محمد رضا جلیلی استاد انستیتوی عالی تحقیقات بین المللی ژنو است. روز جمعه 14 مارس خوانندگان لوموند دریک پرسش و پاسخ اینترنتی با این استاد ایرانی شرکت کردند.
با وجود آنکه پیروزی محافظه کاران مسلم است آیا انتخابات امروز جنبه های پیش بینی نشده هم خواهد داشت؟
بله. این انتخابات ممکن است یک جنبه غافلگیرکننده داشته باشد و آن رابطه قدرت درمیان گروه های مختلف درون جناح محافظه است. تندروها دور احمدی نژاد جمع شده اند و عملگراها به آقای رفسنجانی و قالیباف شهردار تهران وابسته اند. این دو گروه در مورد سیاست داخلی و خارجی ایران حساسیت های متفاوتی دارند.پس از انتخابات نوع موازنه قدرت میان این دوگروه احتمالاً بر تحول سیاست ایران، که در هرصورت ظاهری خواهد بود، تأثیر خواهد گذاشت.
به نظر شما حکومت فعلی می تواند با تکیه بر نمایندگانی که از پشتیبانی مردمی کمی برخوردارند، به حیات خود ادامه دهد؟
بله، زیرا نمایندگان منتخب مجلس فقط یک وجه از حکومت را تشکیل می دهند. قدرت واقعی در ایران دردست رهبر انقلاب است که مواضعش روشن است و وجودش نماد ادامه حیات حاکمیت است. در واقع انتخابات مجلس وریاست جمهوری و شهرداری در نظام حکومتی ایران نقشی فرعی دارند چون ایران
دموکراسی ندارد بلکه یک نظام دین سالار است که یک گروه کوچک بنیادگرا که در رأس آن خامنه ای قرار دارد، آن را رهبری می کند.
چرا تجربه مجلس ششم که اصلاح طلبان از سال 2000 تا سال 2004 بر آن تسلط داشتند دیگر قابل تکرار نیست؟
چون در ایران پیش از انتخابات یک پیش انتخاب وجود دارد.
چهل درصد نامزدها به خاطر اعتقاد به قرائت اصلاح طلبانه از قرآن از انتخابات حذف شدند در نتیجه برای اصلاح طلبان فقط امکان رقابت درنزدیک به سی حوزه انتخاباتی باقی مانده است. از همین جا معلوم می شود که در انتخابات اتفاق پیش بینی نشده ای رخ نخواهد داد وچنانچه چند نماینده اصلاح طلب هم به مجلس راه پیدا کنند در مقابل اکثریت محافظه کار وزنه ای نخواهند بود.
چرا محمد رضا خاتمی انتخابات را تحریم نکرد؟
سئوال بسیار خوبی کردید. این سئوال بحث ما را به بنیادهای نظام می کشاند. اشخاصی که در صحنه سیاسی جمهوری اسلامی ایران فعالیّت می کنند و به ان ها اجازه فعالیّت سیاسی داده شده است از وفاداران به نظامند وهرگز، هرچقدرهم اصلاح طلب باشند، کاری نخواهند کرد که ثبات نظام را به خطر اندازد. آقای خاتمی اصلاح طلب هشت سال رئیس جمهور اسلامی ایران بود و در این مدت هیچگاه موضعی نگرفت که به عنوان تهدیدی برای آینده نظام تلقی شود. خلاصه آنکه همه این شخصیّت ها به عنوان حلقه ای اززنجیره نظام، قادر به مخالفت به معنای واقعی آن نیستند. آنچه در صحنه سیاست ایران می گذرد مخالفت نیست بلکه درجات متفاوتی از حساسیت و رقابت است.
آیا توده مردم به خاطر سطح بالای تورم و بیکاری ازمسئولان حکومت روگردان شده اند؟
مسلما همینطوراستً چون اولین قربانیان این وضع مردمند. میزان تورم در آماری که خود دولت داده 19% است و بین 20 تا 30% مردم بیکارند. کاملاً مشخص است که بخش وسیعی از مردم قربانی سیاست های اقتصادی فاجعه آمیز دولت شده اند. این وضع بیشتر ازآن جهت نگران کننده است که می دانیم درماه های اخیر ایران درآمد های نفتی سرشاری داشته است. دولت با این درآمد، به جزدادن اعانه به محروم ترین اقشار مردم و سرمایه گزاری در بخش هائی مانند انرژی هسته ای، به دلیل سوء مدیریت نتوانسته است در زمینه توسعه اقتصادی به معنای واقعی کلمه برنامه ریزی کند. چیزی که تحمل وضع را برای مردم ایران مشکل تر می سازد دیدن رشد جهش وار اقتصاد عربستان سعودی وبخصوص امارات در آن سوی آب های خلیج فارس است. روزانه ده ها پروازمیان شهرهای ایران و دوبی انجام می شود.
ایرانی ها، که تعداد قابل توجهی از آن ها در امارات زندگی می کنند، از آنچه که در این کشور کوچک می گذرد با خبرند و با مقایسه وضع خود با ساکنان آن روزبه روز بیشتر متوجه مشکلاتی می شوند که دست وپایشان را بسته است.
بسیاری اقتصاد ایران را در مقایسه با ظرفیت بالقوه آن “مرده” یا روبه مرگ ارزیابی می کنند. اگر ایران بتواند امروز اقتصاد خود را آزاد کند، چشم انداز آینده آن چه خواهد بود؟ یک کشور صنعتی مثل هند و چین یا کشوری نظیر الگوی کشورهای خلیج؟
اگر ایران از نظراقتصادی سیاست درهای باز را در پیش گرفته بود امروز یکی از قطب های مهم قاره آسیا بود. ایران علاوه بر برخورداری ازتمام امکانات کشورهای نفتی عرب ظرفیت بالقوه فوق العاده ای در زمینه کشاورزی و صنعتی دارد.
به اضافه یک بازار داخلی هفتاد میلیون نفره با سطح تحصیلات نسبتاً خوب و اکثریتی باسواد. مجموع همه این ها می تواند اقتصاد ایران را به اقتصادی پویا در قاره آسیا تبدیل کند.
تحریم های سازمان ملل بر جامعه ایران چه تأثیری می گذارند؟
تأثیرات زیادی می گذارند. دردرجه اوّل بربخش خصوصی که در ایران بخش نسبتاً کوچکی است. مؤسسات ایرانی مشمول مجازات های سازمان ملل شده اند. در سطح مردم نیز، هربار که یک قطعنامه جدید در شورای امنیّت تصویب می شود هزینه زندگی افزایش می یابد و قدرت خرید خانواده های ایرانی پائین می آید.
منبع: لوموند، 14 مارس