ام سیست
درباره آنچه روزنامه نگاران خارجی که از ایران دیدن می کنند، نظریه ثابتی وجود دارد. همه کلیشه ها آنجاست، دخترهای مو بور که سرشان را زیر روسری پوشانده اند، مشروب و مکان هایی برای تریاک کشیدن.
خانواده و دوستانم، قبل از رفتنم یک مهمانی در کلوپ هنر لندن که به طرز خطرناکی به دفتر هواپیمایی ایران ایر در میدان پیکادلی نزدیک بود، برگزار کردند. تبعیدی های ایرانی و افراد مطلع گفتند که اقامت عجیبی در ایران خواهم داشت.
وقتی به ایران رسیدم سال 1386 بود و در حال حاضر ما در سال 1387 هستیم. هشت میلیون نفر در تهران جشن های سال نو را که رنگ و بوی ضد اسلامی دارند برگزار می کنند، از روی بوته های آتش می پرند و کلاه قرمز روی سر می گذارند. رژیم سعی می کند که جلوی این مراسم “مشرکانه” را که سه هزار سال قدمت دارد، بگیرد. بر سر سفره هفت سین ایرانیان که از اشیایی تشکیل شده است که حرف اولشان “سین” است، حالا قرآن گذاشته می شود که حرف اول آن “قاف” است. سنگ بکار رفته در آپارتمانی که من در آن زندگی می کنم، از دامنه رشته کوه البرز آمده است که بلندترین قله خاورمیانه، دماوند، برفراز این رشته کوه قرار دارد. مردم اهل کتاب، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان می توانند ریشه های دین خود را در همین قله دنبال کنند. تقویم ایرانی درواقع در سال 1387 قرار ندارد، بلکه تاریخ ایران بیش از 3008 سال است. اما در حالا حاضر اسلامگرایان به قدرت رسیده اند و دلشان می خواهد مردم شمال تهران هم پارسا بشوند. قبل از انقلاب شمال تهران محل سکونت اعضای ساواک بود [!] ساواک، سازمان امنیت ایران و دست پخت سازمان سیا بود. گفته می شود که ماموران ساواک حتی در زمانی که شکنجه می کردند از قدح بزرگی شامپاین می نوشیدند. امروز، بازاری هایی که گذشته شان را بعنوان انقلابی و قدرت مذهبی فراموش کرده اند در این منطقه زندگی می کنند و ودکای ابسولوت می نوشند و به صدای فریاد هایی که از زندان بدنام اوین به گوش می رسد بی اعتنا هستند.
در هر کجای دنیا، یک هتل محل رفت و آمد خبرنگاران خارجی است. در تهران، هتل لاله محل اقامت خبرنگاران است. در تهران هتل های بزرگ توسط یکی از ارگان های دولتی اداره می شوند که هتل لاله هم تحت نظارت وزارت اطلاعات است. مشابه این هتل، هتل رشید در بغداد است که که خبرنگاران خارجی ازجنگ وحشتناک ایران و عراق که توسط آمریکا برپا شده بود، گزارش می دادند. خبرنگاران، انقلاب ایران را هم از همین هتل گزارش می کردند. هتل لاله برای گزارش فرمان های خمینی، در فاصله مناسبی واقع شده بود.
در هتل استقلال، که پدران پاریس هیلتون موسس آن بودند، همین وضع برقرار است. دستشویی های هتل هیلتون با مارک امریکن استاندارد همچنان پابرجاست و در حیاط هتل استخر است و در لابی هتل گاهی صدای ایرانی هایی که از شنیدن نوای پیانو که آهنگی از یکی از خواننده های قبل از انقلاب را می نوازد هیجان زده شده اند، بگوش می رسد. بار هتل نسکافه سرو می کند و نه مارتینی.
در تهران سکس وجود دارد. در جنوب این شهر، فاحشه هایی که به لطف قاچاقچیان هروئین در زمان طالبان در افغانستان معتاد شده اند، زندگی می کنند. در شمال تهران، پیدا کردن شراب بوردو برای جوانان سخت تر از خریدن کاندوم است. به نظر می رسد که مردان بهترین زندگی را در ایران داشته باشند. زنان از بی وفایی مردان می نالند اما دست کم برای گرفتن پاسپورت نباید دو سال به خدمت سربازی بروند. ثروتمندان از حجاب متنفرند و سوپرمارکت ها پر است از داروهای جلوگیری از ریزش مو.
قبل از انقلاب مردم مهمانی های خصوصی و عمومی برگزار می کردند. اما اکنون روش تغییر پیدا کرده است. در ادارات دولتی مردان نمی توانند با زنان دست بدهند. روی دماغ دختر ها و پسرها چسب کوچکی به نشانه عمل زیبایی که انجام داده اند، نقش بسته است. در مهمانی های خصوصی شمال شهر تهران، دختران و پسران می توانند یکدیگر را لمس کنند و درباره آخرین چیزهایی که مد شده است، حرف بزنند. در جنوب تهران تقریبا همه چادری هستند. اقلیت کوچکی ثروتمند هستند اما قسمت اعظم مردم باید چند شغل داشته باشند و دیگر وقتی برای مخالفت سیاسی باقی نمی ماند.
تحریم ها تقریبا اثری نداشته است و برعکس عراق که چند هزار کودک در اثر تحریم جانشان را از دست دادند، در تهران و شهرهای بزرگ ایران، مردم گرسنه نیستند. به این دلیل که ایران کنوانسیون برن را امضا نکرده است، مغازه ها پر است از کیف هایی با مارک تقلبی و به همین دلیل ممکن است فرد فقیری را با کیف لوئی ویتون ببینید. تحریم آمریکا در مورد فروش تجهیزات هواپیمای بوئینگ، ممکن است باعث سقوط وحشتناک هواپیما های ایران بشود.
بسیجی ها با حمله به زنان و دختران به خاطر بیرون بودن مو یا چکمه هایشان، به آنان توهین می کنند. داستان های وحشتناکی هم توسط دولت پخش می شود تا مردم در یک ترس مداوم باقی بمانند. اما ملاها باعث شدند تا بزرگترین مهاجرت در تاریخ بشر اتفاق بیافتد [!] و در حدود یک میلیون و دویست هزار نفر در جنگ کشته بشوند.
تهران شهر بی قانونی است. گفتگو با زن و شوهری که در لیست افراد تحت تعقیب اف بی آی قرار دارند، در یک چلوکبابی به نظر عادی می رسد. مقتدی صدر برای تحصیلات به شهر مقدس قم می رود و خانواده رهبر کشته شده حزب الله لبنان، عماد مغنیه، و خانواده حسن نصر الله به تهران می آیند. در حال حاضر عده ای در تهران برای امامان شیعه عزاداری می کنند و عده ای به مهمانی می روند، اما روشنفکران و نویسندگان و فبلم ساز ها و نقاش ها نمی توانند آنچه را که سیمو هرش می گوید را باور کنند. تعداد زیادی از خبرنگاران خارجی را از کشور بیرون انداخته اند و آنهایی که هنوز این خوش شانسی را دارند که در ایران بمانند نگاهشان به دیک چنی است و با خود فکر می کنند: “او دست به این کار نمی زند، می زند؟”
منبع: گاردین، 14 آوریل