قاب♦ چهار فصل

نویسنده
شهلا گروسی

‏کارتون تنها “طنز مصور” نیست، هجو، هزل و فکاهه دیگر اَشکال شوخ طبعی اند که در همه جا ارج و قربی هم پایه ‏طنز دارند. در واقع هنر خنداندن مخاطب از طریق تصویر آن هم به گونه ای هوشمندانه، کاری است بس دشوار که از ‏هر قلمی بر نمی آید. “سرجیو آراگونز” بی تردید از آن صاحبان قلمی است که در خلق کارتون فکاهه و خنداندن ‏مخاطب مهارتی بی نظیر دارند و به سریع ترین کارتونیست دنیا معروف شده است….‏

sergio1.jpg


درباره سرجیو آراگونز‏

‎ ‎سریع ترین کارتونیست دنیا‎ ‎

اصولاً ما ایرانی ها خندیدن و خنداندن را عمل جلفی می دانیم. شاید به همین دلیل، سینمای کمدی ایران ( دو سه نمونه ‏مثل اجاره نشین ها را کنار بگذاریم ) از ابتدای شکل گیری به جلف ترین شیوه های ممکن سعی در خنداندن بیننده داشته ‏و باز شاید به همین سبب بعضی اهل فن واژه من در آوردی “طنز تصویری” را معادل “کارتون و کاریکاتور” قرار ‏داده باشند تا آب توبه بر سر این هنر بریزند و وابستگی آن را با جلف بازی هایی از آن دست انکار کنند اما کارتون تنها ‏‏”طنز مصور” نیست، هجو، هزل و فکاهه دیگر اَشکال شوخ طبعی اند که در همه جا ارج و قربی همپایه طنز دارند و ‏این طور به دیده تبعیض کنار گذاشته نمی شوند. در واقع هنر خنداندن مخاطب از طریق تصویر آن هم به گونه ای ‏هوشمندانه، کاری است بس دشوار که از هر قلمی بر نمی آید. “سرجیو آراگونز” بی تردید از آن صاحبان قلمی است که ‏در خلق کارتون فکاهه و خنداندن مخاطب مهارتی بی نظیر دارند.‏

‏”سرجیو آراگونز دومنش” متولد 1937 اصلاً اسپانیایی است اما خانواده اش در اوج جنگ های داخلی به مکزیک ‏کوچیدند. وقتی اولین بار سرجیو کوچولو را با یک بسته مداد شمعی در خانه تنها گذاشتند و در بازگشت دیوار های ‏منزل را پوشیده از صدها و صدها آدمک نقاشی شده دیدند پی به استعداد هنری فرزند خود بردند. سال 1954 سرجیو ‏در سن هفده سالگی وارد دانشکده معماری مکزیکو شد در حالی که همچنان علاقه اصلی اش طراحی کارتون بود و ‏همزمان برای نشریات محلی کارتون می کشید، در عین حال نزد “الکساندرو خودوروسکی” استاد بزرگ تئاتر و از ‏پیشگامان نهضت هراس، به یادگیری پانتومیم مشغول بود. سال1962 آراگونز به آمریکا مهاجرت کرد تا شانس خود را ‏در مطبوعات آن جا بیازماید، در حالی که کیفی پر از آثارش به همراه و تنها بیست دلار پول نقد در جیب داشت! طبیعتاً ‏اوایل درآمدش از راه کارتون کفاف مخارج را نمی داد پس در رستوران های “گرینویچ ویلج” ترانه می خواند و کلی ‏کارهای عجیب دیگر می کرد تا پول در آورد. 1963 سال طلوع ستاره بخت آراگونز و آغاز همکاری دیرپای اش با ‏مجله “‏Mad‏” بود.‏

sergio2.jpg

او تعدادی از آثارش را به دفتر مجله کمیک و متفاوت “‏Mad‏” برد و آن جا با انگلیسی دست و پا شکسته سراغ “آنتونیو ‏پروهیاس” کارتونیست پناهنده کوبایی را گرفت که طراح ستون محبوب “جاسوس علیه جاسوس” این مجله بود، به این ‏امید که کارتونیست اسپانیایی زبان بتواند مترجم او نزد سردبیر مجله باشد، غافل از این که وضع انگلیسی پروهیاس به ‏مراتب بدتر از آراگونز بود! در هر حال آثار آراگونز بی نیاز از هر گفتار با مسئولین مجله ارتباط برقرار کردند و او ‏به استخدام “‏Mad‏” در آمد. به زودی کارتون های او به رو و داخل جلد و صفحات مختلف نشریه راه یافتند و به ‏محبوب ترین های “‏Mad‏” تبدیل شدند.‏

شاید مشکل آراگونز با زبان انگلیسی در آغاز کار، باعث شد تا او به مرور وزن ایده های اش را بر تصویر بگذارد و ‏دیالوگ را کاملاً حذف کند، شاید هم آموزه های کلاس پانتومیم به مهارت نمایشگری بصری او بدون بهره گیری از کلام ‏افزود، در هر حال آثار سرجیو آراگونز قصه های تک قاب فوق العاده با مزه ای هستند که صد در صد به زبان تصویر ‏روایت می شوند. ‏

sergio3.jpg


اگر تورقی در شماره های مختلف مجله “‏Mad‏” کنید، گوشه و کنار صفحات در فضاهای خالی، کارتون های کوچکی ‏می بینید که خارج از موضوع صفحه نظر را جلب می کنند و حالت زنگ تفریح دارند. در طول چهار دهه آراگونز ‏هزاران کارتون کوچک در این سیاق برای صفحات “‏Mad‏” طراحی کرده که تبدیل به یکی از شناسه های نشریه شده ‏اند. هر اثر کوچک، ایده ای کامل و مستقل دارد که معمولاً بسیار بانمک است. خط های روان و ساده آراگونز و پرهیز ‏او از هر خط و آرایه اضافی باعث شده طرح های اش قابلیت انتشار در ابعاد بسیار کوچک را داشته باشند و چیزی از ‏تأثیر و زیبایی شان کم نشود. آراگونز بابت نبوغ و هنر خود جوایز مختلفی برده و چندین کتاب کمیک استریپ پر فروش ‏هم در کارنامه دارد، از جمله سری ماجراهای “گروی سرگردان” که حاصل همکاری او و “مارک اِوانیر” است.‏

امروزه آراگونز را به عنوان سریع ترین کارتونیست دنیا هم می شناسند، کارتونیستی که کافی است قلمی به دست گیرد ‏تا در عرض چند دقیقه صد ها و صد ها صفحه سفید را با جریان توقف ناپذیر ایده های خنده دارش بپوشاند، درست ‏همان طور که سرجیو کوچولو دیوار های خانه شان را در مکزیکو با نقاشی های مداد شمعی اش می پوشاند.‏

sergio4.jpg