پس از جدی شدن تحریم های بین الملی، گویا طرح های دولت برای خانه نشین کردن زنان خریدار چندانی ندارد. در اکثر مناطق دنیا، در دوره های شکوفایی اقتصادی است که دولت ها توان آن را می یابند که با دادن انواع فرصت ها و امتیازها، شرایط زنان را به واسطه نقش تولیدمثلشان، بهبود ببخشند، و یا آنان را هرچه بیشتر از بازار کار و درآمد، کنار بگذارند. این یک واقعیت است که دستمزد نازلتر نیروی کار زنان در شرایط سخت بحران اقتصادی، زنان را در کشورهای صنعتی به نیروی مهم و سودآور در بازار کار این کشورها تبدیل کرده است.
در چندین ساله اخیر، دولت ایران هم با تکیه بر درآمدهای افزایشیافته بهای نفت و کنترل انحصاری بر این درآمدها، شروع به ارایه طرح هایی مانند اشتغال نیمه وقت زنان، افزایش مرخصی زایمان، بیمه زنان خانهدار و… کرد. به یمن پولدار شدن “مرد/ دولت” خانواده، دولت در صدد برآمد که زنان را هر چه بیشتر از بازار آشفته و کمظرفیت اشتغال، دور کند و این کار را با دادن امتیازهایی به زنان برای خانه نشستن، به ثمر برساند. اگر امروز هم این طرح ها و امتیازها به زنان هنوز از این طرف و آن طرف شنیده می شود گویای آن است که این حرف و حدیث ها عمدتا بازمانده همان دوران ثروتمند شدن دولت نهم از صدقه سر افزایش بهای نفت است. با پشتوانه افزایش بهای نفت، دولت سیاست درهای باز واردات از چین را بکار گرفت. این سیاست درهای باز و افزایش وحشتناک واردات کالاهای ارزان از چین، سیستم تولید کشور را فلج کرد و از تجمع مردان در فعالیت های تولیدی کاست. بالنتیجه اقتصاد مملکت را بر مبنای واردات فزاینده کالا، هر چه بیشتر به خود وابسته کرد. دولت همچنین توان آن را یافت که با کار و اشتغال زنان نیز به عنوان حوزه ای لوکس برخورد کند و با دادن امتیازهایی به زنان شاغل، در جهت کمرنگ شدن حضورشان در محیط های شغلی، عمل کند. دادن امتیاز به زنان خانه دار نیز در جهت امتیاز دادن به خانه نشینی آنان اتفاق افتاد. ولی همه این امتیازها و سیاست ها منوط به آن بود که همچنان دولت می توانست پول های سرسام آور نفت را در اختیار گرفته و با دست و دلبازی خرج کند تا اقتصاد را هر چه بیشتر به کانال های دولتی تجارت (تجارت دولتی با بازار جهانی و استفاده انحصاری بنگاه های دولتی از امکانات بانکی و پولی بین المللی)، وابسته نگه دارد. اما احتمالا دولت پیش بینی نمی کرد که تحریم های اقتصادی بالاخره یک روز، جدی شود و از سوی نظام بین المللی بر اقتصاد تجاری و وابسته به نفتِ ایران، اعمال گردد.
حال که دولت ایران از سوی مکانیزم تحریم های اقتصادی، هر روز فزاینده تر مورد محاصره و فشار قرار گرفته است طرح و برنامه های این دولت در حوزه اقتصاد، که مانند “پدر ثروتمند خانواده” می توانست با پول بادآورده و انبوه، اعضای خانواده از جمله زن خانواده را خانه نشین کند و کسب درآمد پسران خانواده را صرفا از طریق کانال “پدر خانواده” سازمان دهد، امروز با وجود تحریم های اقتصادی که دارد به عمل در می آید، و بی پول شدن نسبی دولت، شاید دیگر نمی تواند مثل سابق کارکرد موثری داشته باشد.
امروزه روز دولت ایران برای دور زدن تحریم های اقتصادی و فروش منابع زیر زمینی ـ گاهاَ به نصف قیمت ـ و همینطور به فروش رساندن برخی از اقلام پتروشیمی، با هدف ورود کالاهای ضروری مردم، نیاز به آن پیدا کرده که از سر ناچاری و استیصال، به بخش خصوصی و شرکت های کوچک غیردولتی رجوع کند و زیر پوشش آنها کار کند. روال سابق تجارت های کلان دولتی و نیمه دولتی با بازار بین المللی، با وجود این تحریم های هوشمند، دیگر به سادگی امکان پذیر نیست. این روزها هر ایرانی حتی اگر در داخل ایران هم ساکن نباشد بارها خبرهایی مبنی بر این که فلان مقام بلندپایه دولتی یا مسئول بلندپایه فلان شرکت پتروشیمی از طریق دوستی و آشنایی و برقراری رابطه با شرکت های کوچک بخش خصوصی که در دوبی و امارات یا ترکیه به ثبت رسیده اند وارد معامله برای فروش فرآورده های گاز و پتروشیمی یا حتی نفت خام، شده اند بنابراین دولت فهمیده است که تجارت با دنیا برای عرضه نفت و گاز و خرید کالا، از طریق بخش غیردولتی و آن هم از طریق بنگاه های خرد و کوچک برای دور زدن تحریم ها موثر می باشد. این فهمیدگی، او را ناچار کرده است که به شرکت ها و بنگاه های کوچک و خرد، که اکثرشان در کشورهای منطقه مثل دوبی، ثبت شده اند و گاهاَ مدیریت شان به نام زنان است مراجعه کند؛ و به نظر من این فرصت تاریخی بسیار خوبی برای زنان ایرانی است که به توانمندی اقتصادی برسند. در این میان آنچه واجد دقت و اهمیت می باشد آن است که معمولا زنان طبقه متوسط مدرن، یکی از پتانسیل های بالقوه و مناسب در حوزه تجارت های خرد و کوچک با جهان هستند. از همین بابت است که امروز اگر دولت می خواهد تحریم های اقتصادی را دور بزند، مجبور است به این پتانسیل توجه کند.
تجربه های گوناگون در جوامع مختلف هم نشان داده است که مردان معمولا در تجارت های کلان و نهادی موفق هستند، درحالی که زنان معمولا در تجارت های خرد و کوچک در عرصه جهانی موفقیت بیشتری دارند. به واقع کارآفرینی زنان در این حوزه همواره و عملا با موفقیت و با ریسک کمتر، همراه بوده است، مدیریت زنانه در سطح خرد، چه حوزه تجارت باشد و چه تولید و کارآفرینی، مدیریت های موفقی هستند. وجهه زنان ایرانی هم مثل دیگر زنان دنیا در سطح بین المللی با توجه به موقعیت عمومی زنان در جهان، وجهه مثبتی است و زنان ایرانی نیز می توانند با گسترش بنگاه های کوچک به شکلی گسترده، اقتصاد تحریم زده ی کشورشان را سرپا نگه دارند. ولی این کار منوط به آن است که به جای سیاست هایی که قبلا پی گیری می شد و به دولت امکان می داد تا زنان را به پشتوانه درآمدهای عظیم نفت، خانه نشین کند امروز با توجه به نیاز مملکت هم که شده، می بایست که تغییر یابد و دولت به جای طرح هایی که به کاهش تحرک اقتصادی زنان می انجامد به طرح ها و سیاست هایی روی آورد که امکان تحرک اقتصادی زنان را هرچه بیشتر افزایش دهد.
زنان تحصیلکرده از طبقات متوسط و مدرن به دلیل وجهه مثبت و انعطاف مدیریتی شان، می توانند از دالان های تحریم اقتصادی به خوبی عبور کنند و ظرفیت های زیادی را برای تجارت خرد با جهان خلق نمایند و از این طریق به تقویت بنیه اقتصادی خود و خانواده شان بپردازند. ارتباط اقتصادی با بنگاههای جهانی به زنان این امکان را می دهد که موقعیت خود و شرکت شان را در کشورهای منطقه و بعد حتی در سطح فرامنطقه ای، گسترش و تحکیم ببخشند. کسب این توانمندی که محتاج زمان هم است اما در آخر به معنی ایجاد فرصت اقتصادی و رشد اشتغال برای زنان و استقلال هرچه بیشتر بخش خصوصی از اقتدار و تصدی گری دولت خواهد بود. ولیکن سیاست های محدودکننده ی امروز دولت در برابر فعالیت اقتصادی زنان سبب شده که دولتیان به دست خودشان، این پتانسیل عظیم را بر روی خود و جامعه ایران ببندند.
اما امروز با این شرایط اقتصاد تحت تحریم، شاید که دولت باید کمی متواضع تر بشود و بداند که اقتدار و سالاری مردانه اش بدون پول و درآمد بی رویه نفت، دیگر آنقدرها ثبات و کارکرد پیشین را ندارد و سالاری و سروری اش بدون “پول” شاید اصلا خریداری ندارد. پس عاقلانه است که هر چه زودتر مدیریت زنانه در بخش اقتصاد کشور را بپذیرد و در جهت تقویت آن، گام بردارد وگرنه همان اندک اقتدار مردانه اش را نیز از دست می دهد و طرح های “خانه نشستن برای زنان” به مضحکه “پدرسالاری بدون امکان سالاری” تبدیل می گردد.
منبع: مدرسه فمینیستی