سال 1385 هم برای اهالی تئاتر ایران سالی پر از فرازونشیب بود. قطب الدین صادقی یکی از بزرگان تئاتر ایران درعرصه کارگردانی است که همیشه نام او برقله های تئاتر ایران می درخشد. هنرروز دراین شماره همراه ایشان مروری بروضعیت تئاتر ایران درسالی که گذشت رادارد که می خوانید.
حرف های قب الدین صادقی
به امپراطور نیازی نداریم
به عنوان اولین سوال یک فرد تئاتری دوست دارید چه چیزی را بیان کنید؟
این که به چه صورت امکان دارد تئاتر در حوزههای تولید، ارائه و حمایت نهادینه شود، اولین سوالی است که دراین زمینه می پرسم.
ودرپاسخ به این سوال؟
پاسخگوی این سوال من نیستم امادرحوزه مباحث اداری، مالی و تشکیلاتی مطالب فراوانی میتوان بیان کرد.
استاد، لوازم اصلی رشد و اعتلای هنر تئاتر در جامعه ایران چیست؟
ببینیدهر سال بیش از هزار فارغ التحصیل تئاتر داریم، در بودجه کشور نیز مبلغ خاصی به تئاتر اختصاص داده شده، ولی چرا این هنر به عنوان یک نیاز اجتماعی تلقی نمیشود؟ چرا گم است و چرا فارغالتحصیلان این رشته سرگردانند؟ این سوالات نشان میدهد که تئاتر هنوز نهادینه نشده است. سه وجه “آزادی و نگرش مدرن به تئاتر”، “اصلاح ساختار تشکیلاتی در اداره تئاتر کشور” و “رشد فضاها و تالارها براساس یک الگوی تازه” لوازم اصلی راههای نهادینه کردن تئاتردرایران است.
در خصوص آزادی و نگرش مدرن توضیحات بیشتری می دهید؟
تئاتر بدون آزادی و نگرش مدرن نه در ایران بلکه در هیچ جای دیگر رشد نخواهد کرد. اگر همه مسئولان موافق رشد و اعتلای تئاتر باشند، پول و سالن نیز فراهم باشد، باز هم تئاتر رشد نخواهد کرد، زیرا تئاتر فقط در فضای آزاد رشد میکند. بازسازی و بازیابی هنر تئاتر در دنیای امروز با بازی مدرنیزم معنا میگیرد. تئاتر نماد و عصاره روشنگری بیان شده است. در ایران نیز تئاتر روشنگری و مدرنیته همزمان وارد ایران شدهاند. در دوره مشروطیت برای اولین بار با فرآوری دنیای مدرن مواجه میشوند و تئاتر یکی از نمادهای این دوره تاریخی کشور میشود. به طوری که پیشگامان تئاتر، روشنفکران عصر مشروطیت هستند و تئاتر به عنوان نمادهای رسوخ مدرنیزم در میان مردم تلقی میشود. در جامعه ایران بین تئاتر و جریان روشنفکری نمیتوان فاصله انداخت و بدون آن امکان ادامه حیات وجود ندارد و به شدت دچار از هم گسیختگی خواهد شد. بنابراین در جامعهای که فرهنگسازان و مسئولان فرهنگی نگرشهایی مقابل مدرنیزم دارند و جهتگیری فرهنگی جامعه، ضد مدرنیزم است، هنر تئاتر رشد نخواهد کرد.
بنابراین مساله دموکراسی دراین جریان بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
بله. جامعهای که دموکراسی و آزادی درگسترش زیادی نیافته باشد رشد و پویایی تئاترکمرنگ است و مخاطبی جذب نمیکند و قادر نخواهد بود رسالتی را که برایش تعریف شده انجام دهد.
دورههای رشد تئاتر ایران با دورههای فضای باز سیاسی و فرهنگی سدههای اخیر همزمان است. به”دوره آغاز ـ زمان مشروطیت”، “بعد از بحرانهای شهریور 1320”، “سالهای 40 تا 50”، “دوران اولیه بعد از انقلاب”، “دوره دوم مدیریت علی منتظری در سالهای 68 تا 72 ـ پایان جنگ تحمیلی” و”سالهای 76 تا 80” دقت کنید.
در این شرایط فضای باز، فشارهایی که بر مسئولان فرهنگی وارد میشود، چند برابر خواهد بود. آن قدر که شاید مانع ادامه حیات باشد اما تئاتر شکوفا میشود.
نقش” آزادی”چه قدر می تواند مهم باشد؟
من حتما براین جریان تاکید زیادی دارم. تئاتر نمیتواند هنر فرمایشی باشد. نمیتوان به هنرمند تئاتر سفارش داد که به فلان نکته که مد نظر من و دغدغه من است، بپرداز. هنر تئاتر بدون خلاقیت که در اثر رهایی ذهن فعال میشود، شکل نمیگیرد. هنر تئاتر یک چاشنی برای خوش طعم کردن خوراک فرهنگی نیست، خودش به خودی خود ارزش تولید میکند.
به نظرتان مشکلاتی مانند کمبود آموزش، کمبود متون نمایشی، نگارش متون فقط برای چاپ، رواج گسترده فرم آلیزم و اعتقادات رایج ضد تئاتر ناشی از چه چیزهایی است؟
همه این مشکلات آسیب نهایی است که در اثر بسته بودن فضای سیاسی، اجتماعی و محدودیت به تئاتر وارد میشود.
مدتی است که مساله طرح تشکیل سازمان تئاتر درکشوربرزبانها جاری است. نظر شما دررابطه با ان چیست؟
طرح تشکیل سازمان تئاتر کشور را برای نهادینه کردن تئاتر، مضر میدانم و اعتقاد دارم نباید پیگیری شود. با این که هیئت مدیره و بودجه مستقل خواهد داشت، اما یک سازمان مقتدر به معنی دولتی شدن تئاتر است. در جریان عمومی تشکیلات دولت نیز رویکرد به سمت کاهش تصدیگری دولت است. ما به امپراتور تئاتر احتیاج نداریم و رئیس مرکز در هر دورهای امپراتور تئاتر است.
به نظر شما برای درآمدن تئاتر از زیر سایه دولت چه باید کرد؟
مستقل شدن انجمنهای نمایش، دریافت سوبسید از دولت و شهرداریها، فعالیت مالی، هنری و مدیریتی هنرمندان در ساختار انجمن نمایش را تنها راهکار غیر دولتی شدن تئاتر است. اگر انجمن نمایش از حالت سایهای و ابزار دست خارج شود، با استفاده از تقسیمبندی همین بودجه موجود، امکان نهادینه شدن تئاتر وجود دارد.
اشاره ای به مساله گسترش سالنهای تئاتری کردید. پیشنهادتان دراین رابطه چیست؟
احداث سالنهای کم هزینه و کوچک به راحتی قابل دستیابی است. ساخت مجموعهای مثل تئاترشهر تاکنون 4 یا 5 بار وارد بودجه کشور شده و از سوی دیگر از آن خارج شده است. در حالی که طرح سالنهای ارزان قیمت با 60 تا 70 میلیون تومان قابل اجراست. با هزینه یک بار بازسازی تئاترشهر میشود چندین سالن کوچک ساخت. در حالی که با شهرداری قراردادی برای ساخت 20 سالن این چنینی وجود دارد. دولت میتواند این سالنها را ساخته و بهرهبرداری آن را همچون باشگاههای ورزشی به بخش خصوصی و شبکه انجمنهای نمایش واگذار کند. متأسفانه در ایران الگوهای موفق ماندگار نیستند که خود به دلیل رویکرد مهار کننده و نگرش کنترلگر در ساختار فرهنگی کشور است. این اتفاق در همه حوزههای فرهنگی رخ میدهد و خاص تئاتر نیست، زیرا ساختار وزارت ارشاد بر این نگرش کنترلگرا استوار است. فرهنگ مثل کالای کارخانهای ساختن نیست، از بطن جامعه و در طول زمان شکل گرفته است. کسانی که میخواهند فرهنگسازی کنند و آن را از راه کنترل و مهار مهندسی کنند، از رقابت سیاسی ترکشهایی را دریافت میکنند.
شما خبری از بودجه ئافزایش یافته تئاتر درسال 85 ندارید؟
اردیبهشت ماه امسال و همزمان با هفته بزرگداشت روز جهانی تئاتر اعلام شده بود:بودجچه تئاتر افزایش یافته است. اما بعد ازگذشت چندین ماه خبری ازوصول آن منتشرنشد ومدتی بعد اخباری مبنی برعدم افزایش بودجه منتشر شد وهمان موقع اقایان مسول درارشاد اعلام کردند:بودجه افزایش یافته است، اما تمام این بودجه مربوط به تولید تئاتر درتهران نیست و به کلیه فعالیتهای هنرهای نمایشی درایران مربوط است.
جریان “موزه تئاتر ملی” چیست؟
طرح عملیاتی راه اندازی موزه نوشته شده است و به نظر می آید به زودی مکانی برای آن درنظر گرفته شود. اما من به شخصه فکر می کنم که این هم از ان وعده های بایگانی شده ای است که هرچند وقت یک بار برای دلخوشی اهالی تئاتر گفته می شود و پس از مدتی به فراموشی سپرده می شود.
پرونده بازگشایی تالار مهراب و سوله های ایرانشهر هنوز باز است؟
بله متاسفانه. این تالار مدتهاست به منظورانجام تعمیرات تعطیل است ومسولان آن سالهاست ازبازگشایی ان درچند ماه اخیر خبر می دهند اما این چند ماه مدتهاست تبدیل به چند سال شده است. هنرمندان تئاتر اوایل سال 85وحتی چند ماه پیش از انبه راه اندازی سوله های ایرانشهر امیدوار شدند. سوله هایی که تاکنون چند بارصحبت راه اندازی وبهره برداری آن مطرح شده است، اما همچنان درحد حرف باقی مانده است. اوایل سال مقرر شد بهروز غریب پور مسولیت راه اندازی ان را برعهده گیرد اما مدتی بعد اعلام شد مسولیت ان به شخص دیگری واگذار شده است. اما درمیان وعده وعیدهایی که مسولین از این دو محل داده اند کلنگ ساخت تئاتر شهر2 درچندماه گذشته زده شد.
به لحاظ کیفی در اثار تولیدی سال 85 نسبت به سال قبل تر تفاوتی رادیدید؟
خب من هر ساله به دیدن تئاتر های خوب می روم. امسال سطح کیفی نمایشهایی که دیدم به مراتب از سال گذشته پایینتر امده بود ومن فکر می کنم دلیل این امر هم عدم تمرکز مجریان نمایشهای تولید شده برآثار خود وعدم توجه کافی به اتفاقات اطرافشان است. دربازبینی اثاری که دیدم متاسفانه نقص درممطالعه مستمر برروی یک مبحث به سادگی قابل مشاهده بود. بازیگران ما امروزه تلاش کمتری نسبت به گذشته می کنند. این درنوع ارائه بازیها مشخص است. به غیر از اندکی مابقی کاملا خود را ازشرایط اجرا دور نگه داشته اند و به وفورکمبود تمرینات ویژؤه بدنی، بیانی، و حتی مطالعات و کشفیات لازم برای درک نقشها دیده می شود. بدتر از همه اینها کارگردانان ما هستند. من به قشر جوان ونسل نو هشدار می دهم. متاسفاه همه چیز رو به آشفتگی است اما آنها باید به عنوان کارگردان یک زندگی به همه چیز وهمه کس احاطه داشته باشد. مگر می شود شما درسالنهای تئاتر شهر یک مملکت نمایشی را با برچسب حرفه ای به صحنه ببری واز اصول اولیه آن بی خبروکم سواد باشی.
تئاتر ما عقیم شده است واین فقط وفقط به دلیل مدیریت غلط هنرهای نمایشی ومسولین کشوری است.
ودرآخرچه حرفی دارید؟
تئاتر ایران در موقعیت مطلوبی نیست و از همه سو دچار نقص است.
بهبود اوضاع تئاتر ایران نیاز به کمکی همهجانبه دارد و دستاندرکاران عرصه تئاتر به تنهایی نمیتوانند زمینههای رشد تئاتر کشور را فراهم کنند. تئاتریها انسانهایی از خود گذشته هستند و عشق و علاقهشان را با شرکت در جشنوارهها و اجرای کارهای متفاوت نشان میدهند.
ما در تئاتر کشور به صورت تک زیستی زندگی میکنیم و خودمان باید دست خودمان را بگیریم، زیرا کسی صدای فریاد تئاتریها را نمیشنود و در حال حاضر نیز افرادی به دلایل مبهمی که برای ما مشخص نیست در عرصه تئاتر حضور دارند. ما ملت بااستعدادی در زمینه هنرهای نمایشی هستیم. اما متأسفانه این هنر تشکل ندارد و بر مبنای یک عمل و خواست درست تداوم نیافته است. هنرمندان تئاتری از هم گسیخته و مانند پازلی به هم ریخته هستند و تلاش زیادی لازم است تا به هم وصل شوند. ما هنگامی در تئاتر به معنا و مفهوم خواهیم رسید که تشکلی هنرمندان را حمایت کند و آنان را زنده نگه دارد.