهران به رابطه فحشاست. در مجموع، اکثر این زنان اطلاعی از ایدز ندارند، آزمایش ایدز نداده اند و در صورتی که پول بیشتری به آنها پرداخت شود بدون وسائل پیشگیری هم بدن فروشی می کنند.

از میان این زنان حدود ۵۳ در صد مطلقه بودند و در واقع فراوانی تعداد زنان بسیار جوان که به امید همسر بهتر از شوهر خود جدا شده و دیگر نتوانسته اند ازدواج کنند در رشد آماری بدن فروشی تاثیر بسزایی داشته است.

 

۸ سال فاجعه بار

در مقایسه با گزارش مشابهی که ۸ سال پیش تهیه شد امروز ۵۰۰ زن ایرانی مسلمان شب ها در خیابان روی کارتن می خوابند که حدود ۱۷ نفر آنان مبتلا به ایدز هستند و تحت درمان قرار ندارند ولی حامله می شوند و فرزندان آنها نیز مبتلا به ایدز هستند؛ در حالی که ۸ سال پیش پدیده ای به نام زنان کارتن خواب در تهران وجود نداشت. مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر در میان این زنان بشدت در حال رشد است و همه آنها پرداختن ۱۶ هزار تومان برای یک بسته کاندوم را اتلاف پول می دانند.

 

فروپاشی اخلاقی

ناپدید شدن باورهای دینی و اخلاقی به علت فاجعه افراط کاری های مذهبی و کنترل های حکومتی بیش از حد، در کنار همگانی شدن تماشای فیلم های شبکه های تلویزیونی Farsi 1 ونیز Gem و شبکه های تلویزیونی ترکیه که به صورت غیر مستقیم روابط خارج از خانواده را تبلیغ می کنند در بروز چنین تغییرات بنیادی در نگاه اقشاری ازجامعه ایران تاثیر قابل توجهی داشته است. لازم به یادآوری است جمهوری اسلامی هیچ حساسیتی بر پخش این برنامه ها ندارد، پارازیت روی آن نمی فرستد و با سکوت معنی دار پخش آنها را نظارت می کند،‌ هرچند شبکه های خبری مانند BBC با فیلتر شبانه روزی مواجه است اما مانعی برای پخش فیلم های شبکه هایی که بنیان خانواده را در ایران هدف قرار داده است وجود ندارد.

شاید بدترین اتفاق در کنار زنانی که از روی اضطرار و نداری بدن فروشی می کنند، رشد قابل توجه زنانی است که با تنوع طلبی و بدون نیاز مالی جدی شریک جنسی اضافه بر همسر خود دارند، آن را حق خود می دانند و اشکالی در آن نمی بینند و حتی تاکید می کنند به کسی یا جایی ربط ندارد که به غیر از همسرشان همزمان با یک یا دو مرد دیگر هم رابطه داشته باشند.این در حالی است که هیچیک از جوامع مدرن یا لاییک و لیبرال در شرق و غرب عالم به هیچ عنوان وجود روابط جنسی زنان یا مردان همسر دار را در خارج از چهار چوب خانواده نمی پذیرند و بشدت و با آن مقابله فرهنگی و آن را آسیب اجتماعی تلقی می کنند.

 

چه کسی مسئول فاجعه این سقوط اخلاقی است

 چنین بحرانی در کنار فقر بر یک نابرابری و بی عدالتی اجتماعی تکیه دارد. در واقع چون ساختار اقتصادی- اجتماعی امکان فرصت های برابر را برای زنان و مشارکت آنها در زندگی اجتماعی فراهم نمی کند،آنها ناچارند از هر طریق ممکن راهی به سوی زندگی بهتر باز کنند، حتی اگر سراب باشد و راه به جایی نبرد.

همچنین، این فاجعه محصول نگاه منحط و ساده لوحانه و فرصت طلبانه روحانیت حکومتی به روابط زن و مرد و روابط اجتماعی است. محصول سه دهه تزریق به زور دعای کمیل و ندبه و دعای توسل و زیارت عاشورا و تاثیر سفر های زیارتی بر روان مردم است که سرانجام، فحشا را برای گروههایی از زنان و مردان ایرانی جذاب کرد تا به جای شب شعر و هنر و کنسرت و موسیقی و فیلم و کوهنوردی و شنا و آفتاب گرفتن به همراه خانواده در کنار دریا، خود فروشی یا همسر فروشی یا فرزند فروشی کنند و به آن ببالند و حتی آن را نوعی مدرنیت تلقی کنند. به همین دلیل است که، به جای امام حسین باید بر گزارش ایسنا و بر شرائط فاجعه بار زندگی اقشاری از ایرانیان گریست که دین و دنیا و آبرو و اخلاق و باورهایشان همه با هم، فدای مطامع پیرمردهای هشتاد نود ساله قدرت طلب رو به موت حاکم بر ایران گردید که با توسل به روضه خوانی و عزاداری، بزرگترین غارت های مالی تاریخ معاصر در ایران با سکوت یا رضایت آنان انجام شد.

این یادداشت فقط بر آسیب اجتماعی زنان تن فروش تاکید داشت و از ابتدا قصد ورود به پدیده اعتیاد، ریشه های طلاق، یا سرکوب آزادی های اجتماعی نداشت.