ریچارد انگل
ممکن است شنیده باشید در عراق جنگی وجود ندارد. اما درست این است که آتش جنگ های متنوعی در قلمرو شیعیان، کردها و سنی ها شعله ور است که پیچیده، عمیق و در برخی موارد ریشه آنها به قرن ها پیش بر می گردد.
معذلک این چیزی نیست که آمریکایی ها حاضر به قبول آن باشند. با وجود تصویری که کاخ سفید و دولت بغداد در رسانه ها به نمایش می گذارند، متاسفانه باید گفت خشونت ها در عراق نتیجه کشمکش دو گروه مخالف است: هوادارن آزادی و مخالفان آزادی.
در نگاهی ساده به این منطقه، داستان از این قرار است:
هوارداران آزادی: شامل 12 میلیون عراقی که در انتخابات دسامبر 2005، با جوهر انگشتان خود به آزادی، اعتدال و دموکراسی رای دادند. سرپرستان این دسته شامل دولت عراق، کاخ سفید، نیروهای امنیتی عراق که تحت آموزش آمریکا بوده اند و حدود 160هزار نیروی نظامی آمریکایی است.
مخالفان آزادی: شامل تندروهای عراقی، افراد جهادی خارجی، اعضای حزب سابق بعث و جنایتکاران تحت حمایت القاعده، سوریه و ایران است که همگی برای کنار گذاشتن دموکراسی جبهه متحدی را تشکیل داده اند. سرکرده های این گروه شامل القاعده در عراق، عوامل ایرانی و سوریه ای، و گاهی هم نیروهای نظامی المهدی وابسته به مقتدی صدر، تندروی مذهبی شیعه است.
سوال این است که چگونه تفسیری به این سادگی از واقعیت می تواند درست باشد؟ آیا این با اطلاعات ما از جنگ، سیاست و طبیعت بشری جور در می آید؟ البته حقیقت این است که در عراق گروه های متنوعی برای اهداف مختلف در حال جنگ هستند و بیشتر آنها نمی پذیرند که در واقع برای دموکراسی در حال جنگ اند.
این موضوع وقتی به نظرم رسید که یک روز در وقت استراحت از یک جلسه دیپلماتیک در عراق در اتاق انتظار وزارت امور خارجه مشغول تماشای تلویزیون محلی عراق شدم. درروز عاشورا، آخرین روز از مراسم نزدیک 2 میلیون نفر، از زوار شیعه در شهر مقدس کربلا در جنوب بغداد می شد. تصاویر تلویزیون نشان می داد که آنها چیزی به نام “زنجیر” را به پشت خود می کوبند و به سرشان تیغ می کشند تا با شهید شدن امام حسین درجریان یکی از اولین جنگ های اسلامی در قرن هفتم همدردی کنند.
تلویزیون مردی را نشان می داد که شبیه به امام سوم شیعیان حسین لباس رزم پوشیده و شمشیر به دست به لشکر انبوهی از حمله کنندگان مبارزه می کند. شهید شدن حسین که به عقیده خیلی از شیعیان به دست اولین سنی ها در تاریخ صورت گرفته، یکی از اصلی ترین موضوعات اسلام شیعی است و پایه گذار این اصل است که حسین، نوه پیامبر اسلام، و یاران شیعه او مسلمانان واقعی بودند که توسط سنی های زورگو دفع شدند.
اما چیزی که در عاشورا از این تلویزیون پخش می شد پیام دیگری داشت. در میان تصاویر نبرد حسین، تصاویری هم ازتخریب گنبد طلایی مسجد شیعیان در سامرا در جریان بمب گذاری توسط القاعده در فوریه 2006 و نیز تصاویری از بمب گذاری های ماشینی و چهر های ماتم زده زنان و کودکان گنجانده شده بود. پیام روشن بود: بیشتر حمله ها به بازار، رستوران ها و دانشگاهها توسط تندروهای سنی انجام می شود و این ادامه نبرد حسین است که از سال ها پیش شروع شده.
در حالی که عزاداران از کنار دفتر ما در بغداد عبور می کردند، می شنیدم که می گویند: “کل یوم عاشورا! کل ارض کربلا” یعنی “هر روز عاشورا است و همه جا کربلا است!” به زبان ساده تر آن ها می گویند شیعیان هر روز و در هر جای عراق، حسین را در نبرد کربلایش یاری می دهند. هیچ صحبتی از دموکراسی یا حزب بعث، یا از صدام حسین و نیروهای آمریکایی و یا هر چیزی که به مناظره عراق و آمریکا باز گردد، وجود ندارد.
خیلی از گروه های سنی هم درگیر جنگی هستند که به نظر شباهت کمی با ویژگی های رسمی عراق و آمریکا دارد. القاعده و هم پیمانانش زیر چتر گروهی که آن را ملت اسلامی عراق می خوانند، در حال جنگ اند. در ماه آوریل این گروه در اطلاعیه اینترتنی گفتند که مشغول نبرد با توطئه “ایرانی- صهیونیستی” حاکم بر عراق هستند. چنین به نظر می رسد که آنها تلاش در پس گرفتن کشورشان از اسراییل و ایران دارند و نه اینکه در برابر هدف آمریکا برای بر قراری دموکراسی در عراق بایستند.
گروه های رقیب در این میان عبارتند از:
مقتدی صدر: رهبر متعصب شیعه و فرمانده نظامیان المهدی که قصد دارد ادامه دهنده نفوذ پدرش، به عنوان یکی از مهمترین رهبران شیعه مورد احترام در گذشته، باشد. صدر در طبقه فقیر، بدون تحصیلات و بدون شغل از شیعیان ریشه دوانده که تعداد آنها همزمان با حضور آمریکا در عراق بیشتر شده است. صدر مایل است از نیروهای نظامی خود در عراق چیزی شبیه حزب الله لبنان بسازد.
کردها: کردهای عراق خواهان استقلال خود در منطقه شمال عراق و تسلط برمنابع نفتی شهر کرکوک هستند. آن ها می خواهند نوعی جدید از آزادی را که قرن ها نادیده گرفته شده در منطقه ای نفت خیز و خودگردان بنا کنند.
عبدالعزیز حکیم: رهبر تضعیف شده شوارای عالی انقلاب اسلامی عراق (موسوم به شورای عالی اسلامی عراق) تمایل به کنترل جنوب عراق و تشکیل منطقه ای هم پیمان با ایران دارد.حزب او در صدد کنترل منطقه نفت خیز بصره و دستیابی به خلیج فارس است.
ایاد علاوی: نخست وزیر پیشین، عضو سابق حزب بعث و آگاه به دنیای غرب قصد بازگشت به قدرت را دارد. وی می خواهد با متحد ساختن شیعیان و سنی ها تحت اصول سکولار خودش، نخست وزیر نوری الملکی را کناربزند. علاوی می خواهد فرد قدرتمند موافق با امریکا باشد.
نوری الملکی: اهداف او روشن نیست. گاهی به نظر می رسد که در حال خواندن از روی متن آماده شده توسط کاخ سفید است و در عین حال خود را مدیون صدر هم می داند. اخیراً مالکی به من گفت که او و صدر هر دو از یک مدرسه هستند و او صدر را به عنوان تهدیدی برای عراق نمی بیند. نیروهای نظامی ایالات متحده که الملکی را بر سر قدرت نگه داشته اند، نگاه دیگری به صدر دارند.
سیاست مداران آمریکایی اغلب به دولت عراق معترضند که “قدم پیش نمی گذارد تا وظایفش را انجام دهد”. این مساله از آنجا احساس می شود که مقامات عراقی سر جای خود نشسته و مشغول کشیدن پیپ هستند و به تعطیلات طولانی مدت تابستانی می روند. آن ها تلاش خود را نمی کنند در حالیکه سربازان امریکایی در حال جنگ و کشته شدن برای انجام همین کارها هستند.
شاید سوال این باشد: “کدام کارها؟” سربازان آمریکایی اغلب از من می پرسند پس چه موقع عراقی ها “برمی خیزند و برای کشورشان می جنگند”. مشکل اینجاست که عراقی ها همین الان هم برای کشورشان مشغول جنگ هستند، جنگی بی رحمانه. تنها جنگی که آنها مشغول آن نیستند، همان جنگ میان هواداران و مخالفان آزادی است. چیزی که ظاهرا” افراد زیادی دردستگاه دیپلماسی آمریکا طرفدار آن هستند.
منبع: لوس آنجلس تایمز – 12 آگوست 2007