در شرایطی که برخی از فعالان سیاسی، کنشگران اجتماعی و اهالی رسانه از “پایان ماه عسل روحانی با رای دهندگانش” سخن به میان می آورند، وزیر دادگستری دولت دهم با ادبیاتی درخور دولت احمدی نژاد و شاید دورانی که به ماموریت های اطلاعاتی – امنیتی مشغول بوده است ماجرای شوم و شرارت آمیز “عید غدیر” در محل حصر میرحسین موسوی را “یک جوسازی رسانه ای” می خواند.
با “عدل و انصاف” و همچنین “هوش و ذکاوت” ی که از حسن روحانی به یاد دارم بعید می دانم که او هم نظر با وزیری باشد که در حقیقت نماینده شخص صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه در “دولت اعتدال” است.
از نگاه من بعید است که رئیس دولت دهم در آستانه ی صد روزگی بر مسند قدرت نشستن خود، سندی در اختیار مخالفان قدیمی و منتقدان جدید خود قرار دهد که بیش از همه می تواند “نشانه ی قهر با اصلاح طلبان” و “دوری از تحول خواهان”ی باشد که نقش اصلی را در پیروزی او در انتخابات خرداد 92 داشتند؛ از همه مهمتر خود می تواند نشانه ای باور نکردنی باشد بر “ پایان دوران خوش ماه عسل” به ویژه با مراجع عالیقدر قم و شیراز و…، رهبران اصلاحات چون سید محمد خاتمی و فعالان سیاسی -ـ مذهبی مانند عبدالله نوری که درچند روزگذشته با حضور در خانه های دختران زهرا رهنورد و میرحسین موسوی یا تماس های تلفنی با کوکب و نرگس و زهرا با این عزیزان ستم دیده ابراز همدردی کرده اند.
اگرچه با نوع رویکردهای اخیر دولت در زمینه های سیاسی و فرهنگی، سخنانی از این دست که “دولت در اموری چون تشکیل کمیته ای برای رفع حصر موسوی و کروبی دخالت نمی کند” طبیعی می نماید، اما به عقل جور در نمی آید که رئیس “دولت تدبیر و امید” با این سخنان مصطفی پورمحمدی هم نظر باشد که برخورد فیزیکی با دختران موسوی چون سیلی زدن و گاز گرفتن “یک ماجراجویی و جوسازی رسانه ای بود و متاسفانه این حرف ها حاشیه سازی است و دولت بنا نیست وارد این ماجراها شود.” چون این ابراز نظر نه از “تدبیر” نشانه ای دارد و نه از “امید”؛- آن هم در حالی که رای دهنگان در مسیر و وادی ناامیدی قدم می گذارند!
در شرایطی که ابزارهای دقیق و پیشرفته تفتیش و بازرسی در ایران و جهان کاربرد گسترده یافته است، حتی می توان این سخن وزیر دادگستری را پذیرفت که “تفتیش امری عادی است و در جمهوری اسلامی ایران نیز مانند سایر کشورها این امر انجام می شود”، اما بعید است که آقای پورمحمدی خود اجازه دهد که در محل و موقعیتی دیگر، او و بستگانش چون فرزندان موسوی “تفتیش بدنی” شوند، و به ویژه به راحتی بپذیرد که همسر و دخترانش عریان شوند و ماموران به هر جای بدنشان نگاه بیندازند و دست بکشند و حتی کارهایی کنند که زبان از گفتنش قاصر است و شرم و حیای اسلامی اجازه نمی دهد جزئیات آن در منظر افکار عمومی بیان شود؟!
جهت اطلاع آقای روحانی بد نیست بگویم هم اینک تفتیش بدنی و جستجوی یدی در زندان ها امری عادی است و زندانیان سیاسی – عقیدتی در زمان بازگشت از مراجع قضایی یا مراکز درمانی مجبورند لخت و عریان شوند تا مورد وارسی که چه عرض کنم، جست و جوی داخلی قرار گیرند!
این برخورد با خانواده های زندانیان، به ویژه آنان که ملاقات حضوری یا ملاقات شرعی دارند با شیوه های برخورنده و بسیار زننده حاکم است. به همین دلیل است که در موارد خاص زندانیان حتی از رفتن به بیمارستان خودداری می کنند یا خانواده ها از خیر ملاقات با عزیزان خود می گذرند. اگر دولت لازم می داند می تواند کمیته ای ویژه تشکیل دهد و با آنانی که شاهد این موارد بوده اند به گفت و گو بنشیند.
حال که بحث کمیته ی ویژه پیش آمد، هرچند که امیدی نمی رود که شخص رئیس جمهور یا نزدیکانشان “در اموری چون تشکیل کمیته ای برای رفع حصر موسوی و کروبی دخالت” کند، اما می توان انتظار داشت که آقای روحانی به مشاور ارشد خویش، حجت الاسلام یونسی دستور دهد که یک “کمیته حقیقت یاب مستقل” متشکل از مقام های دولتی و شخصیت های مستقل از میان اصلاح طلبان و تحولخواهان منصف و محافظه کاران معقول تشکیل دهد و به بررسی دقیق وکارشناسانه ی این ماجرای تاسف برانگیز بپردازد. البته در صورت مثبت بودن عملکرد این کمیته می توان بعدها ماموریت های دیگری را هم به آن سپرد، از جمله چگونگی بازرسی بدنی در زندان ها و بررسی ادعای زندانیان سیاسی – عقیدتی کنونی و قدیمی از جمله متهمان جنبش سبز که بدون ترس و هراس حتی در شرایط ارعاب و تهدید اعلام کرده اند که در زمان بازداشت و بازجویی مورد ضرب و جرح و شکنجه روحی و جسمی قرار گرفته اند.