داشتم گزارشی از نطق آقای احمدی نژاد در قم را می خواندم. دیدم از دو حال خارج نیست. یا راست می گوید ویا این که دارد برای ماست مالی کردن عدم توفیق برنامه های اقتصادی دولت خویش، عذر و بهانه می تراشد و در نتیجه، راست نمی گوید.
و بعد دیدم هر کدام از این دو احتمال که راست باشد، وای برجمهوری اسلامی که دارد یواش یواش سی ساله می شود و تازه رسیده است به این جا! که اگر رئیس جمهورش به این روشنی دروغ بگوید که بد است و اگر راست گفته باشد، که احتمالش بیشتر است، که صد مرتبه بدتر. با تصویری که رئیس جمهور ازاقتصاد به دست می دهد، به نظر من، این اقتصاد نه اسلامی است و نه دولتی یا خصوصی. آقایان دستتان درد نکند، یک اقتصاد مافیائی تمام عیار برای ایران درست کرده اید!
مثل اغلب نطق هایش آقای رئیس جمهور از خیلی چیزها سخن می گوید که از اغلب شان می گذرم و در وجه عمده فقط می پردازم به آن چه که در باره عدم توفیق خویش در رسیدن به عدالت می گوید. قبل از آن ولی اشاره کنم به “ماموریت دوگانه ای” که برای ایران می شمارد – “ساختن ایران” و “ماموریت دوم” هم “اصلاح وضعیت جهان” است. به اشاره می گذرم که این ضرب المثل قدیمی مان هنوز درست است که “سنگ بزرگ علامت نزدن” است، یعنی با توجه به آنچه که خود از عدم توفیق دولت خود می گوید، افزودن این ماموریت دوم نمی تواند و نباید جدی گرفته شود. و پاسخ من هم این است که آقای رئیس جمهور، اگر شما بند زن خوبی هستید، اول آن قوری شکسته خودتان را بند بزنید.
و اما گفته ها یا ناگفته های رئیس جمهور دراین سخن رانی، شامل 5 یا 6 عامل است که “عدالت را مخدوش می کند” و ”ریشه تبعیض ها و فاصله های طبقاتی هستند”. فعلا به این نمی پردازم که این گونه علت یابی کردن رئیس جمهور درست نیست یعنی حتی اگر این عوامل هم برطرف شود، جامعه هم چنان طبقاتی باقی می ماند ولی جالب است که رئیس جمهور از “مجوزها و انحصارات” سخن می گوید که کسانی می رفتند و هنوز می روند و “امتیازات ویژهای میگرفتندو می گیرند و با آن امتیازات، ثروت بادآورده میاندوزند”. به گمان من با سی ساله شدن جمهوری اسلامی، حتی اعتراف به این ناهنجاری اندکی خجالت آور است. خوب جناب، نگذارید امتیاز ویژه بگیرید و ثروت بادآورده بیندوزند! از آن گذشته، مگر مقام رهبری ازدولت شما حمایت نمی کند! مگر شورای نگهبان با شما نیست! مگر مجلس هم به صورت یک مجمع “حرافان حرفه ای” در دفاع از دولت شما در نیامده است، پس چگونه است که هنوز این جریانات وجود دارند و به قول شما “ثروت بادآورده” می اندوزند؟
عامل دوم در سخن رانی رئیس جمهور گمرکات است که به قول احمدی نژاد اعضای باندها “آن چیزی را که خودشان میخواهند به تصویب میرسانند”. این “باندها” افراد عادی مثل من و شما نمی توانند باشند. خوب، آقای رئیس جمهور این باندها کیان اند؟ چرا شفاف تر و بدون ابهام سخن نمی گوئید؟ و بعد مثال جالبی می زند از واردات و قاچاق سیگاربه ایران و می گوید که دست و بال ایشان برای مقابله با این باند بسته است چون اگر تعرفه بر سیگار ببندد، قاچاق می کنند و اگرتعرفه نبندد که واردات سیگار زیاد می شود. و بعد اشاره می کند به رهاسازی واردات سیگاربه ایران و این داستان دلکش را می گوید که “هر کس میخواهد طبق مقررات و ضوابط بهداشتی و عوارض گمرکی سیگار وارد کند”. برسر این حرف خنده دار ایشان در باره “ضوابط بهداشتی” هم معطل نمی شوم- واردات سیگار که ضوابط بهداشتی ندارد- ولی جالب است که “آدم به ظاهر سالمی” آمده و می خواهد با این ضوابط سیگار وارد کند.
و بعد به گونه ای ادامه می دهد که معلوم است خودش جزئیات را هم می داند که “آقایی که هنوز هم در یکی از مراکز است” رسما از این متقاضیان واردات سیگار باج می خواهد، آنهم نه صد و دویست تومان، بلکه “پنج میلیارد دلار” که به حساب ارزش دلار دربازار امروز تهران می شود، 4550 میلیاردتومان و بعد روشن می شود که همین “آقا” گفته است که “نخیر، نمیشود. تا تو این پول را ندهی، امکان ندارد بتوانی سیگار وارد کنی.این فرد هم نپرداخته است” و بعد روشن می شود که همین فرد حتی رئیس دخانیات را هم تهدید کرده است. همه این ها به یک سو، پرسش من از آقای رئیس جمهور این است که درجامعه ای که می توان فعال دانشجوئی و فعال زنان و فعال کارگری را با هیچ دلیل و مدرکی به زندان انداخت و شکنجه کرد، آن وقت، جالب است که این گونه قانون شکنی و مافیا بازی علنی که به اطلاع رئیس قوه مجریه هم رسیده است، به این راحتی زیر سبیلی رد می شود! آقای رئیس جمهور، چرا از مقامان مسئول نخواستید تا دستور جلب این “آقا” را صادر نمایند!
و بعد آقای رئیس جمهور، مخاطبان را خاطر جمع می کند که “مشخصات این فرد را گفتم متوجه میشوید. ببینید صدا فردا از کجا در می آید، همان جاست”. یعنی مسئله ای به این اهمیت، برای مردم و برای کشور، تنها به صورت یک معمای مسخره در می آید که صبر کنید ببینید کی فردا سروصدا می کند، بعد خودتان می توانید، بیست سئوالی کنید تا متوجه بشوید که منظور ایشان کی بوده است! خوب مرد حسابی، بدون پرده پوشی می گویم اگر ریگی به کفش ندارید یا این نکات را به این صورت مطرح نکنید یا حرفتان را درست و بدون ابهام بزنید. دروضعیتی که براقتصاد ایران حاکم است، باور کنید، جائی برای طرح معما دیگر وجود ندارد. باور کنید اگرقرار باشد که اوضاع به همین صورت کنونی اش ادامه یابد، دیر نیست وضعیتی پیش بیاید که نه از تاک نشانی بماند و نه از تاک نشان! یادتان باشد تا بعد نگوئید نمی دانستم!
اشاره می کند به کامپیوتری کردن نظام مالیاتی که با کارشکنی اتفاق نیفتاد و سپس می رسد به “ثبت اسناد” که آنجا هم ظاهرا “باند بازی” است و بعد، از محاوره اش با وزیر اقتصاد سخن می گوید که دو کارخانه مشابه که “یک چیز تولید میکنند و به یک اندازه تولید خود را فروختهاند، اما یکی ۳۰۰ میلیون تومان مالیات داده اما کارخانه دیگر ۳میلیون تومان هم مالیات نداده است که این نشان می دهد نظام مالیاتی فعلی عامل سوء استفاده ا ست”. خوب اگر این گونه است چرا دولت در این باره کاری نمی کند!
و سپس می رسد به این جا و یقه “بانکها” را می گیرد که آنها هم عامل “بی عدالتی” هستند. و به خصوص با توجه به برنامه های گسترده خصوصی سازی بانک ها حرفهای “خطرناکی” می زند. یعنی اگر دیدگاه دولت این است “بانک بعد از اینکه منابع را جمع کرد مختار است که به چه کسی پول بدهد و به چه کسی ندهد و این یک تبعیض است”، پس باید از هم اکنون فاتحه خصوصی سازی بانکها را خواند. چون سرمایه دار بخش خصوصی باید مغز خر خورده باشد که دراین شرایط بخواهد این بانکها را بخرد. دولت فخیمه که مدتی پیشتر بدون توجه به میزان تورم، نرخ بهره را دستوری کرده بود، الان هم که رئیس جمهور از مقررات دیگر، راجع به این که به کی باید اعتبار دادو به کی نباید داد سخن می گوید- یا به سخن دیگر، این هم که باید از سوی دولت تعیین شود، در آن صورت، پس برسر این داستان های جذابی که دوستان مدافع خصوصی سازی درایران می گویند چه خواهد آمد؟
و در همین راستا، گرانی مسکن را به گردن این بانکها انداخت و از “افرادخاص” سخن گفت که وجوه کلانی گرفتند و در معاملات زمین به کار انداختندتا به قول ایشان “خون مردم را بدوشند”. و جالب این که از مردم عذرخواهی هم می کند که “با عرض تاسف در سال گذشته برخی از دستگاهها وظیفه خود را به درستی انجام ندادند و آن باند فاسد توانست کار خود را انجام دهد”. و درهمین راستا می رسد به “توطئه گران” داخلی و به “بورس بازی” اشاره می کند که “100 میلیاردتومان” وام گرفته بود برای خرید وفروش مسکن و بالاخره اشاره می کند به مشکلات موجود اقتصادی، روشن است که قصدش نه افشا گری بلکه به واقع و به گمان من، مسئولیت گریزی است.
یعنی اگرقرار باشد که به قول آقای احمدی نژاد “عدهای با همراهی دشمن و با فتنه سازی و کارشکنی میخواستند دولت برخاسته از رای شما را به زمین بزنند” پس دیگر گناه دولت ایشان چیست که هم سازمان مدیریت را منحل کرد و هم این که شورای پول و اعتبار را که با کاهش دستوری نرخ بهره مخالفت کرده بود و هم هنوز انگار اعتقاد دارد که ”اقتصاد مال خر است”. و بدون این که صغری و کبری بحث اش درست باشد، “توطئه گران” داخلی را متهم می کند که می خواستند “یک تورم ۷۰تا ۸۰درصدی را ایجاد میکنند” و بعد از خود ودولتش متشکر می شود که اجازه ندادند چنین بشود. حالا این ارقام از کجا می آید، خبر ندارم. به این ترتیب، روشن می شود که نه فقط نمی توان به برنامه های اقتصادی دولت ایشان به عنوان معضل اصلی پرداخت بلکه ایشان به واقع، چیزکی هم طلبکار شده اند. اندکی “شهید نمائی” می کند که هنوز گزارش تلویزیونی نداده، شروع کرده اند به “اتتقاد”، ولی نکته این است که رئوس اساسی این ”تحول بزرگ” را به دست داده بود. از “دشمنان” داخلی حرف می زند که به قول رئیس جمهور “در جلسهای نشستند و گفتند که “فلانی را زمین خواهیم زد. او هرکاری کند دو جا دست ما است، یک نفت و دیگری بانکها.” شما میشناسید که منظور من چه کسانی است”. من نمی دانم اگر “نفت” در دست باندهای مافیائی باشد، از اقتصاد تنبل ایران دیگر چه باقی می ماند!
درپیوند با مشکل مسکن، پای وزارت اطلاعات هم به میان می آید و قرار است دنبال ماجرا را بگیرد و رئیس جمهور ادامه می دهد که “وزیر اطلاعات گزارش داد برخی بانکها بیش از یک هزار و ۵۰۰میلیارد تومان پول را به افراد خاص داده اند، وقتی خواستیم با این موضوع برخورد کنیم، دستهای فراوانی وارد کار شد و به رغم اینکه دولت، بانک مرکزی را موظف کرد که بر قانون اعطای وامها نظارت کند، برخی عوامل مقاومت کردند”. من که واقعا نمی دانم د راین باره چه بگویم!
ولی وقتی شیطان می رود زیر جلدم، به نظرم می آید که داستان نباید به این سادگی که آقای رئیس جمهور می فرمایند باشد. یعنی می خواهم به این نکته اشاره کنم و بگذرم که نمی دانم چرا یاد فیلم “پدرخوانده” افتادم که اگر دعوائی باشد، به راستی دعوا بر سرغنائم است! یعنی می خواهم این را گفته باشم که به گمان من، شیوه برخورد آقای رئیس جمهور به ”مافیای اقتصادی” درایران، بیشتر حالت “سهم خواهی” دارد نه مبارزه جدی و اصولی با مافیا بازی. دلیل من هم این است که در دو سال ونیم گذشته، بارها اتفاق افتاده است که رئیس جمهور در موارد متعدد، بدون این که شفاف سخنی گفته باشد، همین مسایل را باز گو کرده است و بعید نیست که علت دست به عصا سخن گفتن ایشان هم احتمالا این باشد که واهمه دارند اگر مبارزه به واقع جدی شود، در آن صورت باندهای دیگر هم دست به “افشاگری” بزنند.