یکی: محمدرضا عالی پیام؟
قوه قضائیه: غایب، بازداشته.
یکی: یغما گلرویی؟
قوه قضائیه: حاضر، سه روزه آزاد شده.
یکی: بهرام رادان؟
قوه قضائیه: غایب، ممنوع التصویر شد.
یکی: قطب الدین صادقی؟
قوه قضائیه: غایب، ممنوع التصویر شد.
یکی: مهدی موسوی؟
قوه قضائیه: غایب بزن، داره ده سال می ره زندان، فعلا تو کلاس راش نده…
یکی: فاطمه اختصاری؟
قوه قضائیه: بزن غایب، این هم داره ده سال می ره زندان، اصلا اخراجش کنید…
یکی: محمدرضا حاج رستم بگلو؟
قوه قضائیه: غایب…. نه، مثل اینکه همین امروز آزاد شد، الآن به کلاس می رسه.
یکی: عیسی سحرخیز؟
قوه قضائیه: غایب… این از امام زمان بیشتر غیبت داره، باید بره ولی خودش رو بیاره…
یکی: فاطمه معتمد آریا؟
قوه قضائیه: حاضر…. نه، مثل اینکه این هم همین الآن ممنوع التصویر شد….
یکی: جواد ظریف؟
( همه کف می زنند، قوه قضائیه): بیخودی کف نزنید، این هم فعلا غایبه، تو برنامه نود ممنوع التصویر شده.
یکی: سید محمد خاتمی……
قوه قضائیه: کی بود اسمش رو آورد، این یکی رو حتی حاضر غایب هم حق ندارید بکنید، کلا همه چیزش ممنوعه.
یعنی فکر کنم این هنرمندان سینما و شعر و موسیقی و برخی چهره های فرهنگی و سیاسی را هر روز صبح باید حاضر غایب کرد، معلوم نیست برای چی می گیرند؟ برای چی آزاد می کنند؟ برای چی ممنوع می کنند؟ کی ممنوع می کند؟ دیروز برنامه نود فردوسی پور که با جواد ظریف ضبط شده بود، پخش نشد، صدا و سیما گفته بود که “در این مورد هماهنگی نشده بود.” یعنی اگر قرار باشد نماینده کل حکومت که آیت الله خامنه ای به او اختیار داده که در مذاکره با آمریکایی ها هر حرفی صلاح دانست بزند، وقتی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ممنوع التصویر باشد، یعنی چی؟
محمد رضا حاج رستم بگلو، شاعر و غزلسرای مدرن، پس از پنج روز بازداشت، با یک وثیقه هفتاد میلیونی آزاد شد، او متهم است که مرتکب تعدادی غزل شده، و این غزلهایش در سه کتاب “واپسین تانگو در مهتاب” و “اینک، مونالیزا” و “دختری با کلکسیون کبریتهایش” منتشر شده است. من بطور جدی پیشنهاد می کنم که برای حمایت از او هر کسی که طرفدار آزادی شاعران است، کتابهایش را حداقل یک نسخه بخرد که طرف لا اقل پول وثیقه اش را در بیاورد.
برخورد جدی تر
شما توجه کردید از زمانی که حکومت در حال “جنگ نرم” با دشمن فرضی است، تا حالا پانصد ششصد نفر، یا برو بالا، البته خالی نخورید، دستگیر شده اند. حالا اسمش وبلاگ نویس بوده، یا غزلسرا بوده، یا فیلمساز. به عده ای هم هشدار داده اند که چرا در شبکه های ماهواره ای تبلیغات می کنید، عده ای هم زندانی هستند، چون به شبکه ماهواره ای زنگ زدند، عده ای هم زندانی هستند چون با وب سایت های حکومت همکاری کردند. این که “جنگ نرم”اش است، وای به “جنگ سخت”اش. یعنی اگر مغولها سرکار بودند، اینقدر با شاعر و هنرمند و نویسنده برخورد نمی کردند.
و آیا توجه کردید که هفته قبل خودروی چهل هزار بدحجاب توسط راهنمایی و رانندگی توقیف شد. یعنی بخاطر اینکه خانمی روسری اش عقب رفته یا موهایش جلو آمده بود، تذکر که هیچ، توهین و تحقیر که هیچ، بازداشت بدحجاب که هیچ، کل خودروی خواهر بدحجاب توقیف شده. یعنی دیگر چکار قرار بود بکنند؟ تازه، بعد از اینهمه دستگیری و بازداشت و توقیف خودرو، دادستان تهران گفته: “برخورد با بدحجابی و تبلیغات در ماهواره جدی تر می شود.” یعنی جدی تر از این؟ جدی تر از این می شود همین که سیروان خسروی و محسن یگانه را به توپ ببندند و عیسی سحرخیز را به جای گاز گرفتن، باربکیو کنند. یعنی آدم باید چقدر کاری را بکند و به نتیجه نرسد و باز همان را هی تکرار کند، هی تکرار کند و هی تکرار کند.
خود شیفتگی مزمن معنوی
یعنی طرف فکر می کند نود درصد مردم آمریکا، همان چهارتا بسکتبالیست و رپر مسلمان طرفدار ایران هستند، و هشتاد درصد فرانسه هم که همان دو تا و نصفی مسلمین تروریست هستند که شهر پاریس را به هم می ریزند. و فکر می کند هفتاد درصد مردم روسیه مثل عروسک های ماتروشکا همه شان از روی مجسمه پوتین تولید کارخانه ای شدند و مثل او فکر می کنند، و فکر می کند کل مردم نیجریه که سر جمع شش درصد از جمعیت ۱۵۰ میلیونی شان شیعه اند، همه شان یا ابراهیم زکزاکی هستند، یا اسماعیل زیکزاکی و از صبح تا شب دارند پای علم جمهوری اسلامی دست غیب شان دائم به سینه نامحرم می خورد. یا فکر می کند همین چهارتا و نصفی شیعیان عربستان سعودی کل ملت سعودی اند و همه شان صبح جلوی عکس خامنه ای از خواب یا علی گویان بیدار می شوند و شب جلوی عکس مصباح یزدی یا مهدی بیا گویان، به خواب فرو می روند.
به همین دلیل است که آقای نظام الدین موسوی در جمع برادران بسیج گفته: “مردم دنیا تشنه شنیدن و مطلع شدن از تفکر بسیج هستند.” اولا که شما چی مصرف می کنی که اینقدر مدت فاز بالا طولانی است؟ دوم اینکه چرا فکر می کنی که در کشورهایی مثل اروپا، آمریکا و استرالیا که به دلیل زیادی آب، مثل عربستان سعودی مردم همه تمایل شان را با تشنگی نشان می دهند. و الآن همه در آمریکا و استرالیا و اروپا رو به آسمان با دهان باز و لب تشنه منتظرند که از تفکر بسیجی مطلع بشوند.
البته احتمالا این افراد از تشنگی خواهند مرد، چون کسی نمی تواند اطلاعی از تفکر بسیجی به آنها بدهد، تفکر کجا بود؟ طرف رئیس جامعه مندرسین حوزه علمیه قم است، دو زار تفکر ندارد، بسیجی تفکرش کجا بود؟ آدم اگر تفکر داشته باشد که بسیجی نمی شود. می رود دنبال یک کار آبرومندانه. بی خیال عزیزم. یعنی فکر کنم این علمای اسلام را باید دست و پا بسته ببری پرت کنی گوشه یک خیابان پاریس تا ۴۸ ساعت، و هیچ ایرانی دیگر هم نشان شان ندهی تا بفهمند غرب چیست. و دیگر از این اباطیل عنیف پرتاب نکنند توی سفره ملت.