نگاه‎ ‎‏♦ سینمای ایران

نویسنده
عمار ملکی

به نظر می رسد که ما به عنوان شهروندان ناراضی از بی عدالتی ها و سیاست های جاری، در برابر بی مسئولیتی ‏وزارتخانه ای که هنر این مرز و بوم را به بازی گرفته است، باید خود مسئولیت حفظ هنر و فرهنگ را در دست ‏بگیریم. فراخوان حمایت مادی از تهیه کنندگان و سازندگان فیلم سنتوری محکی جدی از مسئولیت پذیری مردمی است ‏که نهادهای حکومتی را به خاطر بی مسئولیتی شان نسبت به حفظ فرهنگ و هنر این سرزمین، سرزنش می کنند تا ‏نشان دهند که چقدر در رفتار، متفاوت یا شبیه دولتمردان کشور هستند. ‏

mehrjoo1.jpg

درباره علی سنتوری

‎ ‎مهرورزی با مهرجویی‎ ‎

یکی از بزرگ ترین خدمات هنرمندان- و بیش از همه دست اندرکاران سینما و تئاتر - به میهن شان به تصویر کشیدن ‏معضلات اجتماعی جامعه است. شاید روشنفکران و سیاستمداران درباره این مشکلات بگویند و بنویسند، اما ابراز آن به ‏شکلی که عموم مردم را نسبت به موضوع آگاه و حساس کند، شاید تنها از ابزاری مانند سینما (و تا حد محدودتری از ‏تئائر) بر می آید. ‏

بسیاری از علاقمندان به هنر و فرهنگ و به خصوص سینما و حتی بسیاری از مردم عادی که تا حدی رسانه ها و اخبار ‏هنری را دنبال می کنند، در چند ماهه گذشته اخبار مرتبط با فیلم “علی سنتوری” ساخته داریوش مهرجویی را کم و بیش ‏شنیده اند. از مشکلات اکران در جشنواره فجر سال گذشته تا اجبار در تغییر نام فیلم به “سنتوری” و حذف برخی از ‏قسمت های فیلم و تا اعلام مجوز گرفتن آن جهت اکران عمومی و سپس عدم اجازه مجدد به اکران آن توسط وزارت ‏ارشاد و نهایتاً انتشار گسترده غیر قانونی فیلم بر روی سی دی در سطح شهر، اخباری بود که به گوش امثال من که اهل ‏سینما و هنر به شکل حرفه ای نیستم نیز رسیده است.‏

می دانیم که معضلات جامعه ایران آنقدر متنوع و پیچیده شده، که گاه توصیف و به تصویر کشیدن هر یک از آنها نیاز ‏به فیلمی چند ساعته دارد و لیکن نشان دادن چندین معضل برجسته و اصلی در یک فیلم، کار آسانی نیست و از ‏کارگردانی بزرگ همچون مهرجویی بر می آید.‏

santorimehrjoo2.jpg

به تصویر کشیدن معضل اعتیاد آن هم برای هنرمندی که روزی یک الگوی محبوب در بین جوانان بوده است (علی ‏سنتوری) و به خاطر محدودیت هایی که سیاست های دولت در سر راه ابراز هنرش ایجاد کرده بدان دچار شده ‏است(ندادن مجوز کنسرت و چاپ آثار هنری او)، نمایش معضل خشونت و بی تحملی مردم در جامعه بر سر مسائل ‏بسیار ابتدایی (زد و خورد و نزاع در مراسم عروسی در جنوب شهر بخاطر قول و قرارهای قبیله ای بر سر عروس و ‏داماد)، نشان دادن تحجر و تظاهر مذهبی در عین بی توجهی به فاجعه هایی که یک نسل را به نابودی کشانده است ‏‏(برگزاری مراسم مذهبی در خانه پدری علی سنتوری در عین بی توجهی پدر و مادر متشرع و متمول علی سنتوری به ‏مشکلات او و طرد کردن او بدلیل آنکه اهل موسیقی بوده است)، به تصویر کشیدن بها ندادن به اندیشه، نوشتن و “قلم” ‏در یک اجتماع به ظاهر مذهبی (با نبود یک “مداد” در خانواده مرفه مذهبی و در میان ده ها نفر که در حال خواندن ‏قرآن هستند)، به اعتیاد و بدبختی کشاندن جوانان به دست خانواده خود به دلیل بی توجهی و سهل انگاری (با نمایش دادن ‏نمادین تزریق مرفین در دست علی توسط پدرش)، به نمایش در آوردن مشکل مهاجرت جوانان نخبه و پرشور کشور از ‏روی استیصال و نا امیدی از وضع موجود با رها کردن همه تعلقات (مهاجرت هانیه به کانادا) و…‏

همگی در یک فیلم دو ساعته، هنر بزرگی است که می تواند مخاطبان میلیونی این فیلم را در سراسر کشور به تامل ‏وادارد و آنها را نسبت به این مسائل حساس گرداند و مقامات مسئول را برای چاره اندیشی آنها هشیار سازد. لیکن دولت ‏مهرورز به این تلاش نیز با توقیف و ممنوعیت پاسخ داد تا اخباری که درباره گوشه نشینی هنرمندان به گوش می رسد، ‏نیز برایمان قابل فهم شود. گویا آنها که در همه جای جهان به عنوان دیده بان وگزارشگران معضلات جامعه، برای ‏سیستم حاکمه نقش یاریگر و مشاور را ایفا می کنند و به همین دلیل از آنها تقدیر می شود، در ایران امروز توقیف، ‏محکوم و مغضوب می شوند چراکه واقعیات را نشان می دهند. جلٌ الخالق!!‏

حیرت انگیز تر آنکه مهرجویی با بیان همه این معضلات، نهایتاً نشان می دهد که سیستم حاکمه موجود در فیلم، در آخر ‏می پذیرد که “علی سنتوری” به عنوان یک هنرمند می تواند با آموزش هنر خویش، جوانان کشورش را از اعتیاد نجات ‏دهد و از این رو امیدوارانه داستان خویش را در فیلم به پایان می رساند. اما با توقیف فیلم مهرجویی، نشان داده شد که ‏متاسفانه در واقعیت و توسط دولت خارج از فیلم، هنوز امثال “علی سنتوری” و هنرش به رسمیت شناخته نمی شود و ‏اجازه ابراز هنر او برای پیشگیری از فاجعه های اجتماعی داده نمی شود.‏

اما آنچه پس از پخش گسترده فیلم توسط قاچاقچیان - که مشخص نیست از کجا حمایت می شوند و می رود تا هنر سینما ‏را نیز بیش از پیش زمینگیر کنند- روی داد، حرکت مدنی جالبی بود که ایده آن در گروه “ادب و هنر” یکی از ‏روزنامه ها شکل گرفت و با تایید کارگردان و تهیه کننده فیلم “علی سنتوری” همراه شد. این فراخوان از همه کسانی که ‏سی دی یا دی وی دی فیلم را تهیه کرده اند و یا آن را دیده اند می خواست تا بهای بلیط را به شماره حساب مشترک ‏کارگردان و تهیه کننده - مهر جویی و فراز مند- واریز نمایند تا به همدلی و وفاق در سینما و خصوصاً سینمای فرهنگی ‏و مستقل بیانجامد. البته این ایده بر عدم محتاج بودن دست اندرکاران فیلم و اینکه عواید احتمالی این طرح صرف امور ‏خیریه خواهد شد، تاکید داشت.‏

santorimehrjoo3.jpg

به نظر می رسد که ما به عنوان شهروندان ناراضی از بی عدالتی ها و سیاست های جاری، در برابر بی مسئولیتی ‏وزارتخانه ای که هنر این مرز و بوم را به بازی گرفته است، باید خود مسئولیت حفظ هنر و فرهنگ را در دست ‏بگیریم. این فراخوان محکی جدی از مسئولیت پذیری مردمی است که نهادهای حکومتی را به خاطر بی مسئولیتی شان ‏نسبت به حفظ فرهنگ و هنر این سرزمین، سرزنش می کنند تا نشان دهند که چقدر در رفتار، متفاوت یا شبیه دولتمردان ‏کشور هستند. ‏

همچنین این حرکت به عنوان روشی برای بازگشت به جامعه و تقویت و رشد جامعه مدنی به جای اعتماد و تکیه بر ‏نهادهای دولتی نیز می تواند تلقی شود و جامعه را به اخلاق و وجدان شهروندی خویش متکی می سازد و این ایده، می ‏تواند الگویی باشد برای ارتباط گیری مستقیم بین اهالی هنر و فرهنگ با مردم، بدون وابستگی به دولتی که این ارتباط ‏گیری را مسدود می کند. ‏

یقین دارم که بسیاری از خوانندگان این مطلب، فیلم علی سنتوری را دیده و یا خواهند دید. بیایید از هر طریق ممکن از ‏آنها دعوت کنیم تا با واریز بهای بلیط به حساب مشترک اعلام شده، پیش از هر چیز وظیفه اخلاقی و شهروندی خود و ‏سپس قدردانی خود را از تهیه کنندگان فیلم بخاطر به تامل واداشتن مان نسبت به مسائل مهم اجتماعی ابراز داریم و ‏همدلی خود را با آنها به خاطر توقیف فیلم و همچنین همکاری مان را در مبارزه با پدیده قاچاق، نشان دهیم. مهرجویی ‏وظیفه انسانی، حرفه ای و شهروندی خود را در اینجا به درستی انجام داده است. حال بر ماست که نشان دهیم می ‏خواهیم که امثال او ادامه دهند یا نه. از مهرجویی و همکارانش نیز می خواهیم که بعد از گذشت چند وقت، بیلان ‏مسئولیت شهروندی مان را با اعلام مبلغ واریز شده در حساب مشترک، اعلام کنند تا بدانیم که در حرکتی نمادین برای ‏شروع استقلال شهروندی و تشکیل جامعه مدنی واقعی، چند نفر همراه خواهند بود.‏

مهرورزی دولتی با مهرجویی را دیدیم و مهرورزی مردمی با مهرجویی را به نظاره نشسته ایم. امید که مهرورزی مان ‏مانند مهرورزی دولت مان نباشد که در آن صورت وای بر ما.‏

‎ ‎پی نوشت‏‎ ‎

حساب مشترک به نام “داریوش مهرجویی” و “فرامرز فرازمند”: 0116407795 بانک تجارت شعبه چهارراه پارک ‏کد 032‏