شنبه٬ پانزدهم فروردین ۱۳۹۴ روز نخست کاری عموم روزنامههای ایران پس از یک تعطیلی طولانیمدت بود؛روزی که با خبر بزرگ تفاهم هستهای در لوزان همراه شد. دکههای مطبوعاتی در این روز نشان از آرایش موافقان و مخالفان و صفبندیهای شکل گرفته در برابر تفاهمنامهای داشتند که هواداران دولت آن را دستاوردی کمنظیر میدانند و مخالفان آن را به ضرر و زیان کشور.
استقبال رسانههای حامی و همراه
“جهان؛ خرسند از یک تفاهم هستهای” تیتری است که ایران٬ روزنامه رسمی دولت برگزید و صفحات ویژهای هم به این مناسبت منتشر کرد. سرمقاله روزنامه دولت هم از “بهار دیپلماسی اعتدال” میگوید و اینکه از این پس پاسپورت و پول ملی ایران هم ارزش تازهای پیدا خواهد کرد. به اعتقاد سردبیر ایران٬ “تفاوت کار روحانی با همه کسانی که در گذشته عهده دار این پرونده بودند این بود که او به کارایی و قدرت اعجازگونه گفتوگو و مذاکره ایمان داشت، دریافته بود که در ساختار جدید جامعه بین المللی صدای خشونت و زور بلند باشد اما راه به جایی نمیبرد.”
روزنامه شرق تیتر یک خود را به سخنان حسن روحانی درباره توافق اختصاص داد و برای تفاهم به دست آمده هم تیتر “عبور از بحران تیر؛ توافق جامع” را برگزید. سردبیر شرق هم در سرمقاله به تفاوتهای احمدینژاد و روحانی پرداخت: “شاید خطای نگاه احمدینژاد به مسایل بینالمللی در این بود که از سرمایه نمادین اعتماد بیخبر بود. اقتدار را با زورآزمایی یکی فرض میگرفت و با آنکه در شگفتآفرینی ید طولایی داشت، در میدان کارزار همواره واکنشی عمل میکرد. نکته مهم در اینجاست که با غنیسازی به شیوه دولت قبل هیچ اعتماد متقابلی حاصل نمیآمد، حال آنکه دولت روحانی با اعتمادسازی و اشراف بر اهمیت چنین سرمایه نمادینی، ادامه غنیسازی را با کمترین هزینه و عوارض بینالمللی محقق کرد. احمدینژاد از روزی که پایش به این کارگاه باز شد، نه خواست و نه توانست فوت کوزهگری را یاد بگیرد. به جای فوت، حرارت کوره را بیشتر میکرد و منتظر بود معجزهای رخ دهد.”
به نوشته احمد غلامی٬ “نگاه احمدینژاد به مساله هستهای زمینش زد. اگر یکجا، او نتوانست عوامفریبی کند و ارزشها را ضدارزش و غیرارزشها را ارزش جا بزند، همینجا بود.”
شرق گزارشی هم از ورود جواد ظریف به ایران در میان استقبالکنندگان منتشر کرده و از “خیابانهای شاد تهران” پس از اعلام تفاهم خبر داده است.
اعتماد با عکس بزرگی از ظریف و عراقچی در حال خنده منتشر شد و تیتر “دیپلماسی خندید” را بر پیشانی داشت. در سرمقاله این روزنامه هم که به قلم جواد دلیری٬ سردبیر آن نوشته شده٬ تفاهم لوزان با پذیرش قطعنامه پایان جنگ با عراق مقایسه شده است: “انتخاب طریق مذاکره و منطق دیپلماسی را چه ناشی از جبر محیط منطقه بدانیم یا بازتاب شرایط داخلی، اقتضای سرشت سیاسی نظامی است که در بزنگاه حوادث و بحرانها و در بزنگاههای حساس، منافع و مصلحت ملی را برهر چیز دیگر مقدم شمرده است؛ منطقی که مسوولان کشورمان دوبار پیش از این (یکبار در پایان جنگ هشت ساله خود وبار دیگر هنگام نخستین نزاع امریکا علیه عراق در سال ۱۹۹۱) با اقتدا به دو مولفه مهم “مصلحت” و “تکیه بر ابزار دیپلماسی”، کشتی نظام را از تلاطم و خطر عبور دادند.”
در یادداشتی دیگر هم به دولت توصیه شده که وقت و توان خود را صرف “مواجهه کلامی” با “مخالفان و دلواپسان” نکنند٬ چرا که “آنان به طور طبیعی از طرف افکار عمومی منزوی شدهاند و بیش از این نیز خواهند شد.”
روزنامه شهروند هم بخش عمدهای از صفحه یک خود را به عکسی خندان از وزیر امور خارجه اختصاص داده و تیتر زده است: “عبور ظریف ایران از گردنه لویزان”. هادی حیدری هم برای این روزنامه کارتونی با عنوان سیزدهبهدر هستهای ظریف کشیده است.
در میان دیگر روزنامههای حامی دولت٬ عکسهای بزرگی از جواد ظریف در ماشین و در حلقه استقبالکنندگان پس از بازگشت به ایران٬ روی صفحه یکهای آرمان٬ آفتاب یزد٬ ابتکار رفته و به ترتیب تیترهای “ظرافت روحانی”٬ “شگون سیزده” و “سالی که نکوست…” را انتخاب کردهاند.
روزنامه قانون در صفحات طنز خود٬ در قالب یک آگهی طنز به محمود احمدینژاد کنایه زده و نوشته است: “شرکت تحریمگستران محدودساز غرب تعداد ۱۰۰ فروند قطعنامهدان کهنه و پاره خود را به فروش میرساند. این قطعنامهدانها سالیان متمادی به کار گرفته شدند ولی با درایت خاصه دکتر محمود پاره شده و این شرکت پس از حصول توافق هستهای نیازی به آنها ندارد.”
احتیاط اصولگرایان٬ به جز کیهان و وطنامروز
در میان روزنامههای اصولگرا٬ جمهوری اسلامی تنها روزنامهای بود که همراهمی کامل خود را با سیاستهای هستهای دولت به نمایش گذاشت و تیتر زد: “پیروزی بزرگ ملت ایران در مذاکرات هستهای”. اما پیشبینی میشد که وطن امروز تندترین مخالفت را نشان بدهد. این روزنامه با تیتر “۱۲+۱” از “عدم توازن فاحش دادهها و ستاندههای توافق لوزان” خبر داد اما در شماره روز شنبه هیچ یادداشت و سرمقالهای نداشت. تنها مطلب طولانی مهدی محمدی٬ یکی از اعضای سابق تیم مذاکرهکننده ایران ومنتقد سیاستهای فعلی هستهای منتشر شد که تفاهم به دست آمده را الزامآور میدانست: “اساسا منطقی نیست بپذیریم 6 وزیر خارجه، حدود 10 روز به طور شبانهروزی روی موضوعی کار کردهاند که هیچ الزامی برای آینده مذاکرات ایجاد نمیکند. بر خلاف آنچه عموما گفته شده، آنچه در مذاکرات لوزان اهمیت دارد متن بیانیه پایانی نیست. بیانیه پایانی، خروجی یک سلسله بحثهای بسیار جزئی و مفصل درباره چارچوب یک توافق جامع (برنامه جامع اقدام مشترک) یا به عبارت دیگر توافق سیاسی روی اصول راهحلهایی که باید در یک برنامه جامع اقدام مشترک بیاید بوده است[…] توافق لوزان، به عنوان یک توافق بر سر کلیات و اصول راهحلها، خود حاوی جزئیات فراوانی است اما از آنجا که این جزئیات هنوز به حدی کافی نیست که توافق قابل اجرا باشد، دوطرف باید تا ژوئن جزئیات فنی بیشتری –براساس همین چارچوب و اصول توافق شده نه بیرون از آن- به آنچه در لوزان توافق کردهاند بیفزایند تا متن اصلی توافق نهایی به دست آید، متنی که تصور میشود قابل امضا و اجرا خواهد بود. بنابراین تیم مذاکرهکننده نمیتواند از زیر بار این موضوع که در لوزان یک تعهد بینالمللی مهم برای ایران ایجاد کرده، بگریزد.”
او معتقد است: “جز در موضوع اراک، این توافق در هیچ موضوع دیگر، حتی به طور تلویحی به خطوط قرمزی که تیم مذاکرهکننده خود برای خود ترسیم کرده بود پایبند نیست و با هیچ فرمولی نمیتوان از حیث معادله داده-ـ ستانده آن را یک توافق متوازن دانست. به رغم همه زحماتی که بیشک تیم مذاکرهکننده هستهای کشیده در اینجا نشانی از یک پیروزی بزرگ دیده نمیشود در حالی که آمریکا به اعتراف کری و اوباما آنچنان در موضع ضعف قرار داشته و دارد که بتوان در مقابله با آن یک پیروزی بزرگ به دست آورد.”
روزنامه مهم و تاثیرگذار مخالفان٬ کیهان هم تیتری طعنهآمیز انتخاب کرده بود: “برد-برد نتیجه داد؛ هستهای میرود تحریمها میماند!” حسین شریعتمداری٬ سردبیر کیهان هم که پیش از این مخالفت خود را با تفاهم به دست آمده اعلام کرده و آن را به دادن اسب زین شده و گرفتن افسار پاره تشبیه کرده بود٬ سرمقالهای با عنوان “دستاوردها یا از دستدادهها؟!” نوشت. در این سرمقاله عنوان شده که از مذاکرهکنندگان ایرانی از خطوط قرمز بسیاری گذشتهاند: “حریف به فریب و خدعه، خواستههای نامشروع خود را که طی ۱۲ سال گذشته بر زمین مانده بود به ایران اسلامی تحمیل کرد و کلاه گشاد توافق ژنو را در پوشش بیانیه مطبوعاتی بر سر فعالیت هستهای کشورمان گذاشت.”
شریعتمداری وعده داده که بعدا بیشتر درباره این توافق خواهد نوشت اما تصریح کرده که “فقط نیمنگاهی به متن توافق لوزان بهوضوح نشان میدهد امتیازاتی که ایران سخاوتمندانه تقدیم حریف کرده است، شفاف و قابل اندازهگیری است اما، آنچه حریف بهعهده گرفته است، مبهم، چندپهلو و تفسیرپذیر است بهگونهای که “وعده نسیه” گویاترین تعریف برای آن است.”
روزنامه جوان٬ متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم تیتر “توافق به تابستان کشید” را انتخاب کرد و نوشت: “نه از این توافقنامه ذوق زده شده و آن را یک فتحالفتوح بدانیم و نه آن را یک شکست و احیاناً ترکمنچای دیگر که به طور حتم کم لطفی به تیم مذاکرهکننده ایرانی خواهد بود.”
در سرمقاله جوان با عنوان “نبرد تفسیرها” هم آمده بود: “اگر از منظر حاکمیت قانون جنگل بر جهان به تفسیر بپردازیم قطعاً ما پیروز هستیم اما اگر از منظر “مصلحت نظام” آن را با تساهل تفسیر کنیم، قدری از داشتهها و سرمایههای درونی و بیرونی انقلاب اسلامی غفلت کردهایم. آنچه در تفسیر فنی مسئله برای توده ملت مهم است اینکه با وضعیت هستهای دیروز قرار بود به کجا برویم که با وضع موجود باز همین راه را میرویم؟ این تساهل و تعدیل اگر هیچ ضرری را متوجه کشور نمیکند، سؤال جدی دیگری را به ذهن متبادر میکند و آن اینکه مذاکره برای چه بود؟”
سایر رسانههای اصولگرا هم ترجیح دادند انتقادات خود را با احتیاط و در لفافه طرح کرده و بیشتر بر مبهم بودن تفاهم و موکول شدن آن به آینده تمرکز کنند.