25 سال قبل، وقتی مسعود کیمیایی از یک بازیگر میان سال تئاتر برای بازی در “خط قرمز” دعوت کرد، هیچ نمی توانست حدس بزند که او دودهه بعد تبدیل به یکی از اسطوره های بازیگری تاریخ سینمای ایران خواهد شد. آن مرد خسرو شکیبایی نام داشت و امروز در آستانه ششمین دهه عمر خویش بر اوج قله های افتخار بازیگری کشورمان ایستاده است. مردی که امسال نیز برای بازی در فیلم “اتوبوس شب” دو جایزه از جشنواره فیلم فجر و مراسم خانه سینما به کارنامه خود افزود. به بهانه حضور موثر و بازی درخشانش در این فیلم پای حرف های او نشسته ایم….
گفت و گو با خسرو شکیبایی
بازیگری را مدیون تئاتر هستم
مهم ترین ویژگی فیلمی مثل “اتوبوس شب” برای شما به عنوان بازیگر چه بود که بازی در آن را پذیرفتید؟
یک بازیگر برای قبول پیشنهادات خود ملاک های متعددی را دارد و من هم همینطور.اصلی ترین چیزی که برای من اهمیت دارد مساله ای است که فیلم با خود به همراه دارد. در رابطه با چنین سوژه هایی کمترین فیلم ها ساخته شده است. از اصلی ترین نکات قابل تامل اثر همراهی لب به لب کاراکتر ها با داستان در خدمت پیام اصلی است که به اعتقاد من دارای پرداخت مناسب و ساختار منسجمی است.
اما گاهی اوقات فیلمنامه “اتوبوس شب” به جهت همین پیام رسانی که شما به آن اشاره کردید دچار شعار زدگی می شود.
اتفاقاً فکر می کنم به دلیل ریتم مناسب فیلم آن صحنه ها زیاد به چشم نمی آید. البته نمی خواهم کاملا نظر شما را رد کنم چون فکر می کنم حتماً چنین چیزی وجود دارد که آن را بازگو می کنید. اما اینها چاشنی چنین فیلم هایی با این سبک و سیاق هستند و دارای حساسیت های بسیار زیاد برای مخاطب امروزی، مخصوصاً نسل شما که با نهایت دقت و ظرافت به تماشای آن می نشینید.
تفکرات خسرو شکیبایی به عنوان بازیگر تا چه حد نزدیک به کاراکتری است که در فیلم اتوبوس شب بازی می کند؟
در رابطه با انتخاب و تاثیر یک نقش برای پذیرش بازیگر جهت اجرا، چه خودآگاه و چه ناخودآگاه، نوع تفکری است که کاراکتر به تو می دهد. درست است که اغلب جهان بازیگری استوار بر تخیل و تجسم است اما ویژگی های مشترکی هم با شخص بازیگر دارد که این همان بانی قلقلک بازیگر برای پذیرش است.
یکی از دلایل موفقیت فیلم اتوبوس شب حضور پررنگ شما درآن است. نکته ای که بسیاری از مخاطبین با دیدن آن به این امر اشاره کردند. به گونه ای حذف شما از فیلم را مساوی با شکست اتوبوس شب می دانند. نظر شما چیست؟
البته من با این موضوع چندان موافق نیستم. به دلیل اینکه من در طول سال های بازیگری خودم در فیلم هایی بازی کرده ام که چندان مورد توجه نبودند. دلیل اصلی موفقیت این فیلم یک دستی عوامل تولید و همراهی بازیگران با یکدیگر است. فرمانروایی درست کارگردان در این فیلم نکته ای است که درآن کوچک ترین شکی نیست. پور احمد هیچ یک از سکانس های خود را بی دلیل ضبط نمی کند و به طور وسواس گونه ای احاطه ای کامل بر خود و گروهش دارد.
همکاری با بازیگر نوجوانی که نقش مقابل تان را بازی می کرد هیچ نگرانی در زمینه کار به وجود نیاورد؟
به هیچ عنوان. من معتقدم بازیگران خردسال و نوجوان از ابربازبگران فیلمهای سینمایی هستند. من در فیلم خواهران غریب چنین تجربه ای را داشتم و به خوبی با روح آنان ارتباط برقرار می کنم. انصافاٌ ایشان جلوی دوربین راحت تر از بسیاری از بازیگران با سابقه نشان داد و کاملاً حرفه ای و خونسرد برخورد کرد.
در تعاملات بازیگری خود با او چه روشی را اتخاذ کردید؟
اغلب صحنه ها را تمرین می کردیم و سعی می کردیم تا بده بستان های مناسبی داشته باشیم. خیلی چیزها از هم یاد گرفتیم و چند ماه همدیگر را روانشناسی کردیم.
آقای شکیبایی پیشینه تئاتری شما به عنوان بازیگر چه قدر به بازی شما مقابل دوربین کمک می کند؟
قسمت زیادی از آنچه در سینما از من می بینید مربوط به پیشینه تئاتری من است. تخیل، تمرکز و تجسم را در تئاتر آموختم. مثلاً در سکانسی که اسلحه را به دست گرفته ام و در مقابل اسرا با صدای آن حشره بازی می کردم ناگهان به یاد روزهایی افتادم که در صحنه تئاتر به ایفای نقش می پرداختم.
روش خسرو شکیبایی برای رسیدن به نقش در سینما چگونه است؟
در حین خواندن فیلمنامه هاله ای از تصورات درمورد نقش در ذهنم شکل می گیرد. مهم ترین قسمت پیشنهاداتی است که من به کارگردان در رابطه با عمل و عکس العمل می دهم و راهنمایی هایی است که او به من می دهد.
به نظرتان مهم ترین مشکل بازیگری در سینمای ایران چیست که اغلب فیلم ها با بازی های ضعیف و سطحی به پرده می روند؟
خب، این چیزی است که نمی شود در یک مصاحبه کوتاه به آن پرداخت. البته اغلب کارشناسان جنبه های کلی پاسخ شما را می دانند اما عدم وجود نقد بازیگری از طرف صاحب نظران و کارشناسان ضربه بدی در رابطه با علم بازیگری به هنرپیشگان ما زده است. امیدوارم روزی برسد که بتوان زمینه های مناسبی را درمورد پرورش منتقدان بازیگری سینما در ایران به وجود آورد.
آقای شکیبایی به نظر شما مهم ترین اتفاقی که امروزه برای مخاطب در رابطه با تماشای فیلم باید بیفتد چیست؟
لذت بردن. مساله خیلی ساده است. مثلا من از زاویه بازیگری به آن نگاه می کنم. ببینید همه ما دستانی آلوده داریم. درست؟ بازیگری که در یک نقش نشان بدهد دستش آلوده است اما با این حال کارهای خوبی هم می کند، حداقل دست دیگرش آلوده نیست.یعنی خاکستری است. ملغمه ای از این دوتا، گناه و ثواب، خوبی و بدی. این نکته باعث همذات پنداری تماشاگر با او می شود. تماشاگری که دوست ندارد بگوید من هم گناهکارم، می بیند که بازیگر گفت من هم گناهکارم. پس دوستش دارد، به او نزدیک می شود و او را از خود می داند. تماشاگر کسی را که اصلا گناهکار نباشد دوست ندارد.
به نظر من درصد سفیدی شما در اتوبوس شب به مراتب بیشتر از سیاهی ها بود…
بله اما خودخواهی، غرور و لج بازی های کودکانه جلوه ای خاکستری همراه با کمی برف و باران به او داده است.(می خندد)