کسی از میان دولتی ها یا مراکز حساس اجتماعی به گزارش دردناگ موسسه گالوپ در مورد مردم مظلوم ایران توجه خاصی نشان نداد و آن را جدی نگرفت. بر اساس جدیدترین نظرسنجی، ایرانی ها عصبانی ترین مردم نا خوش شانس دنیا هستند. یعنی، مردم ایران با این همه سابقه طولانی علمی فرهنگی و یک تاریخ غنی از تحولات پند آموز که آن ها را در میان همه مردم منطقه ممتاز و خاص می کند امروز روزگاری را تجربه می کنند که بر اساس یک نگاه جامعه شناسانه، بیش از هر مردم دیگری به ملت عراق و امت صدام حسین شبیه شده اند. زیرا بر اساس نظر سنجی گالوپ، بعد از ایرانی ها، فقط این عراقی ها هستند که از مردم ما عصبی ترند. به همین دلیل جا داشت برای اعلام نتیجه این نظر سنجی پیرامون بلایی که در این سال ها بر سر ایرانیان آمده است عزای عمومی اعلام کنند.
موسسه گالوپ یک مرکز تحقیقاتی است که در سال ۱۹۳۵ از سوی جورج گالوپ بنیان گذاشت شد. تجربه چندین سال نشان داده است که نظر سنجی های گالوپ از دقت قابل توجهی برخوردار است و علت آن شیوه پرسیدن سوال از مردم و نیز تکنیک تحلیل اطلاعات دریافتی است. روش موسسه گالوپ این است که تعدادی سوال بسیار ساده و غیر قابل تفسیر را از مجموعه ای از آدم های مشابه که تصادفی انتخاب شده اند می پرسد. سوابق کاری گالوپ ثابت کرده است که با این روش معمولا می توان به پاسخ های دقیق رسید. حداقل در مورد ۱۲ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بین سال های ۱۹۳۶ تا ۱۹۸۴ گالوپ با خطای حدود ۳ درصد نتایج انتخابات را درست پیش بینی کرده است.
در مورد نظر سنجی اخیر، گالوپ با دریافت پاسخ بله به چند سوال در مورد اینکه آیا عصبانی هستید غمگین هستید استرس دارید جایی از بدن شما درد می کند و نهایتا آیا نگران هستید به این نتیجه میرسد که سوال شدگان از زندگی راضی هستند یا نه.
بر اساس این تحقیق مردم کشورهای آمریکای لاتین از همه مردم جهان شادتر هستند که تا حدودی به فرهنگ آنها بر می گردد. در مطالعه مشابهی نشان داده شده است که مردم خاورمیانه و شمال آفریقا در کل بیشترین تجربه منفی و کمترین تجربه مثبت را در زندگی در میان همه مردم جهان آزموده اند.
در این میان، مردم عراق ایران و سپس کامبوح رکورد تجربیات منفی را کسب کرده اند. البته عراقی ها یک رکورد باورنکردنی انحصاری را نیز در کسب بدشانسی و تجربیات بد تا سال ۲۰۰۸ به خود اختصاص داده اند. اما عجیب تر آنجاست که از میان همه مردم دنیا، وقتی از آنها پرسیدند آیا دیروز عصبانی بوده اید، رتبه اول را عراقی ها آوردند و بعد سوال شدگان ایرانی. در جدول گالوپ کشورهایی که مردم آنها در شرایطی مانند ایران قرار داشته و عصبا نی بوده اند، از فلاکت زده ترین کشورهای جهان هستند یعنی :کامبوج، لیبریا در آفریقا، جنوب سودان،اوگاندا، قبرس، بولیویا، و البته مردم بی آینده اراضی اشغالی فلسطین.
چرا ایرانی ها عصبا نی اند؟
صد سال پیش ایرانی ها انقلاب مشروطه کردند و در صدر همه خواسته ها خواهان تشکیل عدالتخانه بودند اما امروز تشکیلات صادق لاریجانی برای آنها عدالت تجویز می کند که بیشتر به کارخانه تولید نارضایتی ملی شباهت دارد تا عدالت خانه. اندکی بعد با کودتای ۱۲۹۹ رضاخان را تجربه کردند و سرکوب شدند، امروز پس از ۹۲ سال هنوز با کودتای انتخاباتی شش سال پیش درگیر هستند و رهبران جنبشی که با کودتا چیان کنار نیامدند در زندان به سر می برند.
هفتاد سال پیش ایران از سوی متفقین از شمال و جنوب اشغال شد. چند سال بعد اشغال ایران پایان یافت، اما امروز با مردم ایران به گونه ای رفتار می شود که مردم احساس می کنند کشور آنها اشغال شده و کسانی آنها را اداره می کنند که گویی اشغالگرند و بیشتر با مردم ایران مشکل دارند تا در صدد حل مسایل کشور باشند. احساس اشغال کشور از سوی بیگانگان به حدی است که مردم فکر می کنند رای آنها و ثروت نفتی شان تاثیر چندانی بر شرایط زندگی آنها ندارد و بیشتر این اداره کنندگان ایران هستند که از منابع و منافع کشور بهره می برند.
۶۱ سال پیش جنبش ملی مردم ایران با کودتای ۲۸ مرداد سرنگون شد و این دور از بد شانسی ایرانیان، برای سالیانی هر امیدی به بهبود شرایط را تا سال ها با نا امیدی مواجه کرد.
۳۷ سال پیش مردم ایران با یک انقلاب شکوهمند پایه های رژیمی را که اعتقاد داشتند منشا همه مشکلات آنان است و دشمن خداست را از بنیان ویران کردند. امروز بسیاری از مردم به این اعتقاد رسیده اند که انقلاب سال ۵۷ یک انتحار بزرگ و کور بود اما آب ریخته شده را نمی توان باز گرداند. به قول حسنین هیکل گویی تیری از عصر حجر به قلب قرن بیستم پرتاب شد که دستورالعمل اداره ایران بعد از سال ۵۷ را که به ته آن بسته بودند با خود آورد.در واقع با انقلاب وعده بهشت به ایرانیان داده شد، اما نتیجه آن جهنم خشکسالی و آلودگی هوا و افزایش آمار جرم و بی اعتقادی و تحریم های ویرانگر بود.
نه شاه دیکتاتورترین رهبر جهان بود و نه همسر او الهه در جهنم. در این چند سال پس از انقلاب مردم ایران سیاسیون فرصت طلب مانند احمدی نژاد و قاتلانی مانند اسدالله لاجوردی را تجربه کردند که منفورترین شخصیت های رژیم گذشته مانند اویسی یا نصیری ساواک در مقابل آنها اصلاح طلبانی معصوم بودند. شاید بد شانسی بزرگ ترمردم ایران این بود که اعتقادات مذهبی و آرامبخش سال های ۵۷ و بعد از آن را نیز خرج تنش های انقلاب کردند اما ثمره آن شکل گرفتن یکی از دزد ترین و فاسد ترین بوروکراسی های تاریخ بشر بود که شاید دیگر هیچگاه تکرار نشود.
با این حال موسسه گالوپ یک نظر سنجی هم باید در مورد امید به آینده نسل جوان و تحصیلکرده ایران انجام دهد. به احتمال زیاد مردم ایران در چنین نظر سنجی سرآمد غرب آسیا در امید به آینده خواهند بود.
پانوشت