حسین زمان از خوانندگان نسل اول مجاز شدن موسیقی پاپ در جمهوری اسلامی است. او که با مدرک مهندسی سابقه حضور در جبهه را هم دارد، همانند سایر همکارانش در آن سالها، ابتدا به دلیل شباهت صدایش با یکی از خوانندگان مهاجر، مورد توجه قرار گرفت. اما بعد راه خود را از جریان مرسوم موسیقی جدا و مواضع صریح سیاسی اتخاذ کرد. حضور در مراسم انتخاباتی مصطفی معین در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ از جمله این مواضع بود. او در انتخابات سال ۸۸ هم به نفع میرحسین موسوی موضعگیری کرد و در سال ۸۸ به دلیل اظهارنظرهایش بازداشت شد. به نظر میرسید دوران ممنوعالکار بودن “زمان” در دولت یازدهم به پایان برسد، اما تاکنون چنین نشده است. این خواننده در گفتوگو با روز از آخرین وضعیت کاری خود و تغییرات به وقوع پیوسته در حوزه موسیقی از سوی دولت جدید سخن گفته است.
“گناهم این بود که مثل آنها فکر نمیکردم”
سالهاست درهای رادیو و تلویزیون و سایر رسانههای حکومتی به روی هنرمندانی چون حسین زمان بسته است. نشریات مستقل داخلی اجازه انتشار اخبار مربوط به او را ندارند و کمتر کسی در جریان تلاشهای سالهای اخیرش برای انتشار آلبوم و یا برگزاری کنسرت است. تنها راه ارتباطی هنرمندانی چون “زمان” با مخاطبانشان، شبکههای اجتماعی است که تعداد محدودی از افراد را پوشش میدهد، به طوری که شاید این طور به نظر برسد حسین زمان موسیقی را کنار گذاشته است. اما مشکل کجاست؟ چرا ادامه کار او به مشکل برخورده است؟ حسین زمان در این خصوص به “روز” میگوید: “خیلی ها نه تنها در جریان تلاش های امثال من نبودهاند بلکه بسیاری از نوجوانان و جوانان ما طی سالهای اخیر نه صدای ما را شنیده و نه تصویر ما را دیدهاند و این همان چیزی بوده که حاکمیت میخواسته؛ یعنی حذف امثال من از عرصه هنر.”
او ادامه میدهد: “وقتی ۱۰ سال نتوانی کاری تولید کنی و روی صحنه ظاهر شوی، یعنی قطع ارتباط با مخاطب. من از حدود ۱۰ سال پیش تا کنون هر بار اراده کردم کنسرتی برگزار کنم با مشکلات زیادی مواجه شدم. در یک شهر نیروهای خودسر، در شهر دیگر اداره ارشاد، بعضی مواقع نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی و البته بعضا ائمه جمعه مانع از برگزاری شدند. عملا هیچ برگزار کننده و تهیه کنندهای جرأت همکاری با من را نداشت و اینگونه شد که اجراهای زنده منتفی شد. از طرف دیگر در تمام این مدت بنا به دستور رئیس وقت صدا و سیما کارهای من از شبکههای رادیویی و تلویزیونی ممنوع الپخش شد و در نتیجه این رسانهها نیز به روی من بسته شد.”
حسین زمان اما پشیمان نیست: “من بهای پایبندی به اعتقاداتم را پرداختم و از این جهت پشیمان نیستم؛ البته هزینه سنگینی بوده ولی باید میپرداختم.”
او در ریشهیابی علت این برخوردها میگوید: “کاملا مشخص است. گناه من این بوده که مثل آنها فکر نمیکردم، باورهایم با باورهای ایشان تفاوت داشته و البته بزرگترین گناهم مخالفت با ناهنجاریها و اعتراض به بیعدالتیها بوده است. اعتقادم بر این بوده و هست. این اعتراضات و روشنگریها لازمه فعالیت هنری متعهدانه است.”
حسین زمان در خصوص فعالیتهایش طی این چند سال میگوید: “کار اصلیام تدریس در دانشگاه بوده و در تمام این مدت در پردیس بین الملل دانشگاه صنعتی شریف در کیش مشغول تدریس بودهام که البته متاسفانه مرحمت دولت کریمه سابق شامل حال من هم شد و ترم گذشته، بعد از حدود ۱۰ سال تدریس به بهانههای واهی جلوی تدریس من را گرفتند و این حداقل را نیز حق من ندانستند.”
اما با وجود این محدودیتها و ممنوعیتها چند کار از حسین زمان در فضای اینترنتی و شبکههای ماهوارهای منتشر شده؛ او در این خصوص توضیح میدهد: “من برای مقابله با ظلمی که در حقم شده بود و برای حفظ حضورم در عرصه هنر موسیقی و از همه مهمتر حفظ ارتباطم با مردم از یک سال پیش با کمک مادی و معنوی تعدادی از دوستانم اقدام به تولید کارهایی نمودم که سه ترانه از آن آثار را روی شبکههای مجازی قرار دادهام، ترانههای «زندونی»، «کی دنیاتو خط خطی کرد» و «به تو میرسم دوباره» که هر سه دارای مضامین سیاسی اجتماعی بودهاند. از این میان اینها ترانههای «زندونی» و «به تو میرسم دوباره» را تقدیم کردهام به زوجهای در بندی که محکومند عاشقی را از پشت میلهها تجربه کنند.”
با وجود تمام این مشکلات، اوهنوز از ادامه فعالیت به صورت قانونی در داخل کشور ناامید نشده است: “من هیچگاه ناامید نشدهام و نخواهم شد و محکم و استوار در این مسیر حرکت خواهم کرد.”
“خبرهای خوب به عمل منتهی شود و در حد خبر نماند”
پس از روی کار آمدن دولت یازدهم و برخی اظهارنظرهای مثبت حسن روحانی و علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، به نظر میرسد اهالی فرهنگ و هنر امیدهای زیادی به این وزارتخانه بستهاند و هر از چندگاهی خبرهای خوبی هم از مدیران جدید به گوش میرسد. از حسین زمان میپرسم شما کارنامه دولت جدید را در حوزه موسیقی چطور میبینید؟ آیا به بهبود وضعیت امیدوارید؟ او پاسخ میدهد: “هنوز برای قضاوت خیلی زود است و باید منتظر ماند، البته نه انتظاری طولانی، دیگر صبر و حوصله مردم به سر آمده. اگر دولت نتواند با شجاعت و قدرت مقابل تشکل ها و سازمانهایی که فراقانونی عمل میکنند بایستد و چنانچه بخواهد با مماشات و محافظه کاری حرکت کند، نه تنها راه به جایی نخواهد برد بلکه همین اعتماد ایجاد شده بین مردم و دولت را ازدست خواهد داد. من هم امیدوارم این خبرهای خوب به عمل منتهی شود و در حد خبر نماند.”
او چندی پیش در صفحه فیسبوکش با انتقاد از برخورد دولت جدید در حوزه هنر نوشته بود: “قصد داشتم بعد از ایام عزاداری گروه را برای اجرای کنسرت آماده نمایم ولی به نظر میرسد تدبیر در مورد امثال من همان تدبیر هشت سال گذشته است. معاون هنری وزارت ارشاد حتی حاضر به دادن چند دقیقه ای از وقتشان به من نشدند و همانطور که قبلا گفتم حراست ارشاد نیز به صراحت اعلام نمود که من مجوز اجرای زنده ندارم… علیالحساب این هم سهم ما از دولت تدبیر و امید. شاید هم من خیلی بد بین هستم و وزارت ارشاد بیشتر درگیر مجاز کردن خوانندگی خانمهاست و همینطور رفع فیلترینگ فیس بوک و به همین دلیل به امثال من توجهی ندارد و هر وقت احتمالا بعد از اینکه خانمها مجاز به خواندن شوند و انتشار صدایشان آزاد شود که امیدوارم اینگونه شود، من هم میتوانم کنسرت برگزار کنم…”
در همین زمینه از زمان میپرسم: آیا با مسوولان جدید در دولت آقای روحانی مشکلاتتان را مطرح کردهاید، جواب آنها چه بوده است؟ پاسخش از این قرار است: “من تنها برای ادامه فعالیتهایم مجددا به معاونت هنری مراجعه کردم و حراست این معاونت به من اعلام نمود چون نامههایی از بالا روی پرونده شماست ما نمیتوانیم به شما مجوز بدهیم و به همین دلیل چندین نوبت مشکل را از طریق دفتر آقای مرادخانی، معاون هنری وزیر ارشاد، به ایشان منعکس کردم و بالاخره بعد از حدود یک ماه یکی از مشاوران ایشان به من زنگ زدند و گفتند مشکلی نیست و شما برای مجوز درخواست بدهید تا مسئله حل شود و من هم تا چند روز آینده این کار را خواهم کرد. امیدوارم واقعا مشکلی باقی نمانده باشد.”
سئوال پایانی این است که با ادامه وضعیت چند سال اخیر، برنامهتان برای ادامه فعالیت در عرصه موسیقی چیست؟ “فعلا در همین فضای مجازی ادامه خواهم داد و تلاش میکنم در خارج از ایران نیز فعالیت داشته باشم. به هیچ عنوان به این اسیری تن نخواهم داد.”